تمدن دقیانوس(جیرفت عنبرآباد) جیرفت، قلب پنج هزار ساله یک تمدن گمشده روستای کنارصندل که در فاصله حدود پنج کیلومتری غرب شهر عنبرآباد و 30 کیلومتری جنوب شهر جیرفت واقع شده است، از تمدن هزاران ساله برای ما میگوید: جایی که امروزه از آن به عنوان شهر دقیانوس یاد میکنیم پادشاه مقتدر ارت قلمرویی مملو از ثروت دارد در حالی که سومریان ضعیف و سرگشته به دنبال منابع جدید میگردند. پادشاه ارت اما سرزمینی دارد در حاشیه رودخانه عظیم هلیل رود، درهای مملو از زمینهای کشاورزی، معادن و چهار راهی برای عبور کاروانهای مختلف، ارت مقتدر و با شکوه فراوان سر به فلک کشیده است. تمدن جيرفت مباني تاريخي دنيا را تغيير مي دهد جام جم آنلاين:بهروز نامور مطلق گفت: اسرار تاريخي استان کرمان از جمله تمدن جيرفت هنوز مشخص نشده است که در صورت اتمام تحقيقات باستانشناسي در استان کرمان بسياري از مباني تاريخ دچار تغيير مي شود. به گزارش مهر، نامور مطلق عصر امروز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: ايران از لحاظ دارا بودن محوطه هاي باستاني از ديدگاه کمي و کيفي بي نظير است. وي تصريح کرد: يکي از کارهايي که مي توانيم براي شناخت ميراث فرهنگي ايران انجام دهيم فعاليتهاي بين نهادي و همکاري دستگاههاي مرتبط با ميراث فرهنگي است اگر همه نهادها با هم همکاري لازم را داشته باشند مي توانيم اين ميراث تاريخي را به دنيا بشناسانيم. نامور مطلق خاطر نشان کرد: اکثر کتابهاي تاريخي دنيا توسط محققان خارجي نوشته شده است و تاريخ ايران حجم قابل ملاحظه اي در اين کتب به خود اختصاص نداده است. دبير فرهنگستان هنرعنوان کرد: در حاشيه همايش تمدن جيرفت نشست هاي بين رشته اي در زمينه اسطوره شناسي، مردم شناسي، هنر و باستان شناسي برگزار شد که مي تواند در ايجاد تحول در ميراث فرهنگي کشور موثر باشد. نامور مطلق گفت: کرمان شاه راه تمدنها محسوب مي شود و در صورت تحقيقات بيشتر در زمينه تمدن حوزه هليل رود اين تحقيقات مي تواند موجب بازشناسي در تاريخ جهان و غرور ايرانيان خواهد شد. وي گفت: پيکره مطالعاتي در کشور بر اساس فرهنگ ديگر کشورها بنا شده است و هيچ هماهنگي با فرهنگ ايراني ندارد. نامور مطلق خاطر نشان کرد: بايد با شناخت ويژگيهاي تاريخي کشور نسبت بازنگري مسائل آموزشي و پژوهشي به خصوص در زمينه فرهنگ و ميراث تاريخي کشور تلاش شود. دبير فرهنگستان هنر ابراز اميدواري کرد: در آينده نزديک اطلس بزرگ باستان شناسي تمدن و هنر کشور تدوين شود. منبع:جام جم تمدن کنارصندل بزرگترین تمدن در هزاره سوم قبل از میلاد در تمدن شرق محسوب می شود. به گزارش پایگاه اطلاع رسانیدقیانوس:روستای کنارصندل در فاصله حدود پنج کیلومتری غرب شهر عنبرآباد و ۳۰ کیلومتری جنوب شهر جیرفت واقع شده است که کاوشهای باستان شناختی در محوطهی باستانی کنار صندل به سرپرستی “یوسف مجیدزاده” در تپههای جنوبی و شمالی کنارصندل، گورستان مطوط آباد در ۸۰۰ متری شرق تپه جنوبی و گورستان قلعه کوچک در چهار کیلومتری شمال غرب روستای کنار صندل در روستای قلعه کوچک انجام شد. اما درحالی کنار صندل دروازه های خود را به روی گردشگران نوروزی می گشاید که مسافران برای بازدید از نمادهای این تمدن بر روی در و دیوار و بقایای ظروف شکسته تمدن کهن راه می روند. تمدن ۷ هزار ساله “ارت” هر چند که چندین سال قبل پس از بروز سیلاب پس از سالها سر از خاک برآورد و تنها جایی است که باستان شناسان و تاریخدانان پس از بازدید و قدم نهادن بر سفالهای شکسته آن حسرت خورده و گاها اشک از چشمهایشان جاری می شود. این تمدن که به گواه باستان شناسان از نخستین تمدنهای بشری است سرمنشاء کشف خط در جهان است. این امر هر چند که با کشف کهنترین لوحهای گلی جهان که بر روی آن مکتوباتی تحریر شده است ثابت شد اما مشخص نیست چرا پس