گزارش یک حادثهخب صحنه بسیار فجیعی رخ داده بود که باید کارآگاه و دستیارانش به دقت بررسیش می کردند ، انفجار آشپزخونه ای که جسد متلاشی یک مرد به درو دیوارش پخش شده بود. همسر مرد که به سختی گریه می کرد و به نظر می رسید وقتی که از سر کار برگشته با این حادثه روبرو شده ، در پس حق حقِ ببخشید هق هق گریه هاش لب به سخن گشوده و پافشاری بر این موضوع می نماید که همسرش درگیر توطئه شده و به قتل رسیده و تنها دلیلش این است که شوهرش نمی توانسته کاری با آشپزخانه و اجاق گاز داشته باشد ، زیرا او در طول عمرش حتی اقدام به درست کردن یک نیمرو ساده هم نکرده ، بنده همینجا یه پرانتز باز می کنم ( کی میگه پختن نیرو ساده است ؟اکثر افرادی که در پخت انواع غذا مهارت دارند هنوز در طول عمرشان نتوانستن نیمرو را به درستی طبخ نمایند ، در مسابقه ای که در یکی از ایالتهای کشور سووان چان برگزار شد از بین 190 شرکت کننده هیچکدام نتوانستند نیمروی اصیل را درست نمایند ، با مراجعه به خاطرات خود شما هم می توانید به این امر صعه بگذارید) ...تاریخچه ی اولین نیمرو برمیگردد به اوایل پیدایش مرغ ، زمانی که هوا بسیار گرم بوده و مرغی موقع تخم گذاریش رسیده بود ، او در پی یافتن جایی برای تخم گذاری بود ولی هیچ جای نرمی پیدا نکرد ، فشار تخم بر تخمدانش و همچنین خروسی که در آن نزدیکی منتظر بود باعث گردید که مرغ تخمش را به ناچار بر روی تخته سنگی رها نماید و تخم در این فاصله با شدت به تخته سنگ برخورد نموده و شکسته و بر داغی تخته سنگ به نیمرو تبدیل گشته...کارآگاه در پی جستجوی حقیقت تکه های چسبیده به دیوار جسد را بررسی نموده و آنها را مورد بررسی قرار داد ، یکی از دستیاران کارآگاه متوجه مقداری نیمرو در حدفاصل بین معده و روده جنازه گشته و به سبب گشنگی و همچنین تازگی نیمرو آنرا کامل میل نمود و تنها مدرکی را که می توانست همسر مرحوم را از شک و تردید رها نماید نابود کرد
|