شعرناب

خیانت شیرین


خیانت شیرین
شیرین که تازگی ها به محبت و عشق شوهرش نسبت به خودش مردد شده بود، با مشورت دوستش ندا، تصمیم گرفت«فرهاد» را امتحان کند! او یک پیام به تلفن همراه همسرش فرستاد: «فرهاد من برای همیشه از این خونه می رم.»
بعد هم برای این که واکنش شوهرش را ببیند، زیر تختخواب، مخفی شد.
لحظاتی بعد فرهاد به خانه آمد و وقتی شیرین را ندید، با تلفن همراهش شماره ای را گرفت و گفت:
-مهسا جونم یه سورپرایز واست دارم. عزیزم خوشحال باش.دیگه تموم سختی ها تموم شد. زنم فهمید با تو هستم. خودش گذاشت و رفت، آماده باش و خوشگل کن دارم می آم دنبالت که واسه شام بریم به رستوران جم و بعدش با هم بریم خونه و عشق و حال و...
بعد هم تماس را قطع کرد و از خانه بیرون رفت!
شیرین با اوقات تلخی و حالتی دیوانه وار از زیر تختخواب خارج شد و صدای پیغام تلفن همراه خود را شنید که نوشته بود:
-شیرین جون این دفعه خواستی مخفی بشی، سعی کن انگشتات را هم زیر تخت پنهان کنی! عزیزم چون شام نداشتیم، رفتم پیتزا بگیرم و بیام.


3