شعرناب

قالب های شعری و علم عروض و وزن شعر فارسی

قالب هاي شعري
بيت :به هر سطح از يك شعر بيت مي گويند .
نكته : كوچكترين واحد شعر يك بيت است .
مصراع ( مصرَع ) : هر بيت از دو قسمت تشكيل شده است كه هر قسمت يك مصراع نام دارد .
نكته : كمترين مقدار سخن آهنگين را مصراع مي نامند .
مثال: بشنو ازني چون شكايت مي كند از جــدايي ها حــكايـت مـي كند
قافيه : به كلمات غير تكراري گفته مي شود كه در پايان بيت ها و مصراع ها مي آيند ، بطوري كه يك يا چند حرف آخر آنها با هم مشترك است .
نكته (1) : حرف يا حروفي كه در كلمات قافيه مشترك مي آيند « حروف قافيه » نام دارند .
مثال (1): آتـش عشـق است كانـدر ني فتــاد جـوشش عشـق است كانـدر مـي فتـاد
مثال (2): سرآن ندارد امـشب كه برآيد آفتابي چه خيالها گـذر كـرد و گذر نكرد خوابي
به چه ديرماندي اي صبح كه جان مابرآمد بـزه كــردي و نكـردند مـوذنـان صـوابـي
نكته (2) : اگر دو كلمه قافيه در تلفظ يكسان ، ولي در معني متفاوت باشند قافيه درست است .
مثال : آتش است اين بانگ ناي ونيست باد هـر كـه اين آتـش نـداردنيـست بـاد
توضيح : اين بيت داراي دو قافيه است كه هر دو كلمه قافيه از نظر شكل ظاهري با هم يكسان هستند
امّا از جهت معني با هم فرق دارند . بطوري كه نيست در مصراع اول فعل و در مصراع دوم اسم مي باشد
و كلمه باد در مصراع اوّل اسم ، امّا در مصراع دوم فعل دعا است .
قافيه مياني : گاهي براي غني تر كردن موسيقي شعر علاوه بر قافيه پاياني ، قافيه اي در ميان مصراع مي آيد كه به آن قافيه مياني گويند .
مثال :ملكا ذكر تو گويم كه تـو پـاكي و خـدايي نروم جز به همـان ره كه تـوام راه نمـايي
همه در گاه تو جويم همه از فضل تو پويم همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايي
بيت مقفّي : ابياتي كه مصراع هاي دوم آنها هم قافيه باشند .
مثال :نه چـنان گناهـكارم كه به دشمـــن سپاري تو به دست خويش فرماي اگرم كني عذابي
دل همچوسنگت اي دوست به آب چشم سعدي عجب است اگر نگـردد كه بگـردد آسيـابي
بيت مصرّع : به بيتي گفته مي شود كه در هر دو مصراع آن قافيه رعايت شده باشد .
مثال :زميـن گشـت روشـن تـر از آسمـان جهـانـي خـروشـان و آتــش دمــان
رديف : كلمات يا كلماتي است كه بعد از قافيه در پايان مصراع ها و ابيات مي آيند و عيناً از نظر لفظ و معني يكسان مي باشند .
مثال :برق با شوقم شـراري بيش نيـست شعله ، طفل ني سـواري بيش نيست
آرزوهــاي دو عــالــم دستــگـاه از كــف خـاكـم غبـاري بيش نيست
تذكّر : بيت اوّل اين شعر مصرّع و دو بيت با هم مقفّي هستند .
ياد آوري : اگر دو كلمه پايان مصراع ها يا ابيات در تلفظ يكسان امّا در معني متفاوت باشند ، رديف به حساب نمي آيند بلكه قافيه هستند .
مثال : خــرامـان بشـــد ســـوي آب روان چنـان چـون شـده ، بـاز جـويد روان
توضيح : دو كلمه « روان» بيت بالا قافيه اند زيرا كلمه « روان » در مصراع اول به معني روح و جان آمده است .
نكته (1) : بيت يا شعري كه داراي رديف باشد ، مردّف ناميده مي شود .
نكته (2) : آوردن رديف در شعر اجباري نيست امّا اگر شاعر بخواهد از رديف استفاده كند بلافاصله آن را بعد از قافيه مي آورد .
نكته (3) : آوردن قافيه در شعر سنتي اجباري است ولي در شعر نو (نيمايي) جايگاه خاصي ندارد .
وزن شعر فارسي : آهنگي كه ازشنيدن مصراع هاي يك شعر در گوش ، احساس مي شود وزن نام دارد .
