شعرناب

مولانا


تدبير کند بنده و تقدیر نداند
تدبير به تقدیر خداوند نماند
بنده چو بيندیشد پيداست چه بيند
حيله بکند ليک خدایی نتواند
گامی دو چنان آید کو راست نهادست
وان گاه که داند که کجاهاش کشاند


1