شعرناب

کلمه


عالم هستی با کلمه بوجود آمد
73 اسم اعظم است
خداوند با اذنش قدرت کسب 72 اسم به انسان قرار داد
بدون لیاقت قدرت اسماء اعظم ممکن نیست
انسان از قدرت و شان و مقامش بی خبر است مخزن اسرار قلب است
قدرت کلمه را خداوند بر قلب انسان قرار داد
تا مهرنکنی پاک نشوی تا پاک نشوی به ایثار خوب نشوی تا خوب نشوی به مهر به ملکه نشوی تا مهر به ملکه نشوی هدیه جان به جان نشوی تا هدیه به جان نشوی عا شق نشوی تا عاشق نشوی به تکلم نشوی تا به تکلم به جان با اشک و ناله ناب به عشق نشوی عشق به گریان نشوی تا عشق به گر یان نشوی به فنا نشوی تابه فنا نشوی خلاص از زنجیربهشت و وجود نشوی تا خلاص از زنجیر بهشت و وجود نشوی زنده به پل صراط در عالم تجسم سالها به آتش نشوی تا به آتش در پل صراط نشوی با اشک مهرو خیرو کلمه خلاص نشوی تا خلاص ازپل صراط نشوی به دروازه نور وارد نشوی
تا به در وازه نور نشوی سوختن به نور نشوی تا سوخته به نور نشوی بر تر از مو من دربار سلیمان نشوی تا بر تر از مو من نشوی به قدرت کلمه نشوی تا به قدرت کلمه نشوی شهید به کر بلا نشوی تا شهید به کربلا نشوی به بغل حسین(ع) نشوی تا به بغل حسین(ع) نشوی اشک حسین بر قلبت نشوی تا اشک حسین(ع) بر قلبت نشود غم و درد و رنج حسین(ع) بر قلبت نشوی تا رنج حسین(ع) بر قلبت نبینی سوختن خیمه های حرمش وشلاق بر طفلانش نبینی تا درد شلاق نچشی دیوانه مجنون نشوی تا دیوانه مجنون نشوی گریان هر روز نشوی تا گریان هر روز نشوی آرزوی مردن نشوی تا آرزوی مردن نشوی به فرار نور نشوی تا به توبه نشوی به نظر از نور نشوی دوباره به اول راه نشوی
خوشا آنکه تحمل دیدن غم و درد رنج حسین(ع) دارند وبه سهولت به تجلی می رسند واز دروازه صبر میگذرند بدا به حال آنانکه تحمل غم حسین (ع) ندارندوبه بر هوت پرت می شوند


1