تخلّص : نام شعري شاعر است كه در ابيات پاياني شعر خود مي آورد .
نكته :
تخلّص بيشتر در قالب شعري غزل و قصيده كاربرد دارد .
مثال (1) :درشمار ار چه نياورد كـسي حافظ را شكر كان محنت بي حد وشمارآخرشد
مثال (2) :امـروز رو نكـرد به در گاه حق سنـا فـردا به سـوي در گـه او با چه رو رود ؟
گفتار دوم
« قالب هاي شعر فارسي »
تعريف قالب : قالب شكلي است كه قافيه ، به شعر مي بخشد و تفاوت قالب ها با يكديگر بسته به چگونگي قرار گرفتن قافيه آنهاست . ( در واقع نحوه بكارگيري قافيه تعيين كننده قالب شعر است ).
نكته : چنانچه نحوه ي بكار بگيري قافيه در بعضي از قالب هاي شعر فارسي مانند قصيده با غزل و رباعي با دو بيتي يكسان باشد مي توان به كمك تعداد ابيات ، محتوا و وزن شعر ، نوع قالب آن را مشخص كرد .
قالب هاي شعر فارسي عبارتنداز : قصيده ، غزل ، قطعه ، مثنوي ، رباعي ، دوبيتي، چهار پاره ، ترجيع بند ، تركيب بند ، مسمّط ، مستزاد ، شعر فرد ( تك بيت ) و شعر نيمايي .
قصيده
شعري است بر يك وزن و و يك قافيه كه مصراع اوّل بيت نخست ، با همه ي مصراع هاي دوم ابيات ديگر هم قافيه باشد .
نمونه قصيده : .............* .................*
............. ................*
.............. .................. *
مشخصات قصيده :
1- تعداد ابيات آن از پانزده بيت بيشتر است
2- درون مايه و محتواي آن موضوعاتي چون مدح ، حكمت ، عرفان ، وصف ، پند و اندرز ، جشن ، شكر ،
شكايت و مسايل اجتماعي مي باشد .
3- بيت اوّل قصيده را كه مصرع است « مطلع »و به بيت آخر آن « مقطع » مي گويند .
4- قصيده اوّلين قالب شعرفارسي است كه به تقليد از شعر عربي از نيمه ي قرن سوم پديد آمد .
5- داشتن وحدت موضوع ( يعني ابيات قصيده بايد مربوط به يك مفهوم و موضوع باشد . )
اجزاي تشكيل دهنده ي قصيده :
1- تغزل يا تشبيب : برخي قصايد به ويژه قصايدي كه در مدح كسـي سروده مي شـود داراي مقـدمـه است . اين مقدمه معمولاً با مضامين چون عشق ، جواني و توصيف طبيعت آغاز مي شود كه به آن تغزل يا تشبيب مي گويند . ( برخي قصيده ها تغزل ندارد كه به آن ها محدود يا مقتضب گويند . )
2- تخلص : بيت يا ابياتي كه رابط ميان تغزل و تنه اصلي قصيده مي باشد ، كه در واقع موضوع اصلي قصيده از همان جا شروع مي شود .
نكته : اين تخلص مخصوص قصيده است و نبايد آن را با اصطلاح تخلص ( نام شاعر ) اشتباه كرد .
3- تنه اصلي : بخشي از قصيده كه مقصود اصلي شاعر در آن بيان مي شود . با محتواي چون مدح ، رثا ، پند و اندرز ، عرفان و حكمت و ...
4- شريطه و دعا : دعايي است كه شاعر براي جاودانگي ممدوح خود در پايان قصيده ، به صورت جملات شرطي بيان مي كند . ( يعني شاعر دعاي خود را به شرط بر آورده شـدن خواسته هايش بيان مي كند . )
قصيده سرايان مشهور عبارتنداز: انوري ، خاقاني ، ناصر خسرو ، سعـدي ، فرخي سيستاني ، رودكي ، منوچهري ، مسعود سعد سلمان ، ملك الشعرا بهار ، دكتر مهدي حميدي ، مهرداد اوستا ، امير فيروز كوهي و ... .
غزل
شعري است بر يك وزن ويك قافيه به طوري كه مصراع اول بيت نخست ، با همه ي مصراع هاي دوم ابيات ديگر هم قافيه باشد .
