شعرناب

الکی! مثلا ما خیلی می‌فهمیم!


الکی! مثلا ما خیلی می‌فهمیم!
افشین داورپناه :اینکه جامعه ایرانی از هر چیزی به زعم خود «جُک» می‌سازد را یقینا باید نوعی «کنش اجتماعی» تلقی کرد؛ کنشی در قبال شرایط و وضعیت موجود جامعه، با این توضیح که دلایل چنین کنش‌هایی نزد گروه‌های اجتماعی گوناگون، الزاما یکی نیست. هر گروه می‌تواند ساختار یا قالب هر جوک را با هدف، نیت و محتوای فرهنگی مورد نظر خود هماهنگ کند.
به نظر می‌رسد جامعه ایرانی در این مورد و در ادامه تجربه‌ «جوک‌سازی‌های همگانی» که در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، وارد مرحله جدید ـ و جدی‌تری ـ شده‌است؛ «جدید» از این نظر که فرآیند جوک‌پردازی یا جوک‌سازی همگانی، ساختار‌ها و قالب‌های جدیدتری را برای این کار تولید کرده‌است، و «جدی‌تر» از این نظر که، عمل جو‌ک‌سازی، به عنوان گونه‌ای از کنش اجتماعی، الف ـ فراگیر‌تر شده‌، ب ـ تنوع محتوایی بیشتری یافته، ج ـ کارکرد‌ها و دلالت‌های فرهنگی آن متنوع‌تر و در عین حال پیچیده‌تر شده‌است و.... بنابراین، «جوک‌سازی همگانی» دیگر نه به عنوان مقوله‌ای که صرفا دارای کارکردهای فرهنگی ـ اجتماعی سرگرم‌کننده‌گی یا هزل و هجو است و یا بیشتر هدف «خندان» را دنبال می‌کند، بلکه ضروری است تا به عنوان کنشی اجتماعی (سیاسی ـ فرهنگی) مورد توجه پژهشگران و بیش از آن سیاستمداران سیاستگزاران و و مدیران فرهنگی قرار بگیرد.
در آخرین مورد از «پویش همگانی جوک‌سازی» در ایران، گونه‌ای از «جوک‌پردازی عمومی» که به نام جوک‌های «الکی، مثلا...» می‌شناسیم، این جوک‌ها، نوشتاری است. فقط ظرف مدت یک هفته، بخش وسیعی از تعداد پیامک‌های منتشر شده در فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی اجتماعی را به خود اختصاص داد. فقط ظرف ۲۴ ساعت اولیه، ۱۷۵ جوک در این قالب، ثبت شد!
قالب جوک‌پردازی «الکی! مثلا...!» را همان‌گونه که پیش از این نیز اشاره شد، از نظر اهمیت باید رخداد جدید و قابل توجهی تلقی کرد؛ در اینجا به طور اختصار و بر اساس «ساختار» و «کارکرد» این الگوی جوک‌پردازی، به برخی از مهم‌ترین نکات دراین‌باره اشاره می‌شود:
الف ـ سادگی و ظرفیت بالای عمومی‌شدن الگوی «الکی! مثلا...!»:ساختار یا الگوی تولید این «جوک‌سازی» بسیار ساده است و در عین حال، ظرفیت بالایی برای طرح انواع موضوعات دارد؛ سادگی این ساختار یا الگو باعث شده‌است تا افراد گوناگون بتوانند شخصا به تولید جوک در این قالب بپردازند ـ توجه داشته باشیم که «جوک‌سازی» در هر حال توانمندی ویژه‌ای می‌طلبد ـ هر کسی توانایی جوک ساختن ندارد، همانطور که جوک گفتن نیز توانایی‌های مخصوصی می‌طلبد. اما قالب یا الگوی جدید «الکی! مثلا...!» به گونه‌ای است که بسیاری از افراد می‌توانند در قالب آن، مفاهیم و محتوای مورد نظر خود را به جوک تبدیل کنند؛ هر چند ممکن است این جوک، برای دیگران چندان هم «با مزه» نباشد. افراد بر حسب تونایی‌های شخصیشان در استفاده از خلاقیت، اطلاعات و صنایع ادبی مثل «ایهام»، «استعاره»، استفاده از توانایی‌های «بین متنی» و... و بر اساس گرایش‌ها و خواستگاه سیاسی، فرهنگی، اقتصادیشان می‌توانند جوک خودشان را تولید کنند!