از گذشت سالها هنوز اراده ای برای کشف رمز این خطوط نشده است. در صورت آشکار شده رمزها و لوحهای گلی که در کنارصندل کشف شده تاریخدانان می توانند بسیاری از کتابهای تاریخ دانشگاههای معتبر دنیا را تغییر دهد که نشان از غنای این تمدن کهن دارد اما رمزگشایی این لوحها و تمدن کهن ارت و تمدن دقیانوس متاسفانه به تاخیر افتاده و کار باستانشناسی محوطه های تاریخی این تمدن نیز با تاخیر مواجه شده است و در بازدید اخیر رئیس سازمان میراث فرهنگی از این مناطق در جیرفت نیز دلیل تاخیر کمبود امکانات و منابع مالی ذکر شد که امیدواریم هر چه سریعتر این امر تحقق یابد. پرفسور یوسفمجید زاده سرپرست گروهی که وظیفه کاوش این منطقه را بر عهده داشت در این باره می گوید: طبق شواهد موجود تمدن کنار صندل که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده است در کنار تمدن سومر در غرب بزرگترین تمدن بشری در شرق در هزاره سوم قبل از میلاد بوده است. وی تصریح کرد: آثار این تمدن بزرگ در کنار صندل جیرفت کشف شده است و نشانگر قدمت و تمدن پیشرفته مردم این منطقه دارد. مجیدزاده خاطر نشان کرد: بر خلاف تصور موجود در خصوص بی سوادی مردم ایران تا زمان هخامنشیان کتیبه ها و الواح کشف شده در این منطقه نشان می دهد مردم ایران شاهد تمدنی پیشرفته بوده اند که همزمان با دو تمدن بزرگ بین النهرین و مصر به نگارش مشغول بوده اند. وی با اشاره به اینکه دو هزار و ۷۰۰ سال قبل از میلاد مردم در این منطقه از خط استفاده می کردند افزود: خطی که مردم کنار صندل از آن استفاده می کردند هیچ شباهتی با خط های تمدنهای مصر و بین النهرین ندارد و خطی منحصر بفرد است. مجید زاده گفت: در این منطقه شهری با وسعت مشابه شهر سوخته یافت شده است که در مرکز آن دژی وجود داشته که هم اکنون ارتفاع آن پس از سالهای به ۲۳ متر رسیده است که در این محوطه نیز حصارکشی شده بوده است. وی اضافه کرد: در این حاکم نشین، برای اولین بار معبد هزاره سوم که مختص ایرانیان بوده است و ماهیتی اصالتا ایرانی دارد کشف شده است که همگی اینها نشان از وجود تمدنی بزرگ در این منطقه دارد. پس از شش فصل پژوهش باستانشناسی میتوان چنین گفت که به نظر میرسد در طول هزاره سوم پیش از میلاد دو تپه جنوبی و شمالی کنارصندل، بخشهایی از شهر بزرگی به وسعت تقریبی دو تا سه کیلومتر بودهاند، شهر حدود ۸۰۰ متر از محل کنار صندل جنوبی در جهت شرق تا بستر کنونی هلیلرود و ۱۴۰۰ متر به سمت شمال تا کنار صندل شمالی کشیده شده بود، همچنین وجود قطعات سفال نشان میدهد که شهر دست کم ۸۰۰ متر به سمت غرب، یعنی تا ساحل بستر باستانی هلیل رود و دست کم ۵۰۰ متر در جهت جنوب امتداد داشته است. تپه جنوبی کنار صندل:این تپهای است تقریبا بیضی شکل که حدود ۲۱ متر از سطح زمینهای اطراف بلندی دارد، این تپه را بقایای سازهی غول آسایی میدانند که بر بالای تپه باستانی کهنتری ساخته شده و به احتمال زیاد بارویی به عرض حدود ۱۱ متر آن را در میان گرفته بود. زمانی این دژ با ۲۵ تا ۲۶ متر ارتفاع نسبت به زمینهای پیرامون در قلب شهر بزرگی قد برافراشته بود، در ادامه کاوشها در دامنه غربی تپه یک فضای راست گوشهای در ابعاد حدود ۲۵ متر مربع به دست آمد که در دیوار خشتی جنوبی آن در درون فرو رفتگی تاقچه مانندی نقش برجستهای آشکار شد، این نقش برجسته که ارتفاع ۱۱۵ سانتمیتر از آن بر جای مانده است از انتهای دامن که تا زیر زانو را پوشانده شروع شده و از سینه به بالای آن از میان رفته است بالا تنه آن که متعلق به یک مرد است که برهنه بوده که با رنگ زرد رنگآمیزی شده است، زمینه دامن وی نیز با رنگ قرمز رنگآمیزی شده و چند ردیف موازی شامل مثلثهای توپر به رنگ سیاه در فواصل منظم بر این زمینه ترسیم شده است که در واقع نقش و نگار آن را تشکیل میدهند. در فاصله حدود ۱۲۰ متری شرق تپه یک زباله دانی بزرگ آشکار شد که از این زبالهدانی تاکنون بیش از ۳۰۰ اثر مهر به دست آمده است که به نظر میرسد این اثر مهرها در ارتباط با تامین امنیت محتویات کیسههای کوچک، سبدهای کوچک و دیگر ظروف کوچک بودهاند، این مدارک مهرسازی بر روابط تنگاتنگ این منطقه با فرهنگهای همزمان عصر مفرغ در میان رودان، دره سند و آسیای مرکزی اشاره دارند، تنوع موجود در هنر مهرسازی حکایت از این دارد که کنار صندل جنوبی در مرکز شبکه فعالی از تجارت راه دور قرار داشته است. در فاصله حدود ۵۵۰ متری شرق تپه جنوبی در فصلهای نخست کاوش بقایای کوره و مقادیر زیادی سرباره و قطعات فراوان مفرغ از کارگاههای صنعتی نشان داشت اما با گسترش کاوش در این بخش تعداد کورهها و ابزار و اشیای فلزی نیز افزایش یافت که این خبر از وجود یک منطقه صنعتی میداد. الواح: یکی از مهمترین یافتههای باستانشناختی لوحهایی است که روی آنها کتیبههایی ایجاد شده است، نخستین بار در فصل دوم کاوشها در میان آثار مهر به دست آمده بر روی یک اثر مهر نشانههایی از یک خط شناسایی شد اما به دلیل ابعاد بسیار کوچکش قابل تشخیص نبود، در فصل سوم در تپه جنوبی تقریبا در کف راهروی ورودی قطعهای از یک آجر کتیبهدار به دست آمد که این کتیبه از جهتهای گوناگون اهمیت فراوان دارد. میان پژوهشگران درباره این کتیبه اختلاف نظر وجود دارد برخی آن را آغاز ایلامی (این خط در حدود ۲۹۰۰ پیش از میلاد در شوش پدیدار شد و از طریق راههای بازرگانی به سرعت گسترش یافت که این خط اساسا خطی تصویری است که در آن هر تصویر معادل یک کلمه )دانسته و برخی دیگر آن را خط ایلامی نوشتاری (همهی نوشتههایی که از این خط بر جای ماندهاند از آن یک شاه ایلامی هستند به نام کوتیک، اینشوشینک هستند که در حدود سال ۲۲۵۰ پیش از میلاد در تمدن ایلام فرمانروایی داشته است و پس از مرگ فرمانروای یاد شده منسوخ شد) میدانند. مجیدزاده در این زمینه عقیده دارد: اگر ما در مورد وجود خط اصطلاحاً ایلامی نوشتاری در جیرفت اتفاق رأی داشته باشیم، باید بپذیریم که در حوزهی هلیل با نسخه کهنتری روبرو شدهایم که سیصد تا چهار صد سال کهنتر از کتیبههای ایلامی نوشتاری به دست آمده در ایلام است. تپه شمالی کنار صندل: کاوشهای باستانشناختی صورت گرفته مشخص کرد که در این تپه دو سکوی غیرهمسطح وجود دارد که سکوی زیرین به نام سکوی اول و سکوی بالایی به نام سکوی دوم شناخته شد، در فصل چهارم کاوش پیگردی در ضلع شرقی تپه منجر به آشکار شدن بر دیواری شد که با تداوم پیگردی به مرور سراسر ضلع شرقی سکوی دوم هویدا شد. بر روی این ضلع چهار برج راست گوشه به طول هشت و عرض چهار متر قرار گرفته است، فاصله برجها از یکدیگر بین ۱۷ تا ۱۹ متر است، ارتفاع باقیمانده برجها و سکو در بخشهای مختلف متفاوت بود، بیشترین ارتفاع باقیمانده به حدود سه و نیم متر میرسید که با توجه به آثار باقیمانده به نظر میرسد بلندی اولیه سکوی دوم بیش از ۱۰ متر بوده است. سال ۱۳۸۴ اقدام به بازسازی بخشی از این سکو با توجه به شواهد به دست آمده شد، سکوی اول نیز با توجه به شواهد موجود حدود چهار متر بلندی داشته است، در گوشهی شمال غربی و زیر سکوی دوم فضاهای معماری به دست آمد که حاکی از وجود استقرارهای قدیمتر است از مشاهده آثار و بقایای دو سکوی باقیمانده میتوان گفت اندازه هر ضلع در سکوی اول یا سکوی زیرین در حدود ۲۲۰ متر و در سکوی دوم در حدود ۱۲۰ متر برآورد میشود، دو سکوی یاد شده به صورت مطبق بوده و بر روی هم قرار میگرفتهاند که این حالت مطبق بودن بنا در عکس هوایی به خوبی مشاهده میشود. در بخش فوقانی سکوی دوم آثار کوزههای دوره اسلامی دیده میشود که در زمان احداث موجب تخریب سکوی احتمالی سوم شده است که مجیدزاده این آثار را بقایای یک بنای بزرگ مذهبی و مربوط به اواخر هزاره