به جای تبریک عید... دوستان ، اساتیدمحترم ، یاران ، همدلان و سروران عزیز . جنابان ، حاج فکری – میرسلیمانی- اقتداری – خوش عمل- استکی- راد( احسان)- خادمیان-ایرانمنش – زارع – لطفی – آصف – کاک باران - رمزی – رفوگر- رضا نظری – مرادی – ایثاری نیا – پناهنده – پیر نظر – ابراهیمیان - رادفر – احسانی فر- شاهنگیان – سبحانی – سامان – خسروی - اروندی – رشیدی – علی اسماعیلی - حکیم – افشارنادری – شادمهر- کشیتی – سهرابی – جامی و... و بانوان گرامی عجم – پاپی – توکلی – ارجمندی – نینا شفیعی -نیکوحرف – بحرینی – شهبازی - ناصری – عبدی – فلاح – مهدوی – عرفانی – رها – طوسی – علی زاده – حسینی – شیدا – شجاعی و... وعذرخواهی از دیگر عزیزانی که نامشان به ذهن کُندم خطور نکرد . سالی که گذشت برای بنده یکی از پُربار ترین خاطراه های زندگیم را رقم زد . چرا که در کنارشما عزیران فهمیدم که عشق و محبت و دوستی هنوز در این سر زمین نفس می کشد . دیدم که شما گرانمایگان چگونه احساسات پاک خود را صادقانه در طبق اخلاص گذاشتید و به یگدیگر هدیه دادید. چقدر قدرشناس محبت یگدیگر هستید . دیدم که جوان های با احساس هنوز حرمت کهنسالان را نگه می دارند. دیدم که خود شیفتگان چون برگ های پوسیده درختان با جریان آب رودخانه به مرداب اندیشه شان ریختند و آن هایی که قلبی مهربان و اندیشه ای والا داشتند مانند سنگ های درخشان کف رودخانه از هیچ سیلابی هراس نکردند و استوار ایستادند . دیدم که میانسالان سرمشقی شدند برای جوان ها و با بزرگ منشی شان بخود اجازه ندادند که حرمت این جوانان پُرشور و با احساس را بشکنند و اندوخته هایشان را خالصانه به آنان انتقال دادند . فهمیدم که تمام ثروت یک شاعر جمع شده در سروده اش که آن را هم پیشکش دیگران می کند . درک کردم که دنیای مجازی هم قادر است انسان ها را بهم نزدیک کند و دوستی ها را پیوند بزند . با جوانان بااحساسی اینجا آشنا شدم که بحق باید بر قلمشان بوسه زد و آموختم که طول عمر و مسن بودن تنها ملاک بزرگ بودن و تشخص و ناب اندیشیدن نیست . بااساتیدی آشنا شدم که ناب می اندیشند و ناب قلم می زنند و مهر ومحبت شان ستودنی است . و دیدم : " به راستی که چه درمانده اند آن ها که چشم تنگشان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند و چقدر خوب است که ما ( من و تو ) هرگز خوشبختی را درخانه همسایه جستجو نکرده ایم ." بنده عید را قادر نیستم تبریک بگویم ، بهار را که زنده شدن طبیعت وجوانی و شادابی است به یکایک شما گرانقدران خجسته باد می گویم که با گذشت یکسال دیگر به اندوخته ها و تجربه های مان اضافه شد و یاد گرفتیم که حتی دردهایمان ، که بیشتر آن ها هم با یکدیگر مشترک است را با هم فریاد بزنیم و در برابر هیچ زر و زوری کمر خم نکنیم . " می توان به سوی رهایی گریخت ، اما بازگشت ما به اسارت نا بخشودنی است ." از خداوند قادر یکتا درخواست می کنم که شما گرانقدران عضوشعرناب در کنار خانواده های محترمتان ، در این بهار 1394 سلامت باشید و برقرار و شاد و دعا کنیم امسال مان بهتر از سال گذشته باشد . آمین
|