شعرناب

روز جهانی مبارزه با بمب های شیمیایی


هشتم تیر ماه روز جهانی مبارزه با بمب های شیمیایی است روزی که در واقع به خانواده های مصدوم سردشتی تعلق داره سه قطعه برگزیده از سه شاعر معاصر یادگاریست برای ثبت در گنجینه این سایت
خواب می­بینی که در «سردشتی» و «گیلان غرب»
خواب می­بینی که بر آتش کبابت کرده­اند
خواب می­بینی می­آید بوی ترش سیب کال
پس برای آزمایش انتخابت کرده­اند
«هیروشیما» تا «حلبچه» وسعت کابوس توست
خواب می­بینی مورخها کتابت کرده­اند
از خدا می­خواستی محشور باشی با حسین(ع)
خواب می­بینی دعایت را اجابت کرده­اند
خواب می­بینی کنار صحن «بابا یادگار»
بمبها بر قریه «زرده» اصابت کرده­اند
قصر شیرینی که از شیرینی­ات چیزی نماند!
یا پلی هستی که چون سر پل خرابت کرده­اند؟
خوشه خوشه بمبهای خوشه­ای را چیده­ای
باد خاکی با کدامین آتش آبت کرده­اند؟
با کدامین آتش ای شمعی که در خود سوختی!
قطره قطره در وجود خود مذابت کرده­اند؟
می­پری از خواب و می­بینی شهید زنده­ای
با چه معیاری _نمی­دانم_ حسابت کرده­اند
اصغر عظیمی مهر
از امروز به بعد، بزرگ‏ترین قرارداد ماهیان، با آب بسته خواهد شد:
که زخم بر بدن سرخ ماهیان ممنوع
که چنگ بر بدن صاف آسمان ممنوع
دگر عبور نَفَس‏های شیمیایی بس
هجوم تاول از امشب به کودکان ممنوع
رزیتا نعمتی
زمانه خواست تو را «ماضی بعید» کند
«ضمیر غایب مفرد» کند، «شهید» کند
شناسنامه درد تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین، مدتی مدید کند
به دستمال نسیم آمده‏ست، این پاییز
که زخم‏های اناریت را سپید کند
میان بُقچه عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم گل زخم تو را خرید کند
زده‏ست خیمه بر این باغ، ابری از اندوه
که ردّپای تو را نیز، ناپدید کند.
زمانه بافت لباس عزا به قامت تو
که خود تهیه اسباب روز عید کند
زمانه خواست که در خانقاهِ تاول‏ها
تو را مُراد کند، درد را مرید کند...
کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد؟
خدا نصیب غزل، مصرعی جدید کند
حدیث توست اگر قصه سازد از «منصور»
مقام توست اگر وصف «با یزید» کند
خدا نخواست، سرت را فقط بگیرد، خواست،
که ذرّه ذرّه تمامِ تو را شهید کند...
محمد سعید میرزایی


2