فلسفه ای بنام دوست داشتن بزرگترین و محال ترین خواسته ی بشریت جاودانگی است انسانها برای جاودانه شدن و خدایی خود، دوست دارند عزیز بمانند از این رو جانشین خداشدند چون خدا این غریزه وفطرت را در نهادشان کاشت. پروردگار انسانها را به میل و حب و محبت خویش محب آفرید تا با آن عزیزی کند به همین کرامت بزرگترین نیاز بشر دوست داشتن است. انسانها دوست دارند که دوست داشته شوند و دوست بدارند دوست داشتن یعنی فناشدن و فداشدن. بخشیدن و ذوب شدن ... دوست داشتن معامله و بده بستان نیست. دوست داشتن حسابگری و تعقل را نمی پسندد زیرا عاقل پادشاهی بر اقلیم بدن را حق خود می داند و مستبد و حسابگر است عاقل عشق و محبت را بر نمی تابد و دل را رعیت نافرمان خویش می پندارد. دوست داشتن نه عادت است و نه تعقل. هر که از روی تعقل کسی را دوست بدارد عاشق نیست. و به بلوغ شعور نرسیده است. بلکه حسابگری دسیسه باز است که عشق را با هوا و هوس اشتباه گرفته است. مسخره ترین آدمها کسانی هستند که همدیگر را بخاطر عادت دوست دارند. حمیدرضاابراهیم زاده تهران 25مرداد 93 *تمامی حقوق نشربرای مولف محفوظ می باشد
|