هفت راهکارجلوگیری اعتیاد کودکان و نوجوانان قسمت دوم و آخر هفت راهکار جلوگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان قسمت دوم و آخر کودکان بعد از یک دعوا و تنبیه احتیاج دارند که در آغوش گرفته شوند و دلداری داده شوند. والدین باید همیشه آماده آشتی باشند، حتی اگر میدانند که حق با آنهاست. کودک رنج میکشد اگر والدین ساعتها از نوازش او خودداری کنند و حتی با قهر او را به رختخواب بفرستند. امنیت روحی به این معنی است که اگر والدین استرس دارند، وقت ندارند و حتی زمانی که با هم اختلاف دارند، کودکاشان را با آغوش باز بپذیرند و به او نشان دهند که در هر شرایطی او را دوست دارند. کودکان به این محبت بی قید و شرط والدین نیاز دارند تا اعتماد به نفس خود را پرورش دهند. کودکی که اعتماد به نفس قوی دارد یاد میگیرد و میداند که به هنگام گرفتاری کسانی هستند که به او پناه بدهند، بنابراین او نیازی ندارد که برای فرار از مشکلات به مواد مخدر پناه ببرد. امروزه روشهای تعلیم و تربیت نسبت به گذشته تغییر کردهاند. در حال حاضر، همه متخصصان بر این عقیدهاند که کودکان را نباید کتک زد و در ضمن، تشویق موثرتر از تنبیه است. بنابراین، کودکان باید خودشان تجربه کنند؛ مسلما در سخن آسان، ولی در عمل مشکل است. مطمئنا شما میگویید: خوب اگر او هر کاری که دوست داشت انجام دهد، به خطر میافتد! البته این حرف شما صحیح است و پاسخ هم این است که در جایی که او در خطر جدی است، میتوانید مانع شوید، اما سعی نکنید دائم مانع او شوید، چون در این صورت کودک هیچ تجربهای به دست نمیآورد. او باید بدود و زمین بخورد تا درد زمین خوردن را حس کند. فقط با تجربه کردن است که او واقعیت زندگی را حس می کند. در هنگام بازی است که کودک موفقیت و عدم موفقیت را میشناسد. هیچ کس نمیتواند تجربه را به کودک منتقل کند، نه مادر، نه پدر و نه تلویزیون. به گزارش ایسنا و به نقل از مجله ایران پاک، والدینی که همه کارهای فرزندشان را انجام میدهند مانع بزرگ شدن او میشوند؛ این کودکان قربانی محافظت زیاد والدین میشوند و در بزرگسالی مشکل میتوانند روی پای خودشان بایستند و مستقل و بدون وابستگی زندگی کنند. برعکس، بعضی از والدین هم هستند که آن قدر به فرزندشان آزادی میدهند که او هیچ مرزی را نمیشناسد و تعجب ندارد که این فرزندان معتاد شوند، لذا متخصصان این روش را هم غلط میدانند. بهترین روش میانهروی است. وقتی برنامه اکثر کودکان را نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنها واقعا آزادی ندارند، اکثرشان باید بعد از مدرسه در کلاسهای مختلفی شرکت کنند و جای زیادی برای تجربه شخصی نمیماند. در گذشته والدین کمی به بچهها سخت میگرفتند، اما در عوض آنها فرصت زیادی داشتند تا خیلی از چیزها را خودشان تجربه کنند. برای مثال، میتوانستند ساعتها جلوی در خانه با دوستانشان بازی کنند، آنها مخفیگاههای کودکانه داشتند و حتی رازهای کودکانهای داشتند که والدین از آنها خبر نداشتند. اما امروزه اکثر بچهها تحت نظارت کامل هستند. آنها به ندرت شانس تجربه فردی مییابند، در حالی که این تجربیات کودکانه برای رشد جسمی و روانی صحیح آنها لازم است. به طور مسلم، باید برای کودکان مرزی تعیین کرد. آزادی آنها در آنجایی تمام میشود که آزادی دیگری را سلب کنند؛ البته در این شکی نیست که برای تجاوز نکردن از این مرز، والدین باید سخت گیر باشند و شاید برایشان مشکل ایجاد شود، ولی نباید هرگز کوتاه بیایند؛ باید این تعیین مرز منطقی باشد، مرز غیر منطقی باعث مقاومت فرزندان میشود؛ اگر والدین همه چیز را ممنوع کنند، روش آنها فایدهای ندارد و این راه به هیچ نتیجهای نمیرسد. قبلا برخی تصور میکردند که ممنوعیت درست است. در حالیکه امروزه محققان معتقدند که عادات خود را باید در خانواده تقویت کرد و برای آنها ارزش گذاشت. برای مثال، حداقل یک وعده غذا را همگی با هم بخورند، یا به هنگام خواب حتما برای بچههای کوچک تر یک قصه گفته شود، یا آخر هفته همگی کاری دسته جمعی بکنند. شاید به نظر شما این چیزها مسائل عادی و کمی خسته کننده به نظر بیایند، به حدی که ما اغلب فراموش میکنیم، در حالی که آزادی تجربه کردن و عادتهای خوشایند به کودک امکان تجربه موفقیت را میدهد و تفکر مثبت را در او تقویت میکند. این عادات به کودک در دوران بعدی زندگی امنیت میأهد و او برای راضی شدن نیازی به پناه بردن به مواد مخدر احساس نمیکند. پایان باقر رمزی باصر افتاده بپا خاسته
|