شعرناب

فلسفه

درون این حلقه سرگردانی،
به انتها که برسی
در ابتدا ایستاده ای.
بگریز از این حلقه ی شوم.
اما به زنجیری چنگ مینداز
که انتهایش بی انتهایی جهان است.
حلقه و رنجیر باطل اند،باطل اند!!!
همیشه محال است وجودش
حتی اگر خود نخواسته باشد.
تدبیرش چنین است
تودیگربه دلش چنگ مینداز
وجودش هست ،اما نیست
اگربخواهی می توانی
بمیرانی و زنده اش کنی
تورا ازچنگالش
رهایی نیست.
ابتدا و انتهایش یکی است
نیستی اش نیست و
هستی اش هست.
چرا که واجب است
تمام نیستی ها و هست و نیست ها را.
در این حلقه کسی را ،
راه نیست.
بیش میندیش.
ای بی ابتدا و انتها
در انتها به تو ختم می شوم .
به تو ختم می شوم.به تو


1