سوم پیش از میلاد میداند، هر چند تاریخگذاری قطعی بنا جای تأمل دارد اما با توجه به مواد فرهنگی بدست آمده نظیر قطعه سفالهای فراوانی که در کاوش بخشهای مختلف تپه به دست آمد میتوان گفت سفال تپه شمالی به لحاظ مشخصات ظاهری چون فرم و نقش متفاوت از سفال تپه جنوبی است، وجود قطعه سفالهای شاخص و شناخته شده دوره تاریخی حوزه که در کاوشهای باستانشناسی تپه شمالی کنار صندل به دست آمده است، احتمال تعلق این سازه عظیم را به عنوان یک بنای بزرگ مذهبی به دورههای تاریخی مطرح میکند. دوره نخست استقرار در مطوط آباد: در محوطه باستانی مطوط آباد با وسعتی بیش از هشت هکتار در فاصله حدود سه کیلومتری جنوب غربی شهر عنبرآباد و در بستر کنونی تا کناره غربی هلیل رود قرار دارد. این محوطه همچنین در فاصله حدود ۸۰۰ متری شرق تپه جنوبی کنارصندل قرار دارد و دارای دو دوره فرهنگی است. طی این کاوشها که البته هنوز به اصطلاح باستانشناسان به “خاک بکر” (سطحی که نخستین استقرارهای انسانی و لایه فرهنگی از آن آغاز میشود و زیر آن دیگر هیچ مادهی فرهنگی وجود ندارد) نرسیدهاند در زیر لایه گورستانی متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد یک لایهی استقراری متعلق به هزارهی چهارم پیش از میلاد شناسایی شد. از مطالعه مواد فرهنگی این محوطه به دست آمده این نتیجه حاصل میشود که در هزاره چهارم پیش از میلاد حوزه فرهنگی هلیل رود با برخورداری از مراکز فرهنگی با تمدنهای همزمان خود در غرب(استانهای فارس و خوزستان) و مناطق دوردستتری مانند میان رودان در ارتباط فرهنگی – تجاری بوده و شبکههای بزرگی از تجارت و بازرگانی کالا را برقرار کرده بودند. دوره دوم مطوط آباد(گورستان عصر مفرغ): روی لایههای استقراری عصر مس در دوره بعد یعنی عصر مفرغ، گورستانی ایجاد شد که به واسطه شباهت آثار به دست آمده از این گورستان با آثار به دست آمده از حفاریهای علمی تپه کنار صندل جنوبی میتوان آن را به استقرار بزرگ شهرنشینی عصر مفرغ کنار صندل نسبت داد. در واقع در بسیاری از بخشهای ایران در این دوره بود که گورستانهای بزرگ و متمرکز بیرون از محلهای استقراری شکل گرفتند تا پیش از این اجساد زیر کف منازل مسکونی و یا در محدوده روستا دفن میشدند، بخش بزرگی از این گورستان را غارتگران میراث فرهنگی به ویرانی کامل کشیدهاند و صدها گودال در آن حفر کردهاند، کاوش در این گورستان به امید یافتن قطعات استخوان و دانههای ریزی که از چشم غارتگران پنهان مانده بود، آغاز شد و نتیجههای بسیار موفقیتآمیزی از جمله دهها مهرهی گردبند از سنگ لاجورد، فیروزه و طلا، قطعاتی از ظروف و مجسمههای مفرغی، قطعاتی از ظروف تزیینی از سنگ کلریت به دست آمد. دستیابی به این قطعات در مطالعات باستانشناختی این حوزهی فرهنگی اهمیت فراونی دارد و پاسخی است به آنهایی که در نوشتههای خود در انتصاب و تعلق ظروف بازیافتی به گورستانهای پیش از تاریخی و محوطههای باستانی جیرفت تردیدهایی ابزار داشتهاند. کنار صندل جيرفت بزرگترين تمدن شرق جهان جام جم آنلاين:سرپرست گروه کاوش منطقه کنارصندل جیرفت گفت: تمدن کنارصندل بزرگترین تمدن در هزاره سوم قبل از میلاد در تمدن شرق محسوب می شود. مجید یوسف زاده در گفتگو با مهر در کرمان اظهار داشت: طبق شواهد موجود تمدن کنار صندل که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده است در کنار تمدن سومر در غرب بزرگترین تمدن بشری در شرق در هزاره سوم قبل از میلاد بوده است. وی تصریح کرد: آثار این تمدن بزرگ در کنار صندل جیرفت کشف شده است و نشانگر قدمت و تمدن پیشرفته مردم این منطقه دارد. یوسف زاده خاطر نشان کرد: بر خلاف تصور موجود در خصوص بی سوادی مردم ایران تا زمان هخامنشیان کتیبه ها و الواح کشف شده در این منطقه نشان می دهد مردم ایران شاهد تمدنی پیشرفته