نقد شعری از رضا نظری و شعری از نجمه طوسینقد شعری از رضا نظری و شعری از نجمه طوسی بررسی شعر شب است و مه از رضا نظری متکلم را تا کسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد.[سعدی: گلستان، باب هشتم] این سخن سعدی اهمیت نقد را به وضوح نشان می دهد 1-بررس فرم:ما در مورد فرم این شعر اگر سخن بگوییم شرایطی را که دکتر شمیسا در کتاب انواع ادبی بیان کرده دارد یعنی موزون،مقفی،کمتر از دو رکن وزن عروضی یا بیشتر از چهار رکن اما از لحاظ مقایسه آماری با شاعران نیمایی سرا معمولا بسیار کم پیدا می شود طول یک مصرع اینقدر طولاننی می شود بهتر است بعضی ابیات کوتاهتر شوند مثلا و باد مست و هرجايي كماكان مي کشاند پره ي شلاق هر سو كوب خود را بر تن عريان و پيچاپيچ افكارم می توان اینگونه آورد و باد مست و هرجايي كماكان مي کشاند پره ي شلاق هر سو كوب خود را بر تن عريان و پيچاپيچ افكارم 2-بررسی دستور زبان:البته تغییر دستور زبان تا جایی که به فصاحت و بلاغت کلام لطمه نزند ایرادی نداردچهگونه میتوان پذیرفت که نوخاستگان فقط بدانجهت که از حیث زمان دیرتر از پیشینیان آمدهاند حق ندارند با عمل و طرز کار خویش قواعد تازه بسازند و گویی این کار فقط اختصاص به گذشتگان دارد؟ در مصرع: مي زند بر پيكر عريان ذهنم ، عشوه ي خونين باد در این مصرع مفعول به درستی بیان نشده است یعنی عشوه ی خونین باد که فاعل است چه را بر پیکر عریان ذهنم می زند؟ اگر می زند را می رود کنیم بهتر می شود 3-برسی ساختار شعر: اخوان ثالث در کتاب بدعتها و بدایع نیما یوشیج می گوید: یک آفریده کامل هنری آن است نه چیزی از آن می توان کاست و نه چیزی می توان بر ان افزود این نظر را می توان همان دیدگاه مینی مالیست را در شعر نو خصوصا دانست چرا که شاعر در شعر نو نسبت به کلاسیک راحت تر می تواند شعرش را پایش کند در این شعر چندین بار حرکت باد را با شباهتهایی در ریتم و فعل می بینیم در بندهای اولیه باد مست شلاق بر افکار می کوبد ایضا در مصرع بعدی باد دوباره چیز دیگری را بر ذهن می زند که شبیه همان بند قبلی است یاد دوبند تکراری دیگر داریم در اواخر شعر که باد هرزه حرمت واژه را نمی داند و دوباره در بیتهای پایانی همین باد هرزه دور واژگان می پیچد در هر دو سکانس که دو تصویر دارد می توان یکی از تصویرها را برداشت بدون اینکه معنا و اندیشه شاعر آسیبی ببیند 4-برر سی اندیشه و پیام:نمی خواهیم خود را درگیر ایده ی فرمالیستی کنیم زبان شناسی ساختاری کوشیده است با بیتوجهی به معنای گزارهها توجه خود را به سازههای زبان معطوف نماید. در سبک شناسی ساختاری نیز، معنا به تنهایی هیچ ویژگی ادبی ندارد، این ریخت و شکل اثر است که ادبیات آن را موجب میشود. از این رو در بحث سبک شناسی ساختارگرا ما با این اصلیترین پیشنهاد فرمالیستهای روسی، به صورت کمینه محتوا مواجه میشویم گاهی دیدن یک تابلوی نقاشی زیبا بدون هیچ پیامی در انسان حس خوبی ایجاد می کند و یکی از کارهای هنر این است حال اگر این حس خوب با پیام و اندیشه ای والا همراه باشد چه خوب می شود با توجه به اتفاقات زبانی و استفاده از سمبل در این شعر از منظر هرمنوتیک خیلی خوب می شود آن را تاویل و تفسیر کرد 5-در مبحث آخرم اشاره می کنم به سخنانی از باباچاهی که در داوری شعر جشنواره زاگرس بیان کردند: نوع نگاه یا نحوه تفکر شاعر در اجرای موفق زبانی، تجلی بیشتری پیدا می کند. گزارش واقعیت ها یا شرح ماجرای طرب انگیز یا اسفناک وَ رونویسی وُ یادداشت برداری از رویاها و تمینات – هرچند از سر صدق-بیرون از دایره شعر قرار می گیرد. در نتیجه «زبان شعر» مورد توجه من بوده است ونه «زبان گزارش» دوست دارم آقای نظری خود بر اساس این گفتار باباچاهی این بخش از شعرش را بررسی کند اما نقاط قوتی در این شعر وجود داشت که به آن اشاره می کنم: 1-احساس: احساس يعني نحوه برخورد دروني هنرمند با جهان وپديده هاي بيروني آن. جناب نظری در این شعر احساس خود را با توجه به موضوع خوب بیان کرده است یعنی فضایی را که باد در گیری با متن دارد به خوبی بیان کرده است 2-وزن خوب شکل گرفته است چرا که وزن مقوله ای خارجی نیست که بر شعر تحمیل کنیم 3-آوردن قافیه های غیر اجباری و...