مكن در اين چمنم سرزنش به بد نامي رفتار پرخاشگری در برخی از خانواده ها نشانه شهامت و قدرت تلقی می شود و مواد مخدر و اعتیاد از سرچشمه های خطرناک پرخاشگری است مكن در اين چمنم سرزنش به بد نامي چنان كه يرورشم دهند ميرويم در خصوص علت یا علل تهاجم و خشونت بشر نسبت به همنوعان خویش فلاسفه ،جامعه شناسان و روانشناسان با مطالعات خود خشونت را فطری و غریزی و عد ه ای آن را اکتسابی و تابع اصل یادگیری دانسته اند که خشم،تهاجم و پرخاشگری را در زمره تظاهرات شدید هیجانی گذاشته اند که با واکنش های عصبی و خصمانه همراه بوده که در بالاترین حد آن می تواند به دیگر کشی نیز منجر شود،دکتر امیر رضا اصنافی روانشناس و استاد یار دانشگاه شهید بهشتی به تشریح دلائل افزایش خشونت و زمینه های خانوادگی و اجتماعی آن پرداخته و در گفت و گوی پیش رو با ارائه راهکارهایی به خانواده ها روشهای صحیح تربیت و پرهیز از پرخاشگری را عنوان نموده اند آیا می توان گفت که پرخاشگری انسانها ذاتی است ؟ -پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت موجودات زنده و طبعا انسانها نیز دارد دانشمندان رفتار شناس و روانشناسان معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم شده و سرانجام می بایست تخلیه شود ،اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیحی از طریق ورزش ها و بازی ها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت و در غیر این صورت به گونه ای تخلیه می شود که با اعمالی نظیر ضرب و شتم و تخریب همراه خواهد شد،اما با توجه به اینکه ما انسانها در حال حاضردر جوامع متمدنی زندگی می کنیم و خود را انسان و اشرف مخلوقات می دانیم انتظار می رود افراد بتوانند در موقعیت های مختلف خود را کنترل نموده و به بروز حوادثی که متعاقبا پشیمانی به بار می آورد اقدام نکنند، آیا خشونت و پرخاشگری فقط در دست به یقه شدن و کتک کاری خلاصه می شود؟یا در اشکال مختلف می توان بسیاری از حالات بشر را نوعی خشونت تلقی نمود؟ -نزاع و خشونت می تواند در قالبهای مختلفی شکل بگیرد از کتک کاری گرفته تا نزاع کلامی و غیر کلامی مانند اشارات مختلف به یکدیگر،تنه زدن به افراد ،وهرگونه تعامل غیر کلامی که به تنش در جامعه منجر شود را می توان نوعی خشونت عنوان نمود،تقریبا تمام جوامع انسانی در همه دوره های موجودیت خود پرخاشگری و تنش و برخوردهای خشونت آمیز میان اعضای خود را اشته اند ،در جوامع غیر انسانی نیز این امر بدیهی است آنچه که یک امر بالقوه را به فعل در می آورد عموما شرایط نابسامان اجتماعی،فرهنگی و فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی ،بحران های هویتی و آسیب هایی از این دست هستند که با افزایش آنها در هر جامعه به هر دلیلی پرخاشگری در میان گروههای آسیب پذیر افزایش می یابد چه عواملی در تشدید بحران های روحی می تواند بر خشمگین شدن افراد تاثیر مستقیم بگذارد؟ -هر شخصی در طول زندگی اش ممکن است دچار بحران های مختلفی شود و ذهنش آشفته گردد و نتواند درست تصمیم گرفته و خود را کنترل کند،حتی در برخی رویدادهای کم اهمیت مانند تنه زدن در خیابان یا مشاجره بر سر کرایه تاکسی و قیمت یک کالا به بحث و تنش کشیده شودو به اتفاقات غیر قابل جبرانی منجر شود ،مسائل اقتصادی و مالی و گرفتاریهای آن و مشغله های کاری افراد که تاب و توان تحمل آن را ندارند نیز برخشونت افراطی مردم تاثیر گذاشته است ،حتی در محیط کار افراد ممکن است نتوانند تعامل مناسبی با همکاران یا مراجعه کنندگان داشته باشند زیرا برای تامین مادیات زندگی افراد به کارهایی روی می آورند که ممکن است توانایی ذهنی و جسمی آن را نداشته باشند ،شرایط زندگی جدید شهری،شرایطی پر تنش است و فشار عصبی در این شهرها به ویژه زمانی که با بحران های مالی ،اقتصادی ،فرهنگی و...