شعرناب

ترانه چیست


شرح ترانه..زلال وترانه دوستان
تَرانه به شعر و آهنگي که براي هم ساخته شده باشند و خواننده‌اي شعر آن را تحت قواعد موسيقيايي اجرا کرده باشد گفته مي‌شود.
به گفتهٔ ديگر هر شعري که قابليت موسيقيايي داشته باشد را مي‌توان ترانه دانست.
ترانه يکي از زيباترين نوع موسيقي شعر مي باشد ولي ترانه خود زير مجموعه اي از شعر است و همين ترانه سرايي است که به شعر اعتبار بخشيده است ترانه خود سبکي مستقل از ديگر سبک ها است و بهترين نوع از قالب هاي شعري است که با لحن موسيقايي طراوت و با زيبايي خاصي که دارد ابزاري براي بيان احساسات و انديش هاي سياسي و اجتماعي است. ترانه در واقع ريشه در شعر دارد و يک سري از قوانين شعر را رعايت مي کند ولي خود به تنهايي داراي تعريفي مشخص مي باشد. ترانه همانند شعر داراي قافيه مي باشد. داراي وزن ولی مثل غزل نیست بعضی از ترانه ها شعر دل است میتوانید درد دل خود را در شعر بگنجانید ولی در غزل نه از اين حيث شباهت بسياري به شعر دارد ولي تفاوت عمده شعر و ترانه اين است که ترانه داراي يک پيوند دروني با موسيقي است از ديگر ويژگي هاي عمده ترانه بايد به زبان ساده آن اشاره کرد. يکي ديگر از مواردي که ترانه سرا را مجبور به ساده نويسي مي کند اين است که چون ترانه بر روي موزيک و آهنگ قرار مي گيرد و با صداي خواننده به گوش مردم مي رسد ؛ در نتيجه تمام ذهن شنونده متوجه معني ترانه نيست بلکه قسمتي از آن متوجه موزيک ترانه و قسمتي متوجه صداي خواننده مي باشد. از ديگر نکاتي که در ترانه بايد رعايت گردد استفاده از کلمات و زبان روز مردم است و دوري کردن از زبان کلاسيک. بطور مثال ما در مکالمات روزانه خود نمي گوييم : " ز ره رسيدي" بلکه مي گوييم : "از راه رسيدي" پس بايد در ترانه سرايي به اين نکته توجه داشت که زبان و ادبيات فولکوريک ابزار ترانه سرا قرار گيرد. بر خلاف تصور اکثر مردم با توجه به نکاتي که گفتم ترانه سرايي از شعر سرودن مشکل تر است.
شاعري که هنوز نام ادوات موسيقي را نمي داند و ريتم و هارموني در موسيقي را نفهميده و با اين هنر حتي به طور عام آشنايي اندکي ندارد نبايد به ترانه شدن شعرشراضي شود . اهميت تلفيق شعر و آهنگ را نبايد از خاطر برد . اين تلفيق را ترانه سرا و آهنگساز و خواننده بايد توأم انجام دهند .
گنجاندن مضامين اجتماعي و تصوير سازي در شعر ترانه اگر بخواهد خوب جا بيفتد کار دشواري است . شعر کلاسيک ، وزن يکدست دارد و دشوار است که بتواند دگرگوني هاي روحي که وظيفه ي موسيقي است در آدمي برقرار کند مگر گاهي اوقات در سرودهاي آييني و مقامي . معمولا مثله کردن شعر هم راه به جايي نمي برد. هر چند نوازندگان و خوانندگان به طور اعم شاعر نيستند مگر تعداد انگشت شماري و همين تعداد انگشت شمار گهگاه ترانه اي گفته اند نافذ و ماندگار .
ساختار اصلي ترانه
استخوان بندي يک ترانه شامل چندين بخش مي‌شود که اين بخش‌ها در جايي به هم وابسته‌اند يا اصولا مستقل از هم هستند:
۱: وزن مناسب
۲: طرح اصلي (موضوع ترانه)
اصلي‌ترين تقسيم بندي طرح اصلي عبارست از:
عشق
اجتماع
آميزه‌اي از هر دو
۳: شخص (طرز بيان)
که منظور از آن طرز بيان موضوع ترانه‌است و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جريان دارد و در مواردي تلفيقي از اين دو.
۴: زبان سرايش
که مي‌تواند زبان گفتاري باشد يا زبان معيار نوشتاري.
و همچنين از ويژگي هاي يک ترانه ماندگار:
1 – هم خواني با صداي خواننده
2 – سادگي و رواني در عين داشتن صور خيال
3 – همخواني با ملودي و سرعت آهنگ
4 – تنوع و رنگ آميزي در ميزانها
5 – عدم تکرار بيش از حد بندها
6 – ارتباط قوي طولي
7 – تازگي عبارات برجسته ي شعر ترانه
8 – تنوع در وزن
در دوران معاصر، قافيه‌دار بودن و سازگار بودن شعر با عروض ديگر از پيش‌شرط‌هاي ترانه بودن يک شعر نيست.
درون‌مايهٔ ترانه‌ها معمولاً توده‌اي و عاميانه و احساسي است. فراق، غربت، عشق و محبت، دشمني، دادخواهي، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و ... از موضوعات اصلي ترانه‌ها هستند.


2