تذكر : نحوه ي تكرار قافيه در غزل همانند قصيده است . نمودار غزل
..............* .............*
............... ............*
................ .............*
مشخصات غزل :
1- تعداد ابيات غزل حداقل پنج بيت و حداكثر دوازده بيت است . ( گاهي غزل ها بيش از پانزده بيت هم يافت مي شود . )
2- درون مايه و محتواي غزل بيان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهي هم مضمون اجتماعي مي باشد .
3- بيت اوّل غزل را مطلع بيت آخر آن را مقطع گويند . ( كه هر كدام اگر به خوبي مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام مي گيرند . )
4- در غزل تنوع مطالب ممكن است . ( يعني موضوع هر بيت مي تواند با ابيات ديگر فرق داشته باشد.)
5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصيده است ) از آغاز پيدايش ، عاشقانه و با ظهور سنايي عارفانه مي شود . )
6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعي نيز به خود مي گيرد .
نكته : غزل عاشقانه را سعدي و غزل عارفانه را مولوي به اوج خود رساندند حافظ كه سر آمد غزل سرايان شعر فارسي است ، شيوه ي عاشقانه – عارفانه را به كمال رساند .
مشهورترين غزل سرايان عبارتنداز : حافظ ، سعدي ، مولوي ، صائب تبريزي ، عراقي ، فرخي يزدي ، رهي معيري ، شهريار و ...
فرق غزل و قصيده :
1- از نظر تعداد ابيات 2- درون مايه و محتواي 3- وحدت موضوع
نكته : اگر شاعر بيت نخست مطلع غزل و قصيده خود را زيبا و دلپسند بياورد ، از آن به حسن مطلع تعبيـر مي شود به طوري كه شنونـده براي شنيدن باقي سخـن تشـويق گردد
نكته : اگر شاعر بيت آخر شعرش را ( معمولاً قصيده يا غزل ) به نحوي شيوا و دلنشين بياورد كه به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نيك و خوش باقي بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبير مي شود .
قطعه
شعري است متشكل از چند بيت هم وزن كه فقط مصراع هاي دوم آن هم قافيه باشد .
نمودار قطعه ................. .................*
.................. ..................*
................. ...............*
مشخصات قطعه :
1- حداقل قطعه دو بيت و حداكثر آن معمولاً بيست بيت مي باشد . ( گاهي قطعه هاي چهل و پنجاه بيتي هم يافت مي شود . )
2- موضوع و درون مايه قطعه معمولاً مسايل اخلاقي ، اجتماعي ، تعليمي ، حكايت ، حكمت ، مدح ، وصف ، هجو و ... مي باشد .
3- قطعه قصيده اي است بدون مطلع مصراع . ( در واقع تفاوت قطعه و قصيده در همين ويژگي است . )
4- تعداد قافيه با ابيات برابر است .
5- قطعه وحدت موضوع دارد يعني از اول تا آخر ابيات ، درباره ي يك موضوع خاص است .
6- قطعه از آغاز شعر فارسي ( قرن سوم ) با ظهور رودكي پديد آمده و تا روزگار ما ادامه دارد .
مشهورترين قطعه سرايان عبارتند از : انوري ، ابن يمين ، و پروين اعتصامي
مثنوي
شعري است بر يك وزن با بيت هاي مصرع ، كه هر بيت قافيه اي جداگانه دارد . و چون هر بيت داراي دو قافيه است آن را مثنوي ( مزدوج يا دوتايي) ناميده اند .
نمودار مثنوي :
.................1 ....................1...............2 ....................2
................ 3 ...................3
مشخصات مثنوي :
1- تعداد ابيات مثنوي حداقل دو بيت است و حداكثر براي آن وجود ندارد .
2- مثنوي مناسب ترين قالب براي بيـان داستان ها ومطالب طولاني از جمله تواريخ و قصص است .
3- موضوع و درون مايه مثنوي حماسي ، تاريخي ، اخلاقي ، تعليمي ، عاشقانه ، بزمي و عارفانه است .
مشهورترين مثنوي سرايان عبارتنداز : فردوسي ، نظامي ، اسدي توسي ، مولوي ، عطّار ، سعدي ، سنايي ، جامي ، پروين اعتصامي و شهريار .
رباعي
شعري است داراي چهار مصراع هم وزن كه رعايت نمودن قافيه در مصراع هاي اوّل ، دوم و چهارم الزامي است ولي در مصراع سوم اختياري است . يعني مصراع سوم مي تواند با مصراع هاي ديگر هم قافيه باشد يا نباشد .
..............* .............*.
