تنهاییباران نیست ولی خاطرات با او بودن چون ابرهای سیاه و سفید خیالم را آشفته کرده است .. گاهی تنها شدن به معنای از دست دادن روزهای خوب و آدمهای دوست داشتنی است .. یادش را که مرور میکنی وسط خنده هایت پر از بغض میشوی و سکوت میکنی .. با اندوه به جایی نامعلوم خیره میشوی و دنبال راهی برای فرار از این حالت میگردی .. دلت بی خیالی میخواهد و آرامش ولی افسوس دلتنگی پیروز شده و تو در انتظار جبران شکستت هستی .. درست زمانی که دنبال مقصر میگردی گذشته را به شاهد میگیری و آنقدر دنبال تبرئه کردن خودت میشوی که فقط به دیدن اشتباهات کوچک او فکر میکنی و گاهی از اخمی کوچک و یا نگاهی سرد و لبخندی تشریفاتی او به دیگران بهانه و مدرک جمع میکنی .. اشتباه از آنجاست آدمها وقت رفتن به بازگشت فکر نمی کنند .. همیشه برای تنها ماندمان دنبال مقصر میگردیم بی آنکه بفهمیم یک طرف قضیه خود ما بوده ایم .. آدمها برای رسیدن به هم باید به هم دل بدهند نه دست .. چون دست ها زود خسته میشوند و عاقبت یکدیگر را رها می کنند .. بعضی وقت ها تنهایی تاوان زود رفتن است .. عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)
|