شعرناب

غفلت آدمها

دست آدمها رو شده و دوره ضرب المثل ها به پایان رسیده است .. دیگر هیچ مادربزرگی برای نوه هایش قصه های عامیانه نقل نمی کند و هیچ کلاغی از مترسک های مزرعه نمیترسد .. آنها هم فهمیده اند آدمها زیاد بلوف میزنند .. شهر پر از آدمهای خیالی شده که تاریخ انقضا دارند و هر کدام پشت نقابی پنهان شده اند .. دیگر کسی دوست ندارد ساعت مچی بخرد چون آدمها گاهی دوست ندارند سر وقت برسند و عادت کرده اند الکی همدیگر را معطل بگذارند .. چیزی شبیه قصه است ولی آدمها دارند عاشق لباس و ویترین مغازه ها میشوند چون فهمیده اند دیگر خودشان دل ندارند .. آری غفلت از محبت ها تنهایی میاورد ..
عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)


2