.............+ .............*
مشخصات رباعي :
1- رباعي بر وزن لاحول ولا قوه الا با الله مي باشد .
2- درون مايه و محتواي رباعي عارفانه ، عاشقانه و يا فلسفي است .
3- مناسب ترين قالب براي ثبت لحظه هاي كوتاه شاعرانه است .
رباعي سرايان مشهور عبارتنداز : خيام ، مولوي ، عطّار ، بيدل دهلوي و خواجوي كرماني .
دوبيتي
دو بيت هم وزن است كه از نظر شكل قافيه همانند رباعي است .
نمودار دوبيتي :
..................* ......................*
.................. ....................*
مشخصات دوبيتي :
1- دوبيتي بر وزن مفاعلين ، مفاعلين ، فعولن ( مفاعيل ) مي باشد .
2- موضوع و درون مايه دوبيتي درفارسي « ترانه » است كه رايج ترين قالب شعر درنزد روستائيان است .
مشهورترين دوبيتي سرايان عبارتنداز : بابا طاهر همداني ، فائز دشستاني .
راه تشخيص رباعي از دوبيتي :
همانطور كه خوانده ايد ، رباعي و دوبيتي فقط از نظر وزن با هم اختلاف دارند . لذا براي تشخيص اين دو قالب از يكديگر فقط كافي است اوّلين هجاي هر يك از دو قالب شعر را بشناسيد . ( دوبيتي با هجاي كوتاه و رباعي با هجاي بلند آغاز مي شود . )
توجه : هجاي كوتاه دو واج دارد ( صامت + مصوت كوتاه ) مثال : ب ، ك ، ت كه مثلاً : به حرف «ب» صامت و به حركات ــــ مصوت كوتاه گويند .
هجاي بلند سه واج دارد و ساختار آن به دو شكل است .
1- صامت + مصوت كوتاه + صامت 2- صامت + مصوت بلند
مثال: براي قاعده نوع اوّل : بر ، در ، گل ( گ + ــ + ل )
مثال :براي قاعده نوع دوم : با ، كو ، سي ( صامت «س» + مصوت بلند « ي » )
توضيح : در تلفظ هجاها ، مصوت بلند « ا » ، « ي » ، « و » دو حرف محسوب مي شوند .
مثالشعري : زدسـت ديـد و دل هـر دو فريــاد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
بسـازم خنجـري نيشـش زفــولاد زنـم بر ديـده تـا دل گـردد آزاد
توضيح : در دو بيت بالا مشاهده مي كنيد كه هجاهاي اوّل مصراع هاي آن به ترتيب ، « ز » ، « ك » ، « ب » و « ز » كوتاه هستند . پس شعر فوق دوبيتي است .
مثالشعري : هرسبزه كه بركنارجويي رسته است گويي زلب فرشتـه خويـي رستـه است
پا بر سـر سبـزه تا به خواري ننهي كان سبزه زخاك لاله رويي رسته است
توضيح : اوّلين هجاي هر يك از مصراع هاي شعر فوق « هر » ، « گو » ، « پا » و « كا » مي باشد كه يك هجاي بلند هستند پس شعر فوق رباعي است .
چهار پاره ( دوبيتي هاي به هم پيوسته )
دوبيتي هاي هم وزن با قافيه هاي مختلف كه در معني به هم پيوسته هستند . با اين تفاوت كه قافيه معمولاً در مصراع هاي دوم رعايت مي شود .
نمودار چهارپاره
.............. ..............1
................ ................1
۸۸۸۸
................ .................2
................. ..................2
مشخصات چهارپاره :
1- هر بند از چهارپاره دو بيت است امّا شاعر در آوردن تعداد اين بند ها محدوديتي ندارد .
2- محتواي و درون مايه هاي چهارپاره اجتماعي و غنايي است .
3- چهارپاره بر خلاف دوبيتي محدوديت وزني ندارد بلكه به وزن هاي مختلف سروده مي شود .
4- زمان رواج اين قالب در ايران پس از مشوطه است .
مشهورترين چهارپاره سرايان عبارتنداز : ملك الشعرا بهار ، رشيد ياسمي ، فريدون توللي ، فريدون مشيري و دكتر حميدي .
ترجيع بند
اين قالب شعري ، مجموعه اي است از چند بخش هم وزن با قافيه هاي متفاوت كه يك بيت مصرع و تكراري به عنوان بيت « ترجيع يا بر گردن » در پايان هر يك از بخش ها مي آيد و آنها را به هم پيوند مي دهد .