بوده اند که همزمان با دو تمدن بزرگ بین النهرین و مصر به نگارش مشغول بوده اند. وی با اشاره به اینکه دو هزار و 700 سال قبل از میلاد مردم در این منطقه از خط استفاده می کردند افزود: خطی که مردم کنار صندل از آن استفاده می کردند هیچ شباهتی با خط های تمدنهای مصر و بین النهرین ندارد و خطی منحصر بفرد است. یوسف زاده گفت: در این منطقه شهری با وسعت مشابه شهر سوخته یافت شده است که در مرکز آن دژی وجود داشته که هم اکنون ارتفاع آن پس از سالهای به 23 متر رسیده است که در این محوطه نیز حصارکشی شده بوده است. وی اضافه کرد: در این حاکم نشین، برای اولین بار معبد هزاره سوم که مختص ایرانیان بوده است و ماهیتی اصالتا ایرانی دارد کشف شده است که همگی اینها نشان از وجود تمدنی بزرگ در این منطقه دارد. مصاحبه با پروفسور هالی پیتمن، عضو گروه باستانشناسی تمدن جیرفت برای آن كه نشان دهم دنیای باستانشناسی جهان اهمیت این تمدن را دریافته است، باید بدانیددر آمریكا از كاوشهای جیرفت، به عنوان بزرگترین طرح باستانشناسی خاورمیانه یاد میشود.در فرانسه، انگلستان، ایتالیا و دیگر كشورهای جهان نیز اهمیت تمدن جیرفت پذیرفته شده و بحثها بیشتر روی جزئیات آن است، مقالات و پژوهشهای درج شده در نشریات و مجلات معتبر و چاپ كتابهای متعدد، تاییدكننده این رویكرد است. برای این كه خیالتان را راحت كنم، تنها شما را به این نظر جلب میكنم كه بسیاری از پژوهشگران،مورخان و كارشناسان اعتقاد دارند اگر در ۵۰ سال آینده قرار است اتفاق مهمی در باستانشناسی جهان رخ دهد، به یقین در جیرفت و منطقه جنوب شرقی ایران خواهد بود... از چه سالی كار باستانشناسی در فلات ایران را آغاز كردید؟ در سالهای 1976 و 1977 میلادی در گروه باستانشناسی به سرپرستی دكتر ویلیام سامیز در تل ملیان فارس كار كردم. پژوهشهای آن سالهای من، پایه تز دكترایم شد كه موضوع آن مهرهای ملیان بود. و تا 25 سال بعد دیگر به ایران نیامدید؟ اگرچه برای مدتها به ایران نیامدم؛ اما مطالعات گستردهای درباره تاریخ باستانشناسی خاورمیانه و ایران داشتم. البته در سال 2001 میلادی، دوباره به ایران آمدم و در كاوشهای تپه ازبكی در نزدیكی قزوین با پروفسور یوسف مجیدزاده همكاری كردم. اولین بار كی اسم جیرفت به گوشتان خورد؟ سال2001میلادی خبرهایی درباره جیرفت در آمریكا به ما رسید. همان سالی كه برای كار در تپه ازبكی به ایران آمدم، از زبان همكاران ایرانیام در جریان كشفیات حاصل از حفاریهای غیرمجاز در این منطقه قرار گرفتم. از همان جا تصمیم گرفتم در كاوشهای جیرفت با پروفسور مجیدزاده همكاری كنم. حدود100سال پیش باستانشناسی به اسم اشتاین در منطقه جیرفت سفالهایی چند هزار ساله را پیدا میكند و در دهه 70 میلادی، كاوشهایی هم در شهداد صورت میگیرد كه نتایج خوبی دارد. پس چرا باستانشناسان خودشان در این منطقه كار بیشتری نكردند و منتظر حفاریهای غیرمجاز و غیرعلمی شدند؟ پاسخ آن ساده است؛ چراكه هیچ پیشبینی و احتمالی برای رسیدن به چنین گستره تمدنی را تصور نمیكردند. اگرچه حفریات سالهای دهه 70 میلادی در منطقه شهداد و تپه یحیی در نوع خودشان اهمیت داشتند؛ اما در مقایسه با یافتههای جیرفت بسیار كوچك بودند. درواقع تا پیش از حفریات غیرمجاز در قبرستان باستانی مطوطآباد، هیچ كس فكر نمیكرد با چنین حجم و تعداد فراوان آثار هنری، دستساختهها و بناهای كهن در این منطقه روبهرو شود. مدتی طول كشید تا جهان باستانشناسی آنچه را كه در حاشیه هلیلرود كشف شده بود، به عنوان یك تمدن به رسمیت بشناسد. چرا؟ زمانی میتوانیم از كشف یك تمدن صحبت كنیم كه به مجموعهای از شاخصهها همچون معماری، صنعت، حكومت، مذهب، تجارت و البته خط و زبان دست یابیم. از دیدگاه من، تمدن به مجموعهای اطلاق میشود كه تركیب پیچیدهای از همه این عناصر است. خب در طول چند سال گذشته ما به مرور توانستیم به یافتههایی در هریك از این شاخهها دست یابیم و ارتباط آنها را به صورت یك مجموعه معرفی كنیم.