شعرناب

عشق و آزادی - قسمت دوم

با سلام و درود مجدد
در مقاله ی پیشین درخصوص عشق وآزادی به زبانی ساده صحبت هایی داشتیم و اکنون این مقوله را دنبال می کنیم.
فراموش نباید کرد که سرزمین ما بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است ، اعراب حدود 200 سال براین سرزمین حکومت کرده اند، بسیاری از مردان را کشته و زنان و کودکانی را بعنوان برده به دربار خلیفه و بازار برده فروشان در عربستان انتقال داده اند.
به عبارتی اعراب فرهنگ این سرزمین را نه تنها با فرماندومین خلیفه به خاکستر کشانده اند بلکه فرهنگ اصیل ایرانی را که بصورت بومی در جامعه رواج داشت را به چالش کشانده اند.
فراموش نباید کرد فرهنگ عرب جدا از فرهنگ الهی قرآن کریم است و معاندین، حمله ی اعراب به ایران را همواره خواسته اند به اسلام ربط دهند در صورتیکه چنین نیست.
اگر چه ما در خصوص وحدت فرهنگ سازی های فراوانی کرده و بنده خود در کتاب چشم سوم به این مهم تاکید داشته ام اما نمی توانبراحتی ازمتمردین به عهد غدیر خم گذشت و موضوع را نادیده گرفت.
اینکه پس از هزار و چهارصد و اندی سال هنوز صحبت غدیر خم می شود نشانگر آن است کهباید این عهد الهی به منصه ی ظهور برسد و این اساس و راز عشق و آزادی است.
گروهی از دوستان فرهیخته شاید با خود بگویند موضوع مربوط به صدهاسال پیش می شود و نهایتن مولای متقیان به خلافت رسید ، حال چرا شیعیان آن حضرت موضوع غدیر خم را باشدت و تعصب خاصی دنبال می کنند؟
جواب این سئوال بسیار ساده و روشن است، باید دستور الهی در خصوص عهد غدیر خم روزی در زمین بصورت کامل اجرا شود و اگرچه مولای متقیان چند صباحی در مقابل نافرمانی های قوم الظالمین خلیفه ی مسلمین بود ولی با شهادت ایشان و فرزندان آن حضرت عملن حکومت اسلامی را از خاندان مطهر علی(ع) سلب کردند و غیبت صغراو کبرای امام زمان (عج) از سوی خداوند سبحان دلیل روشنی بر این ادعاست که بایدجهان اسلام عاقبت الامر توسط ایشان(آل مطهر علی) اداره گردد.
بی هیچ شکی عشق و آزادی در این سیاره ی بلا زده رخ نخواهدگشود مگر آن بزرگوار ظهور فرمایند.
گروهی که خود را علامه دهر دانسته و امثال ما را خرافاتی و بی خبر از جهان علم و دانش می دانند ، به گفتارهای این چنینی نه تنها هیچ اعتقادی ندارند بلکه آن را خارج از محدوده ی دانش بشری می دانند.
به این افراد باید گفت کدام دانش بشری:
برآورده ابزار دانش ز خاک
بشر را شدهدشمن ابزار ها
این چه دانشی ست که انسان اسلحه ای می سازد تا از جان خود دفاع کند و بعد می بیند آن ابزار، دشمن درجه یک وی شده است سئوال می کنم این علم است یا غایت جهل بشر؟
رهبرعزیز ایران می فرمایند ملتی که ضعیف باشد همواره مورد هجوم قرار می گیرد برای رشد و تعالی یک جامعه باید به دانش روی آورد و با ابزار دانش بنیه ی دفاعی را قوی ساخت.
آیا در این دوران که این همه بلا و بدبختی و تهاجم های بی رحمانه به ملل ضعیف را می بینیم ما نبایدقوی باشیم؟ اگر قدرت دفاعی خود را افزایش ندهیم همانند سابق کشور ما محل تاخت و تاز بیگانگان خواهد شد، بنده فقط از هجوم اعراب چند نکته ی مختصر گفتم ، حمله ی اسکندر مقدونی، تیمور لنگ ، بربر ها، محمود و اشرف افغان، ازبک ها و عثمانیان و روس و پرتغالی هاو ورود غربی ها در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ هشت ساله ی استکبار جهانی(به نام جنگ عراق علیه ایران) تمام این موارد تجربه ای ست که به ما می فهماند باید ملتی قوی و یک دست باشیم.
هنوز عشق و آزادی به معنای واقعی در کشور رخ نگشوده است ،زیرا در این 35 سال اخیر یا ما درگیر مسایل دفاعی بودیم و یا رفع فتنه های رنگارنگی که دشمن در داخل کشور آفریده بود.
تحریم اقتصادی، اخلاق را در کشور به حضیض ذلت کشانده است و بدتر از آن فساد های کلان اقتصادی و باند و باند بازی عرصه را بر مردم تنگ کرده است ولی با این همه چند سالی ست که می بینیم بزرگان اثر گذار در فرهنگ کشور به آرامی به سوی آزادی گام بر می دارند و نمونه های بسیار آن را به عینه دیده ایم.
در قوانین قضایی کشور و نحوه برخورد با مجرمین اقتصادی باید تجدید نظر شود ، چپاولگران باید حقوق ربوده شده ی این ملت را به بیت المال باز گردانند، پول های احتکار شده و منجمد می بایست سیال و در راستای انقلاب کار و تلاش هزینه شوند.
ادامه دارد


2