نكته : هر بخش ترجيع بند از نظر قافيه كاملاً شبيه يك غزل است .
مشخصات ترجيع بند :
1- در ترجيع بند تعداد ابيات هر يك از بخش ها تابع قالب غزل است .
2- تعداد بخش هاي ترجيع بند به اختيار شاعر است .
3- درون مايه ترجيع بند مسايلي چون مدح ، عشق و عرفان است .
4- ابيات پاياني هر بخش با بيت ترجيع ارتباط معنايي دارد . كه اين ارتباط موجب وحدت موضوع در كل ترجيع بند مي شود .
5- اوّلين ترجيع بند شعر فارسي از فرخي سيستاني است . ( قرن چهارم و پنجم )
مشهورترين ترجيع بند سرايان عبارتنداز : فرخي سيستاني ، سعدي و هاتف اصفهاني
توجه : به هر يك از بخش هاي ترجيع بند « خانه يا رشته » و به بيت مصرع ميان آنها « ترجيع يا برگردان » مي گويند .
تركيب بند
غزل هايي است ، هم وزن با قافيه هاي متفاوت كه با بيت مصرع غير تكراري ، به هم مي پيوندند .
تفاوت ترجيع بند با تركيب بند : دانش آموزان عزيز ! همانگونه كه آموختيد ، دو بيت ترجيع بند و تركيب بند فقط در « بيت مصرع پاياني » در هـر بخـش با هـم اختلاف دارند . بطوريكه در ترجيع بند « بيت مصرع پاياني » عيناً در پايان هر بخش تكرار مي شود . امّا در تركيب بند « ابيات مصرع پاياني » در هر بخش با هم فرق دارند .
مشخصات تركيب بند :
1- در تركيب بند ، شكل قافيه و تعداد ابيات هر يك از بخش ها شبيه غالب غزل است امّا شاعر در آوردن تعداد غزل ها آزاد مي باشد .
2- دون مايه و محتواي تركيب بند مسايلي چون رثا ، مدح و عشق و عرفان است .
3- ابيات پاياني غزلها ، با بيت مصرع پايان هر بخش ارتباط معنايي دارند كه اين ارتباط باعث وحدت موضوع در كل تركيب بند مي گردد .
4- اولين تركيب بند از قطران تبريزي است . ( قرن پنجم )
مشهورترين تركيب بند سرايان عبارتنداز : جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني ، محتشم كاشاني و وحشي بافقي .
مسمط :
شعري است كه از رشته هاي گوناگون پديد مي آيد و هر رشته از چند مصراع هم وزن و هم قافيه تشكيل مي شود و در هر رشته تمام مصراع ها به جز مصراع آخر ، هم قافيه است . و مصراع آخر هر رشته را « بند » مي گويند . اين مصراع ها ( بند ها ) كه در تمام رشته ها هم قافيه هستند ، در واقع حلقه ي ارتباط رشته ها نيز محسوب مي شوند .
توجه : هر رشته از مسمط معمولاً سه تا شش مصراع دارد كه به اندازه ي تعداد مصراع ها نام گذاري مي شوند . يعني سه مصراعي را مسمط مثلث ، چهار مصراعي را مسمط مربع ، پنج مصراعي را مسمط مخمس و شش مصراعي را مسمط مسدس مي گويند .
نكته : گاهي شاعر همه ي مصراع هاي رشته اوّل را ، با تمام مصراع هاي آخر همه ي رشته ها ( بند ها ) هم قافيه مي آورد .
مشخصات مسمط :
1- تعداد رشته هاي مسمط نامعين و به اختياري شاعر است .
2- موضوع و محتواي مسمط غالب تغزل ، مدح ، اشعار سياسي ، ملّي و ميهني است .
3- بنيانگذار مسمط منوچهر دامغاني ( شاعر قرن پنجم ) است .
مشهورترين مسمط سرايان عبارتنداز : منوچهر دامغاني ، قاآني و ملك الشعرا بهار .
مسمط تضميني
شعري است كه شاعر به عنوان تضمين ، معمولاً ، غزلي را از شاعر معروفتر انتخاب مي كنيد و هر يك از بيت هاي آن غزل را به ترتيب در پايان هر رشته از مسمط خود مي آورد كه مصراع هاي دوم ابيات غزل « بند هر رشته » قرار مي گيرند .
نكته : تعداد رشته هاي مسمط تضميني تابع تعداد بيت هاي غزل است . ( براي مثال اگر غزل مورد تضمين هفت بيت باشد ، مسمط نيز هفت رشته خواهد بود .)
