سیستان فراموش شده اینجا سیستان است چشمها می سوزند ریه ها پر ز غبار من در این اندیشه که اگر سعدی بود باز هم می فرمود چون که هر بار نفس میگیری شکر باید بکنی چون مُمِدّ است حیاتت را این و فرح بخشد ذات پاکت؟ سعدیا روحت شاد توی این شهر غریب هر نفس چون که رود در سینه پر گرد است و غبار و چو بیرون آید جانم از سرفه و از درد رساند به لبم دکتر محمد اله بخش
|