از این رو جهان باستانشناسی هم قدم به قدم با ما پیش آمد و كشفیات گروه باستانشناسی جیرفت به سرپرستی پروفسور مجیدزاده را پذیرفت. با وجود این، بسیاری از محافل باستانشناسی، در برابر یافتههای كاوشهای علمی و پژوهشی جیرفت از خود مقاومت نشان میدهند و در آن تردیدها و اما و اگرهایی میآورند. به نظرم طبیعی است، چرا كه از عمر این كشفیات بیش از 8 سال نمیگذرد و با توجه به ابعاد گستردهتری كه كاوشهای باستانشناسی جیرفت هر روزه به خود میگیرد، همراهی با آن زمان میبرد. فراموش نكنیم با این كه در منطقه شوش بیش از 150 سال است كه كار و مطالعه میشود، هنوز بحثهایی جدی درمیگیرد. یا در میان رودان (بینالنهرین) در یك قرن گذشته، 50 گروه باستانشناسی حفاری كردهاند و یافتههای آنها بررسی و تحلیل شده است تا به امروز رسیدهایم. این در حالی است كه جیرفت تنها 6 فصل كاوش را پشت سر گذاشته و منطقه بسیار جوانی محسوب میشود. پس این مخالفتها و نظرات متفاوت طبیعی است. البته آنچه شما از آن با عنوان نظرات مخالف یاد میكنید، خیلی نیست و بیشتر یك تفاوت برداشت است. برای آن كه نشان دهم دنیای باستانشناسی جهان اهمیت این تمدن را دریافته است، باید بدانیددر آمریكا از كاوشهای جیرفت، به عنوان بزرگترین طرح باستانشناسی خاورمیانه یاد میشود.در فرانسه، انگلستان، ایتالیا و دیگر كشورهای جهان نیز اهمیت تمدن جیرفت پذیرفته شده و بحثها بیشتر روی جزئیات آن است، مقالات و پژوهشهای درج شده در نشریات و مجلات معتبر و چاپ كتابهای متعدد، تاییدكننده این رویكرد است. برای این كه خیالتان را راحت كنم، تنها شما را به این نظر جلب میكنم كه بسیاری از پژوهشگران،مورخان و كارشناسان اعتقاد دارند اگر در ۵۰ سال آینده قرار است اتفاق مهمی در باستانشناسی جهان رخ دهد، به یقین در جیرفت و منطقه جنوب شرقی ایران خواهد بود. به عناصر سازنده و شاخصههای اصلی یك تمدن اشاره كردید. كدامیك از وجوه تمدنی جیرفت بیش از دیگر عوامل، شما را به خودش جلب میكند؟ بدون تردید باید بگویم كه گستردگی و تنوع تجارت این منطقه در دنیای باستان مرا شگفتزده كرده است. تمدن جیرفت در زمان خودش از هر سمت و سوی جغرافیایی كه در نظر بگیرید، از شرق، جنوب، شمال و غرب با همسایگانش روابط مستقیم تجاری داشته است. در واقع اینجا برای همه تمدنهای اطراف شناخته شده بود و پل ارتباطی بین سكونتگاههای بشری در افغانستان، هند، جنوب خلیج فارس و تمدنهای میان رودان (بینالنهرین) محسوب میشده است. پروفسور مجیدزاده، فرضیهای را طرح كرده مبنی بر این كه منطقه جیرفت، مركز یك حوزه تمدنی بزرگتر بوده كه جنوب شرق ایران را در بر میگرفته و شامل مناطق شهر سوخته، شهداد، تپه یحیی و... میشده است. شما با این نظر چقدر موافق هستید؟ برای پاسخ به این پرسش كمی زود است. ما باید حفاریهای بیشتر و بررسیهای دقیقتری انجام دهیم و بعد از آن اطلاعات به دست آمده از نقاط مختلف جنوب شرق ایران كه از حدود 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح، سكونتگاههای بشری بودهاند را با هم مقایسه كنیم. اما در شرایط حاضر، به یقین میدانیم كه این تمدنها و تجمعهای انسانی، با هم ارتباطات گستردهای داشتهاند. چه چیزهایی را برای اثبات این یكپارچگی باید پیدا كنیم؟ یك حكومت واحد، خط واحد، زبان واحد و... را باید به دست آوریم تا بر یكپارچگی تمدنی این منطقه از ایران صحه بگذاریم. اشاره به خط كردید، 3 سال پیش كه شما را دیدم، درباره پیدا شدن خط در منطقه جیرفت خیلی با یقین و اطمینان صحبت نمیكردید، اما گویا اكنون بر تردیدهایتان غلبه كردهاید. آن زمان تازه نمونههایی از این خطها را پیدا كرده بودیم و روی آنها كار مطالعاتی انجام نداده بودیم.