مشهورترين سرايندگان مسمط تضميني عبارتنداز:ملك الشعرا بهار ، استاد شهريار و شيخ بهايي
مستزاد
به شعري گفته مي شـود كه به آخـر هر مصـراع آن يك قـُالب شعري ديگر ، به صورت كلمات موزون ( وزن دار ) افزوده مي شود. بطوري كه كلمه يا كلمات افزوده شده معني مصراع ماقبل خود را تكميل مي كند .
نكته : كلمات موزون پايان مصراع ها همگي بر يك وزن مي باشند و با مصراع هاي قبل خود نيز هم وزن اند .
توجه : دانش آموزان عزيز به خاطر داشته باشيد كه مصراع هاي اوّل مستزاد خود در واقع يكي از قالب هاي قطعه ، رباعي يا غزل بوده است كه شاعر با افزودن كلمات موزون به پايان هر مصراع قالب جديدي به نام مستزاد ساخته است به گونه اي كه كلمات موزون معمولاً تابع قالب شعر هاي اصلي مي باشند .
مثالشعري : دوشينــه پـي گـلاب مـي گــرديــدم بـر طـرف چمـن
پـژمــرده گلــي ميـان گلشـن ديــدم افسردهخ چو من
گفتم كه چه كردي كه چنين مي سوزي اي يـار عـزيــز
گفتـا كه دمي در ايـن چهـان خنديدم پس واي به مـن
مشخصات مستزاد :
1- موضوع و درون مايه مستزاد مي تواند مدح ، عشق و عرفان ، مسائل اجتماعي و ميهني باشد .
2- تنها قالب شعر سنتي است كه مصراع هاي آن با هم مساوي نيستند .
3- اولين مستزاد در قرن پنجم از مسعود سعد سلمان بر جاي مانده است .
نكته : اهمّيّت مستزاد در آن است كه در پيدايش شعر نيمايي اثر داشته و منبع الهام نيما در كوتاه و بلند كردن مصراع هاي شعر نو بوده است .
مشهورترين مستزاد سرايان عبارتنداز : مسعود سعد سلمان ، نسيم شمال ، ملك الشعرا بهار ، اديب الممالك فراهاني ، اخوان ثالث و حسام هروي .
فرد ( تك بيت )
بيتي است مستقل كه شاعر تمام منظور خودش را در همان يك بيت بيان مي كند و اين يك بيت ممكن است مصرع باشد يا غير مصرع .
مثال :مردي نه به قوت است و شمشير زني آن است كه جـوري كه توانـي نكنـي
درون مايه و محتواي مفردات معمولاً مسائلي چون پند و اندرز و حكمت مي باشد .
مشهورترين تك بيتي سرايان عبارتنداز : سعدي و صائب تبريزي .
شعر نيمايي
شعري است با مصراع هاي كوتاه و بلند كه قافيه در آن نظم خاصي ندارد . اين گونه اشعار داراي وزن هستند و گاهي هم قافيه دارند اما طول مصراع هاي آن با هم مساوي نيست .
مشخصات شعر نيمايي :
1- مضمون و درون مايه شعر نيمايي احساسات ، تجربيات شخصي ، عشق ، سياست و اجتماع مي باشد .
2- پديد آورنده ي شعر نيمايي ، علي اسفندياري مشهور به « نيما يوشيج » است .
تفاوت شعر نيمايي با قالب هاي سنتي
1- محتوا و درون مايه : نگاه تازه به طبيعت و جهان ، جهت گيري اجتماعي و استفاده از نمادها در طرح مسائل اجتماعي ، انعكاس فضاي طبيعي و رنگ محلي در شعر از ويژگي هاي محتوايي شعر نيمايي است .
2- از نظر قالب : كوتاه و بلند شدن مصراع ها و جابجايي قافيه از ويژگيهاي ديگر شعر نيمايي به شمار مي آيد .
تحولات شعر نيمايي پس از نيما
1- شعر آزاد يا نيمايي كه وزن دارد اما جاي قافيه در آن مشخص نيست . مانند بعضي از سروده هاي مهدي اخوان ثالث ، سهراب سپهري و قيصر امين پور .
2- شعر سپيد كه آهنگ دارد اما وزن عروضي ندارد و جاي قافيه در ان مشخص نيست . مانند بعضي از اشعار موسوي گرمارودي .
