شعرناب

آیا شعر به استاندارد نیاز دارد ؟ ( بخش دوم و پایان)

در اینجا شعر بعنوان یکی از قالب های هنری به میدان می اید تا محتوا را باز تاب نماید. چگونگی و روش بهره گیری از قالب و ساختار شعر مورد بحث است. مثلا در هزار سال پیش فردوسی که فقط یک شاعر نبود بلکه در اگاهی خرد وشعور نیز حکیم حکیم دوران بوده است .او بسیارآگاهانه به جایگاه ویژه دانایی و خرد در انسان پی برده و آنرا در سروده هایش می ستود و بازتاب مینمد. . بیگمان تنها او نبود که به ارزش خرد و دانایی پی برده بود فراوان حکما بوده اند اما تنها این فردوسی است به شیوه می توانسته آنرا شیرین در قالب شعر می ریخته تا آنرا در اندیشه دوران جا بیندازد و ماندگار نماید. بدین روش گنجینه ای سرشار از گوهرخرد در قالب سروده بجا گذاشت . و چقدر این هنر را ساده و بی پیرایه به گونه ای که همه مردم آن دوران با کمترین اگاهی پی ببرد آورد " توانا بود هر که توانا بود " این شعر قرن ها پس ازاو برای سالها شعاری شد بر کتاب های درسی .. شعار شعور و شعری که فردوسی آنرا در هزار سال پیش به فارسی سرود و ما تنها آنرا یک شعار اموزشی نمودیم
اما ژاپن دست به کار شد و آنرا بکار بست . و در کمتر از یک سده توانستند این شعر و شعور شاعر فردوسی را براستی به جهان اثبات نمایند و در حالیکه جتی یک قطره نفت نداشته اند سالها و چند دهه بوده است که یکی از ثروتمند ترین کشور های دنیاست. در حالیکه در همه این سالها با بالا پایین شدن قیمت نفت ثروت و گنج زیر زمین سفره مردم ایران کم و زیاد می شده است. فقط شرکت" سونی" در امدش در یکسال حدود 90 میلیارد دلار بوده است . یعنی چند برابر بودجه ی یک ساله مملکت ما که بیشتر از محل فروش نفت بوده است. شرکت های بزرگ تویوتا نیسان پاناسیونیک... بماند. همه این ثروت و توانایی را همان شعار توانا بود هر که دانا بود فردوسی برای ژاپنی ها به ارمغان اورد ه است. ما فقط شعر گفتیم و شعاردادیم و ژاپنی ها بدرستی پی بردند و بکار بستند که بعمل کار اید به سخندانی نیست. جالب است حتی ژاپنی در سروده هایشان از شعار پند و اندرز خبری نیست و اصلا هایکو بزبان ژاپنی یعنی شعر تصویر وبس . این قالب شعری ژاپنی از قرن 17 میلادی موضوع اش فقط تصویر پردازی می پردازند بدون هیچ پیام وشعارهمراه . تصویر محض و مطلق ای بسا پیشرفت و پیشگامی ژاپنی ها در تکنولژی و صنعت تصویر ریشه اش در همین علاقه ملی شان به تصویر بوده باشد .که در قرون پیش آنرا در قالب شعر تصویر گرای هایکو به آن مشغول بودند.
و تصویر نیز یکی ارایه ها و شکرد و تکنیک سرایش است و به صور خیال یا ایماژ درشعر معروف است که
استاد" دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی "کتابی ارزشمند دارد بنام "صور خیال در شعر فارسی" و یکی از زمینه های ابتکار خلاقیت و افرینش های هنری خیال پردازی است که یک مخترع یا هنرمند و شاعر را هرکدام در خور کارش به فراورده و محصولات صنعتی یا فراورده های هنری تبدیل می نماید.همانند شعر رمان شعر نقاشی ... سینما. پس یکی از ایزار کار هنری ودر سرایش شعر و سروده تصویر خیال و ایماژ است. این ابزار را شاعران بنام و نامدار بخوبی می شناخته و بکار برده اند.
این تصاویر را همراه وزن ردیف قافیه بعنوان "موسیقی شعر" همراه می ساختند که بهمین علت من" اشعار کلاسیک"را بهتر می دانم که" اشعار سازمند" بدانیم. چون تعریف و شناسه ماهوی و ماهیتی به آن می دهد . در صورتی که نام کلاسیک صرفا برای این بوده که در کلاس های اموزشی رسمیت داشته و تدریس میشده است. در حالیکه شاید دور نباشد اشعار غیر سازمند شعر نو نیزدر کلاس ها تدریس شود. در همین جا می رسیم به تفاوت اساسی و پایه ای بین شعر سازمند معروف کلاسیک و شعر ناسازمند معروف به شعر نو. برخی از کج رویها در سرایش شعر نو نیز از همین جا رخ میدهد. چون برخی پنداشته اند هرچه نوشته شود اما بی وزن و قافیه میشود به آن شعر گفت. از نوع شعر نو ! در صورتی هرچند همین علت پیدایش شعر نو در ادبیات شده است.