البته همان زمان هم تاكید كردم با توجه به این كه در شهداد و شهر سوخته، نمونههایی از خط یافتهایم، پیدا كردن آثار خط در جیرفت هم مسالهای عادی و طبیعی است. حالا بعد از انجام مطالعات روی این خط به چه نتیجهای رسیدهاید؟ اول این كه این آثار نشاندهنده خطLinearاست و در گروه خطوط سمبولیك جای نمیگیرند. دوم این كه خط كشف شده در جیرفت شباهتی به هیچیك از خطوط باستانی دیگر ندارد و میتوان رواج آن را تقریبا همزمان با اختراع خط سومری دانست. این یافتهها كه البته امیدوار هستیم امسال و در كاوشهای آینده به نمونههای بیشتری از آن دست پیدا كنیم، ممكن است تغییرات و دگرگونیهای زیادی را در باورهای گذشته ما درباره پیشتازی و سابقه خط در تمدن میان رودان به وجود آورد. به دلیل منحصر به فرد بودن، این آثار را با نام خط شرقی معرفی كردهایم و امید داریم بتوانیم در آینده آن را بخوانیم. درباره این نمونههای یافته شده خط، توضیحات بیشتری بدهید. این نمونه خطها را روی چند لوح باستانی پیدا كردهایم.تا قبل از كشفها، فقط از ۲ خط باستانی میخی و هیروگلیف به عنوان نمونههای باستانی یاد میشد كه اینك باید در آن تجدید نظر كرد. خط تمدن هلیلرود، به صورت اشكال هندسی هستند كه هیچگونه معادل یا شبیهی ندارند و تاكنون متاسفانه كسی موفق به خواندن آنها نشده است. البته مهمترین هدف ما به عنوان باستانشناسی در منطقه جیرفت، دستیابی به مخزن اصلی نگهداری و آرشیو لوحهای خطی است. البته چون تخصص شما بیشتر روی مهرهای باستانی است، قطعا از یافتن تعداد مهرهای بیشتر هم خوشحال خواهید شد؟ این آرزوی من است. در 6 نوبت حفاری گذشته، حدود 10 مهر را پیدا كردهایم كه تنوع زیادی دارند. در آنها نمونههای مسطح و استوانهای دیده میشود كه در چند سبك متفاوت حكاكی شدهاند. بیشتر این مهرها، مثل یافتههای مشابه از فلات ایران مثل تپه یحیی و شهداد هستند. چندتایی از آنها با هنر حكاكی دره سند قابل مقایسه است و تعداد كمی به طور واضح به تمدن میان رودان تعلق دارد. این كشفیات به ما اجازه میدهد به استنتاجهایی درباره روابط گسترده جیرفت با مناطق دوردست برسیم. دوباره برگشتیم به اهمیت تجاری جیرفت در حدود 4 تا 5 هزار سال پیش از زمان ما! خب واقعا اهمیت دارد و حیرتآور است. تنوع گسترده مهرها و اثرات پیدا شده آنها نشان میدهد كه این منطقه، مركزی برای تجارت بازرگانان از تمدن دره رود سند تا تمدنهای میانرودان (بینالنهرین) بوده است. مواد خام سنگی از جاهایی مثل بدخشان و نقاط دیگر به این منطقه میآمده و اینجا به اشیاء و ابزار قیمتی تبدیل میشده است. ظروف تولیدی در جیرفت را پیش از این در عراق، سوریه، ازبكستان، عربستان و هند یافتهاند و این نشان دهنده بزرگی صنعت و تجارت در جیرفت و حجم بالای صادرات این تمدن بوده است. میتوان این نتیجهگیری را كرد كه تمدن هلیلرود، از مراكز اصلی تجارت جهانی در هزاره سوم پیش از میلاد بوده است. درباره كشف ساختمانهای بزرگ و زیگورات مانند جیرفت توضیح دهید. واژه زیگورات، یك لغت میان رودانی (بینالنهرینی) است و نمیدانیم كه در اینجا چه نام داشته است. در نگاه اول میبینیم تختگاهی است كه طبقات پلكانی دارد. مسلم است كه این ساختمانهای پلكانی در جیرفت، قدیمیتر از زیگوراتهای تمدن میان رودان هستند. قدیمیترین زیگورات میان رودان، مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد است و به تمدن سومریها و شهر اور تعلق دارد كه پایهاش مربع شكل بوده و 120 متر در 120 متر است. در حالی كه پایه ساختمان پلكانی پیدا شده در كناره هلیلرود در پایه 400 متر در 400 متر بنا شده و به هزاره چهارم پیش از میلاد تعلق دارد. در ساخت این بنا، بیش از 4 میلیون خشت گلی به كار رفته و تحقیقات ما نشان میدهد كه در عمق12متری تپهها، آثار