وروجک 8 طنز دنباله دار! قسمت هشتم بنده اصلا پول ندارم که ماشین خارجی بخرم ، اگر هم خواستم ماشین بخرم خودم بلدم کجا برم . ببین اصلا من چند تا سئوال ازت می پرسم ، ببینم میتونی جواب درست بدی ، اگه درست جواب دادی یه فکری برات می کنم ولی با اسم حقیقی خودت و عکس خودت نمیشه ثبت نام کنی ، مثلا یه عکس اسبی ، گلی ، یه تیر و کمونی ، گوزنی ، چیزی بجای عکس خودت میزاری و تاریخ تولدت را هم می نویسی مثلا 1200 شغل ات را هم مثلا مهندس کامپیوتر و متعلقات ، علاقه مندی هات را هم می نویسی اسب سواری – موتورسواری – اسکی – فوتبال – والیبال – بسکتبال – کوه نوردی – صخره نوردی – بیسبال – زدن ساز دهنی – گیتار – ویلون – تار- تنبک و خلاصه هرچی دوست داشتی ، محل تولدت را هم میگی مثلا ، همین دور و اطراف توی ایران . آقا اینا که شوما گفتید که ما نیستیم ، ولی من از گورخر بیشتر خوشم میاد ، بدنش راه راهه ، میشه عکس گورخر بزارم به جای عکس خودم ؟ بعله ، عکس هر پرنده و چرنده و خزنده و گل و گیاهی را میتونی بزاری ، فقط عکس میمون نمیتونی بزاری که زیاد خوش آیند نیست ! تازه چیکار داری که اینایی که من گفتم تو نیستی ، اونجا یه دنیای مجازیه ، کسی که تو را نمیشناسه که بیاد شناسنامه ات را ببینه و گیر بده ! پس بگو الکیه ! نه بابا ، چرا حرف توی دهن من میزاری ، چی چی الکیه ، آدما واقعی هستند ، بعضی ها اونایی که توی پروفایلشون نوشتند خودشون میدونند و خودشون ! پس اسمم را ثبت نام میکنی ؟ - خیر اول باید یه شعر از خودت گفته باشی و بعد هم جواب سئوال ها را که من می پرسم بدی تا بعد ببینیم چی پیش میاد ! شعر همونایی بود که گفتم ، مال خودمه ، اگه کسی دیگه اینا را بگه از من سرقت ادبی کرده ! عجب پر رویی هستی بچه ! اونایی که این شعرها را گفتن تا حالا استخوناشون هم پودر شده ، فکر کنم توهم زدی ؟ خب حالا سئوال هات را بپرس ، بعدا شعر هم از خودم در می کنم . در می کنم یعنی چی ؟ شعر را می سرایند ، این چه جور حرف زدنیه ! ما که از خودمون نگفتیم ، از اون آقا شاعر که توی سریال روزهای برره بود یاد گرفتیم ، هونجا که یک مجسمه بز هم توی میدونش بود ، چرابه ماگیر میدی ؟ خب ولش کن ، شغلت چیه و آیا کارت را دوس داری ؟ مهندس راه و ساختمان هستم و ای بدک نیست ! به چه هنری علاقمندی ؟ زدن ساز دهنی ! چندتا خواهر برادر داری ؟ برادر که نداریم ، یه خواهر داریم که کلاس سوم دبستانه و هیچم ازش خوشم نمیاد ، ده سالش نشده هی منم منم می کنه ! یکی نیست بهش بگه وقتی که بزرگ شدی فوقش باید بری شوور کنی و غذا بپزی و لباس بشوری و بچه داری کنی ! پسر فقط جواب سئوال ها را بده ، حاشیه نرو ! خب توی خانواده شما کس دیگری هم شعر میگه ؟ یه خاله دارم اسمش سپیده است ، شب های جمعه هر هفته با دختر همسایه مون میره سقاخونه ، همیشه هم شعر " پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت " را می خونه ! توی محل شما سقاخونه هم هست ؟ یه سقاخونه هست که یه آب سردکن گذاشتن توش و مردم که تشنه شدن میرن آب می خورن ، اولش یه کاسه با زنجیر بسته بودن اونجا ، این بچه های محل خفن ، هم کاسه را بردن و هم زنجیر را، حالا هر کی میخاد آب بخوره باید بریزه کف دستش و هورت بکشه ! شب های جمعه شمع هم توش روشن می کنن ؟ نه بابا ، شده مثل سقاخونه های مشهد ، هنوز شمع را روشن نکردی یه وروجک میاد فوتش می کنه و قاپ میزنه و در میره ! تعطیلات که میری لواسون از اون روزی که اسب اون خانم را کر و لال کردی دیگه اونا دیدی ؟ واله دروغ چرا ، ندیدم ، اصلا مثل این که آب شده رفته وسط کره زمین ، فقط خبر دارم اسبش همون گوشه طویله افتاده و ناله می کنه ! تا حالا مشهد رفتی زیارت ؟ رفتم ، بابام که برای کار میره خارجه ، من و مامانم میریم مشهد ! تا حالا رفتی گناباد ؟ نرفتم ولی شنیدم یه خانمی اهل اونجاست که شعر و معر هم میگه ، و میگن یه مزرعه زعفران هم داره ، گناهش به گردن اون آقا احساس که اینو گفته ، ولی من تا حالا اون خانمه را ندیدمش ! تا حالا رفتی طرفای اصفهان و یزد و بافق ؟ رفتم ، بافق هم رفتم ، شنیدم یه آقایی اهل اونجاست ولی میگن مهاجرت کرده به مشهد ، میگن استاد دانشگاهه ، شنیدم اون صندلی داغ مال اونه ، هم دانشجوهاش را داغ می کنه و هم اونایی را که میاره میشونه روی اون صندلی ! دوباره که زدی جاده خاکی وروجک ! قرار شد فقط کوتاه و مختصر جواب بدی ! بابا خودت پرسیدی کجاها رفتم ! مگه عیبی داره آدم کسایی را که میشناسه تعریفشون را بکنه ؟ واله از تو بعیده که تعریف کسی را بکنی ، خب بگو رفتی اصفهان و بافق با چی رفتی ؟ با طیاره رفتیم اصفهان از اونجا یه درشکه از توی میدون مسگرها ، نه میدون نقش دنیا کرایه کردیم و رفتیم بافق ، اما اسب درشکه فکر کنم اسب نبود و بیشتر شبیه قاطر بود ، فکر کنم همشکل همونی بود که توی لواسون ترقه زیر پاش ترکوندیم ! ادامه دارد...
|