شعرناب

این تخم وترکه های فریبا


یادداشت روز
لوله ی آبگرمکن مسدود شده بود
مثل همیشه:
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
رفتم لوله را بازرسی کنم دیدم گنجشک تا عمق یک متری لوله را لانه سااخته است
خدا خیرش بده عجب جایی را هم برای خلوت ومسکن خانواده ترتیب داده بود.
بقول بچه ها گفتنی مکان درحد لالیگا
چطور گاز و هوای داغ اذیتشون نمی کرد نمی دونم
خلاصه لوله رااز اساس درآوردم
ولانه را ازاساس بیرون کشیدم
یه گودی بود توش چند تاتخم گذاشته بود
درنگاه اول معلوم بود تخم ها دراثرگرما سفت وآب پز شده بودند
طفلکیا کی می خواستند متوجه بشوند دلیل بچه دارنشدنشان از چیست؟
لانه را توی کاسه گذاشتم که بگذارم روی درخت حیاط جلویی.
محض رفع دلواپسی وتداوم زندگی درمسیر درستش .
دیدم روی پله پروانه ای باسرعت روی تخم ها نشست
وای چه سوژه ای شد برام
ادب
ارادت
حس بلند منشی
مناعت طبع و کرامت وحب و...
همه چیز پروانه درست بود
ومن حکمت ها آموختم از لوله و لانه و پروانه
***
دقت کنید این تخم ازبرای کیست؟
فرصت ندارم همه چیزش را بگویم
چند روز بعد ازآن ماجرا گوشه ای از دشت پیدایشان کرده بودم
می دانستم تخم دوسر تیز فقط برای افعی ومار های بومی است
بله تخم مار
تخم کوچکتر ،تقریبا به اندازه تخم گنجشک است
همان را همراهم به لانه ی گنجشک انتقال دادم
فرض کنیم همه ی تخم ها سالم وگنجشک بیچاره هم مثل پروانه دلش بسوزد و بزرگ منشی کند
ویا اکراها بخاطر تخم ترکه اش بخواهد برروی آن بنشیند
بازهم بقول دوستان مکان به این خوبی؟!
حالا اتراق کند وبنشیند
واندی بعد
تخم مار سر باز کند...
و قطعا می بلعد مادر و جوجه ها را
مطمئن باشید کار افعی بلعیدن هرچیزی است که غریزه اش را اشباع کند وبطلبد.
استادم می فرمود:
((همیشه جاهلان متنسک وخشک دینان ظاهرپرست در خدمت وچنگال فرصت طلبان منافق مثل پرندگانی هستند که روی تخم افعی می نشینند.))
وای براین ظاهرپرستی
وای بر قشریگری
وای بر ما که همیشه با ابزار عواطف مان، ما را می بلعند...
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
سوم مرداد 1393


0