3- موج نو كه نه آهنگ دارد نه قافيه و نه وزن عروضي . فرق آن با نثر در تخيل شعري است . شعر موج نو به دشواري و مشكل بودن مشهور است . مانند برخي از اشعار احمد رضا احمدي .
مشهورترين سرايندگان شعر نيمايي (نو) عبارتنداز : نيما يوشيج ، مهدي اخوان ثالث ، فروغفرخزاد و سهراب سپهري .
از : جناب آقای آریا ادیب
علمعروض ووزنشعرفارسی
شعر را سخنی موزون و با قافيه خوانده اند و منطقيان نيز اگرچه معتقدند كه شعر سخنی خيال انگيز است، اما وجود وزن يا وزن و قافيه را برای شعر ضروری دانسته اند. حتا خواجه نصيرالدين توسي وزن را به دليل خيال انگيز بودن، از فصل های ذاتی شعر دانسته است. اصولن شعر هميشه نزد مردم موزون بوده و تنها در سده ی اخير، شعرهای بی وزن نیز سروده شده است. شعرهای بی وزن گرچه خيال انگيز هم باشند، اما شور و فسون اشعار موزون را ندارند.
مراد از خيال انگيز بودن يك شعر چيست؟ اين پرسشی است كه همواره در برابر شاعران مطرح می شود. اگر بگوييد : «خورشيد طلوع كرد» تنها خبر از طلوع خورشيد داده ايد، اما اگر بگوييد: «گل خورشيد شكفت»، افزون بر دادن خبر طلوع خورشيد و آغاز روز، سخن شما خيال انگيز و موزون و زيبا نیز هست. چرا خيال انگيز است؟ زیرا شما پيوند نهانی زيبايی ميان خورشيد و گل را يافته ايد و خورشيد را به گل، و طلوعش را به شكفتن تشبيه كرده ايد. اين سخن شما موزون نيز هست، زيرا بخش هجاهای آن با نظمي زيبا كنار هم نشسته اند و اگر می گفتيد: « گل خورشيد شكفته شد»، اين سخن شما تنها خيال انگيز بود، اما از نعمت وزن بهره ای نداشت.
وزن به شعر زيبايی سحرآميزی می بخشد و آن را شورانگيز می سازد. اگر وزن شعری را برهم بزنيم خواهيم ديد كه تا چه ميزان از زيبايی و تاثير آن در خواننده كاسته می شود. به عنوان مثال اگر شعر:
دانه چو طفلی است در آغوش خاك / روز و شب اين طفل به نشو نماست
به صورت بی وزن درآيد، در می يابيم كه چقدر زيبايی و شورانگيزی اش را از دست داده است.
دانه چو طفلی در آغوش خاك است، روز و شب اين طفل به نشو نما است
پس وجود وزن در شعر از فصل های ذاتی آن است. از اين رو كسانی كه با شعر و شاعری سر و كار دارند، به ويژه با شعر فارسي، بايد شناختیاز وزن و قواعد ان داشته باشند، زيرا وزن های شعر فارسي از نظر خوش آهنگی و زيبايی و كثرت و تنوع و نظم در جهان بی نظير است.
پيش از آغاز آشنایی با علم عروض، نخست باید با چند اصطلاح آشنا شويم:
حرف:
شاعر با واژه به سرودن شعر می پردازد و واژه خود از واحدهاي كوچك تری به نامحرفتشكيل شده است، بنابراين برای شناختن وزن شعر به ناچار از حرف آغاز می كنيم. بايد توجه داشت كه در وزن شعر، صورت ملفوظ حروف مد نظر است نه شكل نوشته شده ی آن ها. مثلن واژه ی "خواهر"به صورت "خاهر" تلفظ می شود و پنج حرف دارد : ( خ ا ه ----َ ر ) و واژه ی "نامه" به صورت "نام ِِ " تلفظ مي شود و چهار حرف دارد( ن ا م ----ِ ).
حرف بر دو گونه است : صدادار و بی صدا
مصوت ها :حرف های صدادار (حرکات):
زبان فارسی دارای سه حرف صدادار كوتاه و سه حرف صدادار بلند است.
حرف های صدادار كوتاهيا "حركات" عبارتند از : --َ--، ---ِ--، ---ُ--مثلن در كلمات سَر، دِل، پُل.
هر يك از حركات، که در خط فارسي به صورت اِعراب، در بالا يا زير حرف قرار مي گيرند و بعد از آن حرف تلفظ مي شوند. يك حرف به شمار می آید.