نیما یوشیج بنیانگذار شعر نو این موضوع مهم را کشف و پیدا نمودکه شعر تنها وزن و قافیه نبوده است بلکه گوهر شعر در هسته شعر است که در لفافه و پوسته وزن و قافیه تنیده و اراسته شده است. اگر وزن و قافیه ازپوسته شعر کنار رود مغز هسته و گوهر شعر پدیدار میشود. این را بایست به دلیل اشنایی نیما یوشیج به زبان و ادبیات فرانسه رایج در آن دوران دانست که حتما شعرهایی را از ان زبان بصورت ترجمه یا مستقیما از آن زبان مطالعه داشته بود. و دریافته بود شعرهایی بسیار دلنشین اند بدون انکه وزن و قافیه ای داشته باشند. پس وزن و قافیه به تنهایی سبب زیبایی در شعر نمی شود بلکه ابزار تکنیک وارایه های دیگر در ساختار شعر است که زیبایی را رخ می نماید . پس چرا در زبان فارسی این اتفاق نیفتند و پیش نیامد بنابرین با شهامت قلم پیش گذاشت و برای نخستین شعری بی وزن و قافیه افسانه را سرود و این چنین شعر نو پا به دنیای ادبیات فارسی گذاشت. و اکنون سن و سالی حدود 90 ساله داشته است.
پس وجود وزن قتفیه یک معیار جهانی نمی تواند باشد زیرا کاربردی در زبان بومی شاعران دارد. و در دیگر زبانها در فرایند ترجمه وزن و قافیه از میان برداشته میشود. برای همین است که غزلیات حافظ یا رباعیات خیام یا مثنوی مولوی ودیگر شاعران نامدار فارسی در جهان پس از ترجمه زیبایی و درخشش گوهر شعری در اشعار آنان است که خواننده دیگر زبان های این اشعار را چنان شیفته می نماید که آنان دیده ایم که مشتاقانه خودرا به پای سنگ قبر حافظ می رسانند.
این گوهرها سخن هایی اراسته به ارایه ها در سرایش است. مانند شگرد تکنیک و ارایه ای " خیال تصویرو ایماژ" که سخن بر بال آنها را به خواننده می رساند. این تصاویر همه سروده های هایکو بوده تا بیشمار اشعار حافظ تا شعرای همه جای دنیای ادبیات . که اوردن نمونه در حوصله این توشتار نیست و گذرا اشاره میشود. پس بکاربری زیبا از تصویر یکی از معیار جهانی در استادارد شعر قرار می گیرد. چه در اشعار سازمند یا کلاسیک یا در قالب ازاد.
دیگر ارایه " تضاد" زیبا افرین است. که دربسیاری اشعار ماندگار شعرای نامدار ایران و جهان حضور دارد. در اینجا بخشی از شعر عاشقانه شاعر معروف اسپانیایی زبان شیلیایی تبار" پابلو نرودا " انجا که می سراید " هوا را از من بگیر خنده هایت را نه" اینست تضاد زیبا افرین. و این تکنیک و ارایه سرایش در بخشی بزرگ از اشعار سرایندگان نامدار فارسی وجود دارد ویا در این غزل معروف حافظ " گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد. گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر اید" تضاد بین "گمراهی" با " نجات و راهگشایی " با واسطه زلف یار.
فراوان از این ارایه و صنع و تکنیک در اشعار سازمند( کلاسیک) وجود دارد و دریایی است. و دیگر ارایه ها که گذرا اشاره میشود و می گذریم. مانند استعاره مجاز تشبیه تمثیل اغراق تلمیح تضاد تصویر....اشتباه برخی از نوسرایان بر این پندار است که گویی کاربرد اینها فقط در اشعار سازمند بوده و مخصوص آن قالب بوده است. در حالیکه آرایه "تضاد" در غزل حافظ و سروده پابلو نرودا و بزیبایی بکار بردن در آنها بوده است که به دل می نشاند. . به دیگر سخن مهارت بکار بردن لطیف ارایه ها و بکار بردن بجا از آنها یکی دیگر از شاخصه و معیار یا همان استاندارد یک سروده خوب بوده است.
همانگونه که در اغاز سخن رفت این نوشتار تنها واکاوی ونقد درباره قالب شعر بوده است . اما چنددر عباراتی کوتاه در بخش محتوا و نرم افزاری شعر و سروده نیز یاداور میشود که این معمولا متاثر از پیرامون دوره و عصر زندگانی شاعر است برای نمونه شاعر حکیم طوس فردوسی نامدار هنگامی که در می یابد پس از چند قرن ادبیات عربی حاکم در دیوان سالاری از یک سو و بی علاقگی سلاطین ترک زبان به زبان فارسی از سوی دیگر . فردوسی که زبان فارسی مهجور متروک و غریب می بیند می اید به میدان و پرچم زبان فارسی خودرا بر می افرازد و می سراید بسی رنج بردم... عجم زنده کردم. .. پی افکندم .. کاخی بلند... چند قرن میگذرد پیرامون حافظ را تزویر و ریا در برمی گیرد . اینجا حافظ می اید میدان می سراید
" واعظان که چنین جلوه بر محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند."
با اینکه حافظ قران بوده اما اورا برای پرداخت بعضی از غزلیات در وصف زلف و لب معشوق که شاید برای مردان متاهل رسم و جایز نبوده اورا نکوهیده و مذموم سرزنش . به گفته برخی حتی برای در امان بودن از فرهنگ حاکم بعضی از عاشقانه را جنبه معنوی می نمود و برای همین اورا شاعر رند نام گذاشتند.
می اییم تا همین نزدیکی ها به دوران علی اسفند یاری همان نیما یوشیج که انسان مطلق را می بیند فقط انسان. بی توجه به زبان او . جاه و مقامش . دین مذهب باور و رفتارش .به معشوق و زلف یارش . فقط انسان را می بیند . می اید میدان فریاد بر می اورد :
" آی آدم ها "


3