شعرناب

چقدر متاسف شده ام


چقدر برای خودم متاسف شدم روزی که از ته دل به این شعر طنز ایمان آوردم :
آن کس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آن کس که بداند و نداند که بداند
بهتر که رود خویش به گوری بتپاند
آن کس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پولش خرک خویش براند
آن کس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالدهر بماند!
و ایمان آوردم که : شانس که نباشد جان در عذاب است...
این روزها چقدر باورهایم تغییر کرده اند...این روزها چقدر برای خودم متاسف شده ام...


5