استاد مهدی سحابی را می شناسید؟استاد فقید مهدی سحابی -که مضجع شریفش نورباران باد-هم نقّاش بود ، هم مجسمه ساز ، هم نویسنده ، هم مترجم ، هم عکاس ، هم روزنامه نگار و هم زباندان ؛ آن هم نه در حد آماتور که در نهایت تسلط و استادی. استاد سحابی که بیشتر شهرتش در ایران به خاطر ترجمه ی مجموعه رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» اثر جاودان «مارسل پروست» است،اولین مترجمی است که «سلمان رشدی» را به جامعه ی ایرانی شناساند ؛ آن هم با ترجمه ی کتاب «شرم» او و مجموعه ای دیگر.البته همه ی اینها مربوط به قبل از نوشتن و انتشار «آیات شیطانی» اثر موهن-ضالّه و شرم آور «رشدی» بود. جالب است بدانید که ترجمه ی کتاب «شرم» اثر «سلمان رشدی» ، استاد فقیدمان را برنده ی جایزه ی کتاب سال در رشته ی ترجمه در جمهوری اسلامی کرد! به هر حال ؛ استاد سحابی بزرگ و بزرگوار-که من در دهه ی 60 افتخار آشنایی و مصاحبت با اورا در دفتر مجله ی آدینه به دست آوردم*-به زبانهای انگلیسی - ایتالیائی و فرانسوی(که اغلب به غلط زبان فرانسه می نویسند؛مثل این که بگوییم یا بنویسیم زبان انگلیس...)تسلط کامل داشت و از هر سه زبان آثار گرانسنگی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. استاد فقید که در 18 آبان 1388 در پاریس درگذشت ، 40 اثر گرانسنگ ترجمه ای دارد ؛ آن هم از شاعران و نویسندگانی چون :چارلز دیکنز -گوستاو فلوبر-سیمون دوبوار-سیلونه-ژول ورن -استاندال و ... استاد مهدی سحابی بیش از سه مجموعه داستان نوشته است ؛ اما فقط سه عنوان از مجموعه داستانهایش منتشر شده که عبارت است از:«خیابان مارگوتا شماره ی 110»-«پیچک باغ کاغذی» و «ناگهان سیلاب». نکته ی آخر اینکه این ادیب و نویسنده و مترجم بزرگ معاصر -که بحق باید علامه اش نامید-هنگام مرگ 66 سال بیشتر نداشت.او زاده ی قزوین بود.....روح بلندش شاد و نام و آثارش جاودان باد.آمین. _______________________________ *در دهه های 60 و 70 من «خبرنگار ارشدِ» روزنامه ی غول و قدری چون اطلاعات بودم و امکان حضور در بالاترین مراکز سیاسی - فرهنگی را داشتم ؛ اما ترجیح می دادم با بزرگان علم و ادب و فرهنگ و سیاست مصاحب شوم. در آن سالها من افنخار این را داشتم تا محضر بزرگانی چون :استاد محیط طباطبایی - علامه محمدتقی جعفری-استاد محمدعلی ناصح-استاد امیری فیروزکوهی-استاد مهدی سهیلی-استاد احمد گلچین معانی-استاد احمد سهیلی خوانساری-استاد ذبیح الله منصوری-استاد بزرگ علوی(که برای مدتی کوتاه به ایران آمده بودند) و حتی سیاستمدار کهنه کار و مشهوری چون دکتر مظفّر بقایی را درک کنم.....ایضا در آن سالها توفیق تتلمذ برای مدتی اندک در محضر فیلسوف بزرگ معاصر«استاد احمد فردید» را یافتم که این را مدیون رفاقت با «احمد عزیزی» شاعر و شطح نویس معاصرم که متاسفانه هنوز هم در بستر بیماری است.
|