حرف های صدادار بلندعبارتند از : "و"، "ا"، "ی" مثلن در آخر واژه هاي "كو"، "پا"، "سی".
نكات مهم:
١- هر حرف صدادار بلند تقريبن دو برابر حرف صدادار كوتاه است، از این رو حرف صدادار بلند در وزن شعر فارسی دو حرف به شمار می آید.
٢- "و"، "ا"، "ی"زمانی حرف صدادار بلند و دو حرف به شمار می آید كه دومين حرف هجا باشند. مثلن در كلمات "كار"، "سو" و "ديد" حرف های صدادار، بلند و دو حرف به شمار می آیند، اما حرف "و" در كلمه ی "وام" و "قول" و حرف "ی" در كلمات "ياد" و "سيل"بی صداهستند، زيرا به ترتیب نخستین و سومين حرف هجا هستند.
صامت ها :حرف های بی صدا
زبان فارسي داراي ٢۳حرف بی صدا است :
ء(=ع) ، ب ، پ ، ت (=ط) ، ج ، چ ، خ ، د ، ر ، ز (=ذ ، ظ ، ض )، ژ، غ،س ( =ث ، ص ) ، ش ، غ (=ق ) ، ف ، ك ، گ ، ل ، م ، ن ، و (در آغاز كلمه ی وجد) ، ه (= ح ) ، ی( در آغاز كلمه ی ياد ).
هجا:
هجا يا بخش، يك واحد گفتار است كه با هر ضربه ی هوای ريه به بيرون رانده می شود. در زبان فارسی هر هجا دارای يك حرف صدادار است كه دومين حرف هجاست. از این رو در هر گفته به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. مثلن كلمه ی (پر) يك هجايی و كلمه ی (پر-- وا) دو هجايی و كلمه ی (پر -- وا -- نه) سه هجايی و كلمه ی ( آ – زا – دِ -- گی) چهار هجايی است.
انواع هجا:
در وزن شعر فارسي انواع هجا سه دسته هستند: كوتاه، بلند و كشيده.
١)- هجای كوتاه:
دارای دو حرف است و با علامتUنشان داده می شود. مانند كلمات: نه (نَ ) و تو (تُ )
٢)- هجای بلند:
دارای سه حرف است و با علامت__نشان داده مي شود. مانند كلمات: نر، پا.
۳)- هجاي كشيده:
داراي چهار يا پنج حرف است و با علامت__Uنشان داده مي شود. مانند كلمات: نرم، پارس.
متوجه باشيد كه يك يا دو حرف آخر هر هجای كشيده، هجای كوتاه نيست بلكه از نظر امتداد هجاها، در حكم يك هجای كوتاه است، زيرا هر هجای فارسی بايد دارای يك حرف صدادار باشد.
نكات بسيار مهم:
١- گفتيم كه امتداد هر حرف صدادار بلند دو برابر حرف صدادار كوتاه است از این رو در وزن شعر فارسی هر حرف صدادار بلند دو حرفی به شمار مي آيد. مثلن كلمه ی (سی) سه حرفی است. هر يك از حرف های ديگر؛ چه صدادار كوتاه و چه بی صدا، يك حرف به شمار می آيند.
٢- در وزن شعر، حرف "ن" پس از یک حرف صدادار بلند در يك هجا (يعنی نون ساكن)، به شمار نمی آيد. مانند: برين = بری، خون = خو.
ولی اگر حرف "ن" به هجای بعد منتقل گردد، آن گاه در اين هجای جديد، پس از حرف صدادار بلند قرار نمی گيرد و از این رو به شمار می آيد. مثلن اگر"دوان آمد" را به صورت "دوانامد" تلفظ كنيم، یعنی حرف "ن" به صورت "نا" در هجای جديد قرار بگيرد، پس دیگر پس از حرف صدادار بلند نيست، لذا به شمار آمده و تلفظ می شود.
۳-" آ " در خط برابر است با همزه ی صدادار و حرف صدادار بلند " ا "، از این روسه حرف به شمار می آيد. مثل: "آباد" كه نخستین هجایش سه حرفی است و هجای دومش چهار حرفی.
وزن شعر فارسی:
وزن شعر عبارت است از نظمی در اصوات گفتار، مثل وزن شعر فارسی كه بر پایه ی كميت هجاها و نظم ميان هجاهای كوتاه و بلند قرار دارد.
عروض:
علمی است كه قواعد تعيين وزن های شعر (تقطيع) و طبقه بند


2