ب ـ توانایی بالا در بیان انتقاد‌ها و سخنان ممنوع:ساختار و شیوه بیان در این نوع جوک گویی به شهروندان اجازه می‌دهد تا حتی آنچه را که به دلیل ممنوعیت‌ها، تابو‌ها و ملاحظات فرهنگی، سیاسی در شرایط عادی نمی‌توانند بیان کنند، در این قالب به راحتی بیان کنند. در واقع، آن‌ها می‌توانند حرف‌هایشان را بزنند بدون اینکه از عواقب بیان آن‌ هراس داشته باشند.، زیرا راه فراری برای آن‌ها باقی می‌گذارد و آن هم اینکه «شوخی کرده‌اند». شما می‌توانید هر حرفی را بزنید و در پایان بگویید «الکی! مثلا...»؛ در واقع، گویی در این الگو با نوعی «کنش غیرصادقانه زبانی» مواجهیم که به شدت متاثر از شرایط اجتماعی است! در این الگو، امکان بالایی برای کاربرد محتواهای «فرا زبانی»، «بینا متنی» و وجوه «کنایی» و «استعاری» زبان وجود دارد.
ج ـ «جوک‌گویی و جوک‌سازی» و نیاز جامعه به شادی:یقینا بخش عمده کارکرد جوک‌هایی که در این الگو تولید می‌شود نیز سرگرمی و ایجاد خنده و شادی است؛ جامعه ایرانی، تشنه شادی است. میل به شادی تا حدی است که افراد‌گاه به هر بهانه به دنبال تولید شادی و خنده‌اند حتی اگر این شادی و خنده به بهای تمسخر، استهزا، هزل یا هجو باشد! اگر چه تولید خنده حتی اگر به بهای تمسخر یا هزل و هجو دیگران نیز انجام شود، دارای دلالت‌های اجتماعی است. در نظر بگیریم کهاز همه افراد جامعه نمی‌توان انتظار داشت که در فضایی پراسترس، مبهم و مغموم، به دنبال تولید جک‌های پاستوریزه یا طنز به اصطلاح فاخر باشد! از همین روست که موضوع و دستمایه بخش قابل توجهی از جوک‌هایی که در قالب «الکی! مثلا...» تولید می‌شود در عین انتقادی بودن، مربوط به موضوع‌های ارزشی و دینی است؛ یعنی موضوعاتی که در شرایط عادی جامعه نمی‌توان آن‌ها را به شوخی گرفت!
د ـ «جوک‌گویی و جوک‌سازی» و سرعت‌بخشیدن به فرآیند «عرفی شدن»:همان‌گونه که گفته شد، نیاز جامعه ایرانی به شادی (گاهی به هر قیمت) و انتقاد به شرایط موجود،‌گاه باعث می‌شود که در الگوی جوک‌سازی «الکی! مثلا...»‌ حتی موضوعاتی که برای بخش عمده‌ای از جامعه ارزشی قلمداد می‌شود نیز دستمایه جک‌پردازی قرار بگیرد؛ موضوعاتی که در شرایط عادی جامعه نمی‌توان آن‌ها را به شوخی گرفت و بعضا در هاله‌ای از احترام یا قداست است؛ مثل موضوعات دینی و مذهبی. این جک‌گویی‌ها حتی در بین گروه‌های مذهبی نیز دیده می‌شود. فرایندی که در طولانی مدت به «عادی سازی»، «معمولی سازی» یا «دنیوی شدن» مقوله‌هایی منجر می‌‌شود که پیش از این «مقدس» تلقی می‌شدند یا شوخی با آن‌ها، قبیح تلقی می‌شد.