***************************************** بررسی شعر حضرت حوا نجمه طوسی (تینا) برای بررسی شعر مطالبی می آورم که عجالتا می خواهم غزل خانم طوسی را براساس این مطالب مهم بررسی کنم این مطلب در سایت سارا آمده است: چنانچه بخواهیم به طور كلی برخی از گونههای نوآوری در انواع قالبهای سنتی شعر معاصر را به كوتاهی بشماریم، موارد زیرگفتنی مینماید: ـ رها شدن از تنگنای صورتهای كهنهی خیال كه به گونهای تكراری آزاردهنده شده بود و تركیبهایی چون موی میان، قد سرو، كمان ابرو و . . . از نمونههای آشكار آن است.(در شعر ایشان این ایراد دیده نشد) ـ بیرون آمدن از دایرهی بستهی جهاننگری سنتی و رها شدن در اندیشههای آزاد. (در شعر ایشان این ایراد دیده نشد) ـ شریك كردن خواننده در كشف شاعرانه و خوانش شعر. (در شعر ایشان این مساله مشکل دارد چرا که خواننده یک نفس تا آخر شعر ایشان می رود بدون توقف و تامل در معنی بیتی) ـ بهرهگیری از واژههای تازه (بومی، محاورهای، اصطلاحی، خارجی و ) (در شعر ایشان وجود واژه تازه خوب بود اما از نوع موارد ذکر شده نبود که مهم نیست) ـ ساخت تركیبهای نو.(مواردی وجود دارد مثل سپیده دمِ واژه های رؤیایی،لبان مینایی،بلور ساق زبرجد،منتها تعداد آن با توجه به تعداد ابیات زیاد آن کم بود) ـ پرداختن به موضوعات روز و پدیدههای تازهی جهان معاصر.(چون تمجید و توصیف مقام زن است خوب است) ـ فاصله گرفتن از ذهنیتهای قدیمی و نزدیك شدن به عینیت جهان پیرامون.(این شعر براساس هرمنوتیک می توان آن را به شعر فمینستی بر اساس دیدگاه ماورایی و نه صرفا برتری زن ارتباط داد) ـ روی آوردن به تصویرها و نمادهای جدید.(نماد در این شعر کم دیده می شود و اسمهایی چون حور و فرشته و ... در جایگاه واقعی خود قرار گرفته اند یعنی وقتی می گوییم فرشته نماد از پاکی و ... نیست بلکه منظور همان خود فرشته است( ـ تأثیرپذیری از برخی رفتارهای تازه و تصرفات زبانی در شعر آزاد.( مثل آوانگارد که دیده نشد) ـ اجازه دادن به كاركرد جریان سیال ذهن.(این مورد از نقاط خوب این شعر است) ـ هنجارگریزی، نحوشكنی و حذفهای مكرر در شعر.(مشاهده نشد) اما یک بررسی دقیق بیت به بیت انجام می دهم: در آن سپیده دمِ واژه های رؤیایی که می سرود خدا خلقتت مسیحایی به عنوان مطلع قابل قبول است لطافت گل مریم به روی سینه ی باز و چشم های قشنگِ تو را اهورایی بیت ظاهرا شبیه موقوف المعانی است اگر منظور این است چشمهای ترا اهورایی می سرود باید گفت که می سرود خیلی از این مصرع دور شده است به ژاله های گلِ سرخ امر می فرمود که بوسه ای بزند بر لبانِ مینایی قابل قبول وچشم حضرت آدم به دیدنت، مشعوف شبیه من شده ونه!ولی به زیبایی اینجا به ضرورت وزن یک ساختار شکنی انجام شده که بد نیست و آن این عبارت است ولی نه به زیبایی که بصورت نه ولی به زیبایی قد بلند وکشیده دو زلف عنبر سوز بلور ساق زبر جد ،غزال رعنایی اینجا قد چون مشدد است ایراد وزنی پیدا کرده است فعل دارد لازم بود بیاید و سخره کرد به این عشق آدمی ،شیطان ترا که دید خراشید صورتش به خارایی مصرع دوم بیت ایراد وزنی دارد تو آفریده ی نوری ،نسیم بوی بهشت چه شاهکار عظیمی رقم به تینایی عبارت رقم به تینایی حداقل بر بنده مکشوف نشد گشوده بال وپرش را فرشته ی خاصش و صف به صف شده از حور سجده دریایی باید جای حور و سجده را عوض کند به این معنی شود که صف به صف حور از سجده دریایی شده است وآدمی ز بهشت برین هبوط می شد سبد سبد بدهد نان تورا به شیدایی مصرع دوم ایراد وزنی دارد را اضافه است همچنین هبوط می کرد درست است نه هبوط می شد بهشت کم است به تو مادر اریکه ی دنیا کشیده زیر قدم های تو به رسوایی چه خوب است هر نویسنده یا شاعری در آثارش از علایم نگارشی به نحو احسن استفاده کند چرا که خواند نامناسب حس خوبی در مخاطب ایجاد نمی کند اینجا در این بیت باید بین مادر و اریکه اما قرار بگیرد ودر مسیر زمان واژه های من گنگند تو اولین زن هستی و امّ فردایی بهتر بود بجای ام که نامانوس است واژه ی مام که اصیل است بکار می برد با آرزوی موفقیت و بهروزی برای هر دو بزرگوار
|