و لایههایی به مراتب قدیمیتر از لایههای فوقانی قرار دارد. طبقه اول این ساختمان بزرگ، 90 هزار متر مربع و طبقه دوم، 22 هزار متر مربع مساحت دارد. معرفی كشفیات منطقه جیرفت باعث شده است مطبوعات و نشریات با عناوینی چون «گهواره تمدن تكان خورد» یا«كهنترین تمدن جهان پیدا شد» و ... به آن بپردازند. تا چه اندازه موافق چنین تیترهایی هستید كه قدمت جیرفت را بیش از دیگر تمدنها میدانند. من عادت دارم كارم را آرامآرام و بدون سر و صدا انجام دهم. برای همین اعتقاد ندارم كه نمونهای را انتخاب و آن را با دیگر نمونهها مقایسه كنم و بعد نتیجه بگیرم كه این یا آن مهمتر یا بزرگتر است.تمدنهای میان رودان(بینالنهرین) جای خود را در تاریخ دارند و جیرفت، جایگاه خودش را و هیچ یك جای هم را تنگ نمیكنند؛ البته تاكید میكنم كه یافتههای ما در جیرفت آنچنان زیاد و مهم است كه به یقین در چند سال آینده باعث خواهد شد بخشهایی از تاریخ تمدن جهان بازنویسی و اصلاح شود. پس ما میتوانیم تیتر بزنیم كه «تاریخ تمدن جهان را باید از نو نوشت»؟ (با خنده) البته نه به آن معنا كه دیگر تمدنها و یافتههای باستانشناسی را باید نفی كرد؛ اما اگر منظور، رساندن اهمیت تمدن جیرفت باشد، اتفاقا تیتر خوبی هم هست. این موضعگیریها باعث میشود بحثهای جدی از سوی كارشناسان صورت بگیرد و از دل همین اختلاف نظرها و بحثهاست كه حقیقت رخ مینماید. به عنوان باستانشناسی آمریكایی، آیا فكر میكنید تاكنون روی معرفی تمدن جیرفت به جهانیان خوب كار كردهایم؟ فعالیتهای خوبی انجام شده است كه از آن میان میتوان به همایش جهانی تمدن جیرفت در اردیبهشت امسال اشاره كرد كه در تهران و جیرفت برگزار شد. تعداد مقالات چاپ شده در نشریات هم هر روز افزایش پیدا میكند. با این حال لازم است ما بر مستندات خود بیفزاییم و كنفرانسهای بیشتری برگزار كنیم. و آخرین پرسشی كه ارتباط غیرمستقیم به یافتههای باستانشناسی در ساحل شمالی خلیج فارس بویژه در كرمان، فارس و بوشهر دارد. حجم بالا و گستردگی تمدنهای چندهزار ساله در ساحل ایرانی خلیج فارس نشان میدهد وقتی در منطقه جنوب این خلیج هیچ اثری از تمدن نبوده، ایرانیان از این آبراه، سود میجسته و بر آن تسلط داشتهاند. با این شرایط، جعل و تحریف نام این خلیج را چگونه ارزیابی میكنید و در مقابل آن چه موضعی دارید؟ دیدگاه علمی و تاریخی به همه میگوید اینجا خلیجفارس است و آن عنوان جعلی كه نمیخواهم از آن نام ببرم، به هیچ وجه جا نخواهد افتاد و عاقبت محو میشود. ممكن است بعضی اغراض سیاسی پشت این تحریف باشند و در كوتاهمدت بر افكار عمومی جوامعی تاثیر بگذارد، اما مطمئن باشید هیچگاه به طور علمی و رسمی پذیرفته نمیشود. در مجامع علمی و دانشگاهی جهان، من تاكنون ندیدهام كه كسی از آن عنوان جعلی برای خلیج فارس استفاده كند. برگرفته از روزنامهی جام جم حلقه گمشده بشریت را بیابید! تمدن پنج هزار ساله جیرفت یکی از ناشناخته ترین و اسرارآمیزترین تمدن های بشری است که از کشف آن کمتر از یک دهه می گذرد، بسیاری اسرار این تمدن را حلقه گمشده بشریت می دانند. چند سالی است بود که جیرفت خشکسالی آمده بود و معیشت روستائیانی که تنها درآمدشان ناشی از لطف زمین بود را دچار نقصان کرده بود. مردم روز به روز فقیرتر می شدند. نه آبی و نه نانی. گرما هم طاقت فرسا بود. تا اینکه یک روز یکی از کشاورزانی که در ناامیدی داشت زمینش را شخم می زد با بخشی از یک کاسه رو به رو شد که از زمین بیرون آمده بود. زمین را کند غافل از آنکه زمین او گورستان پنج هزار ساله ای بود که بخشی از تاریخ سرزمین مان در آن مدفون شده بود. خبر خیلی زود در آبادی پیچید. آنها فکر می کردند به «گنج» رسیده اند غافل از آنکه «گنج» هویت تاریخی تمام مردم ایران زمین است، اشیایی ملی که به همه مردم ایران تعلق دارد و ن�
|