هـ ـ «جوک‌گویی و جوک‌سازی» به مثابه مکانیسمی برای تقویت فضای «همزیستی»، «انسجام اجتماعی» و همچنین به مثابه مکانیسم تغییر شکل یافته ابراز «تفاوت»، «تعارض» و «خشونت» «جک گویی»:از رویکرد انسان‌شناختی، می‌توان جوک را گونه‌ای از «کنش متقابل» دانست که فضای تفاوت، تعارض و حتی خشونت را به نوعی بازی تبدیل می‌کند و از این طریق باعث تقویت حس «رواداری»، «همزیستی» و تلطیف فضای اجتماعی و از این رو تقویت انسجام گروهی یا اجتماعی شود. در واقع، جوک‌سازی شیوه‌ای است برای تقویت همبستگی اجتماعی در بین مردمی که علی‌رغم تفاوت‌هایفرهنگی، سیاسی و اقتصادی، به دلایل گوناگون، از مواجه‌های مبتنی بر خشونت با یکدیگر، بیزار‌ند. آن‌ها با تبدیل هر پیام و محتوایی به جوک ـ حتی پیام‌ها و موضوعات جدی سیاسی، اخلاقی، دینی و... ـ تلاش می‌کنند تا فضای اجتماعی را تلطیف کنند ـ اگر چه همچنان در جک‌ها تلاش می‌کنند تا حرف‌های خودشان را بزنند و فاصله بین خودشان و دیگران ـ دیگرانی که در گروه آن‌ها قرار ندارند ـ را حفظ کنند. در این سازوکار اجتماعی، «تفاوت‌ها»، «تعارض‌ها» و «خشونت» موجود در روابط میان فردی و گروهی، در قالب جک‌گویی و جوک سازی (و انواع لطیفه و انواع طنز) نمود پیدا می‌کند؛ در الگوی جوک‌های «الکی»، نمونه‌های فراوانی وجود دارد که نشان‌‎دهنده استفاده جامعه ایرانی، از این مکانیسم است!
«زبان» به عنوان یک مقوله جدی اجتماعی ـ که در ارتباط تنگاتنگ با قدرت، فرهنگ و ایدئولوژی قرار دارد ـ در ایران هرگز به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته‌است؛ ظاهرا این گزاره که «زبان» بازنمود فرهنگ و شرایط اجتماعی است، نیز در عمل چندان جدی گرفته نمی‌شود! زبان و کنش‌های زبانی، چندان کنترل پذیر نیستند. در زندگی روزمره نمی‌توان با صدور بخش نامه و... جلوی حرکت یا کنش‌ها و تغییرات زبانی را گرفت؛ مردم بر اساس نیاز‌هایشان، زبان (چه در وجه گفتاری و چه در وجه نوشتاری) را به گونه‌ای خلاقانه دستکاری می‌کنند، گونه‌های ادبی می‌آفرینند و... مردم و زبان، راه خودشان را می‌روند. رخداد زبانی «جوک سازی‌های فراگیر و عمومی» در جامعه ایرانی را باید نشانه‌ آشکاری از ظرفیت‌های اجتماعی زبان تلقی کرد؛ خنده و شادی آفرینی، انتقاد از شرایط فرهنگی اجتماعی موجود، توانایی در بازنمایی اوضاع جامعه و دیدگاه‌ها، خواست‌ها و آرزو‌ها، مهم‌ترین کارکردهایی است که «جوک سازی‌های فراگیر و عمومی» دنبال می‌کند؛ در سال‌های اخیر امکانات فضای مجازی و ابزارهای ارتباطی جدید نیز فرآیند تولید و بازتولید این ظرفیت‌های زبانی و بازنمایی واقعیت‌های اجتماعی را به نحوچشمگیری سرعت بخشیده و تقویت کرده‌است.
با وجود این، متاسفانه علیرغم اهمیت شناسایی و توجه به مکانیسم‌ها و اهداف چنین کنش‌هایی در شناخت و تحلیل وضعیت جامعه و مسائل ومشکلات آن و همچنین نقش تعیین کننده آن در شناسایی نقاط و موضوعات حساس و بحران‌خیز جامعه، بررسی چنین کنش‌هایی همچنان به دلیل کم اهمیت پنداشته شدن، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند.


2