شعرناب

بیایید قدیمی زندگی کنیم

آدمها هر چقدر بیشتر در زندگی های ماشینی پیشرفت می کنند و جلوتر میروند از انسانیت عقب میمانند .. دنیایی که برای ساعتی شادی و احساس خوشبختی کاذب باید سراغ دود و الکل و قرص رفت مفت نمی ارزد .. در عصر پیشرفت علم و تکنولوژی و زندگی های نوین آدمها در دسترس هم نیستند .. حرف هایشان را با پیام از راه دور بهم میرسانند .. مردمان این روزگار گول تجملات را خورده اند و قربانی عقده هایشان شده اند .. آنها عجله دارند و عصبی فکر می کنند .. گاهی برای دیر رسیدن به همدیگر مشت میزنند .. در دنیایی که مهربانی ها تشریفاتی شده و آدمها جلوی لنز دوربین ها عشق را به هم تعارف می کنند و برای رسیدن به جایی بالاتر با لبخند از انسانیت حرف میزنند باید برای دیدن قهرمانان چشم به پرده سینما دوخت .. روزگاری نه چندان دور مردم یک شهر با صدای زیبای آوازخوانی دوره گرد به رویا می رفتند و دلشان خوش میشد ولی اکنون یکنفر با شنیدن صدای تمام خواننده های جدید شهر با کابوس ها همراه میشود .. نوازنده ها سمفونی مرگ مینوازند و خواننده ها برای محبوب شدن آهنگ غم را با صدایی گریان میخوانند .. مردم ایمان آدمها را چشم هایشان تخمین میزنند و هیچکس برای پاکی قلب و صداقت گفتار آدمهای مست دست نمیزند .. دنیای جدید دیگر بس است .. بیایید قدیمی زندگی کنیم ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)


0