همراه می شود شرایط افزایش پرخاشگری را تشدید می کند نقش خانواده ها در تربیت فرزندانی صبور و با گذشت در اجتماع چگونه است که در صورت هر تنشی به پرخاشگری و خشونت اقدام نکنند؟ -خانواده یکی از مهمترین نهادهای جامعه است که از قدیمی ترین جوامع و ساده ترین آنها تا امروزی و پیچیده ترینشان تاثیر خود را در هدایت و حمایت از کنشگران اجتماعی نشان داده است ،تقویت نهاد خانواده و نزدیک کردن هر چه بشتر نسل ها به یکدیگر می تواند در انعطاف پذیری و تحمل سختی ها در افراد موثر باشد،در حال حاضر یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما این است که نسل های گوناگون به ویژه والدین و فرزندان نمی توانند یکدیگر را درک کنند و والدین از درک نیازها و شیوه زندگی فرزندان خود ناتوانند،تلاش برای تحمیل نظرات به فرزندان و به ویژه تاثیر گذاری بر شیوه زندگی آنها را نباید با تربیت صحیح اشتباه گرفت ،هر خانواده ای حق دارد ارزشهای خود را به نسل بعدش منتقل کند اما با روش های عقلانی و دوستانه نه آمرانه و زور گویانه که این امر یقینا اثر معکوس خواهد داشت،متاسفانه در برخی از خانواده ها متاسفانه رفتار پرخاشگری نشانه شهامت و قدرت تلقی می شود و همین نگرش پرخاشگری را تقویت می کند ،رفتارهای متناقض والدین در تربیت بچه ها،دخالت ها و سرزنش های مداوم والدین،جوانانی که پر توقع و نازپرورده بار آمده اند انتظار دارند همه درخواست هایشان در هر کجا اجابت گردد در غیر این صورت عصبانی شده و پرخاشگر می شوند ،متاسفانه علاوه بر همه مسائل یاد شده الگوهای نادرست خانوادگی مانند تزلزل روابط خانوادگی،انجماد عاطفی در برابر ارتباط عاطفی،فقر اقتصادی خانواده ها و وجود الگوهای نامناسب درون خانواده ها و تایید رفتار پرخاشگرانه و حتی تشویق رفتار پرخاشگرانه توسط والدین می تواند به افزایش خشونت در سطح جامعه کمک کند،هنگامی که خود پدر و مادر اولین معلم خشونت در خانواده هستند و از نظر کلامی کم می آورند و به جای نشان دادن واکنش صحیح فرزندشان را کتک می زنند اولین الگوهای خشونت و پرخاشگری در کودک از خانواده آغاز و آموزش داده می شود،بنابراین در کنترل خشونت های اجتماعی می بایست خانواده ها با آموزش مهارت هایی ونزدیک شدن به یکدیگر،درک و پذیرش هم و قبول تفاوت های همدیگرو آموزش سبک زندگی سالمی که بر پایه مدارا و تحمل یکدیگر باشد یقینا می توان انتظار داشت که افراد جامعه در سلامت روانی بیشتری زندگی کنند -تاثیر مواد مخدر صنعتی را برافزایش خشونت های موجود در جامعه در چه حد می دانید؟ -مواد مخدر و اعتیاد به طور کلی یکی از سرچشمه های خطرناک پرخاشگری در هر جامعه ای است ،به همین علت مواد مخدر و مشروبات الکی که ظرفیت پرخاشگری را افزایش می دهند ممنوع می باشد حتی در کشورهای غربی در برخی از اماکن عمومی و پر جمعیت استفاده از مشروبات الکی ممنوع است و البته مواد مخدر شیمیایی نیز انگیزه ها و شرایط حادتری را برای پرخاشگری جرم . جنایت به وجود می آورد بنابراین برای مبارزه با پرخاشگری علاوه برآموزش مهارت های فردی،خانوادگی و اجتماعی می بایست با اعتیاد نیز مبارزه نمود. .................................باقر رمزي باصر
|