مجلس نور شعرناب 7 سلام اساتید محترم و دوستان نابم ازین به بعد برای جناب مرتضوی مشکلی پیش امده نتونستیدمجلس نور را ادامه دهند از من درخواست شد امیدوارم به خوبی ار عهده این کار عظیم بربیام مجلس نور 7 را با سوره مطففین نورانی میکنیم امیدوارم بهره لازم را ببریم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ﴿١﴾ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿٣﴾ أَلا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿٤﴾ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٥﴾ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٦﴾ کَلا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ﴿٧﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ ﴿٨﴾ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٩﴾ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿١٠﴾ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿١١﴾ وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿١٢﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ ﴿١٣﴾ کَلا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿١٤﴾ کَلا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿١٦﴾ ثُمَّ یُقَالُ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿١٧﴾ کَلا إِنَّ کِتَابَ الأبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ﴿١٨﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُّونَ ﴿١٩﴾ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٢٠﴾ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢١﴾ إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿٢٢﴾ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٢٣﴾ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ ﴿٢٤﴾ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾ خِتَامُهُ مِسْکٌ وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿٢٦﴾ وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ﴿٢٧﴾ عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾ إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ﴿٢٩﴾ وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ ﴿٣٠﴾ وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ ﴿٣١﴾ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضَالُّونَ ﴿٣٢﴾ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حَافِظِینَ ﴿٣٣﴾ فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ﴿٣٤﴾ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٣٥﴾ هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾ معنی ایات به نام خداوند رحمتگر مهربان واى بر كمفروشان«1» كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند«2» و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند«3» مگر آنان گمان نمىدارند كه برانگيخته خواهند شد«4» [در] روزى بزرگ«5» روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند«6» نه چنين است [كه مىپندارند] كه كارنامه بدكاران در سجين است«7» و تو چه دانى كه سجين چيست«8» كتابى است نوشتهشده«9» واى بر تكذيبكنندگان در آن هنگام«10» آنان كه روز جزا را دروغ مىپندارند«11» و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمىگيرد«12» [همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانههاى پيشينيان است«13» نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مىشدند زنگار بر دلهايشان بسته است«14» زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند«15» آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند«16» سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ مىگرفتيد«17» نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است«18» و تو چه دانى كه عليون چيست«19» كتابى است نوشتهشده«20» مقربان آن را مشاهده خواهند كرد«21» براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود«22» بر تختها [نشسته] مىنگرند«23» از چهرههايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمىيابى«24» از بادهاى مهر شده نوشانيده شوند«25» [بادهاى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند«26» و تركيبش از [چشمه] تسنيم است«27» چشمهاى كه مقربان [خدا] از آن نوشند«28» [آرى در دنيا] كسانى كه گناه مىكردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مىگرفتند«29» و چون بر ايشان مىگذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل مىكردند«30» و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمىگشتند به شوخطبعى مىپرداختند«31» و چون مؤمنان را مىديدند مىگفتند اينها [جماعتى] گمراهند«32» و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند«33» و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مىزنند«34» بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مىكنند«35» [تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه مىكردند رسيدهاند«36» تفسیر ایات بسم الله الرحمن الرحيم الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ الَّذينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ» مطففين/3-1 واي بر کم فروشان. اينها کساني هستند که وقتي از مردم پيمانه ميگيرند خوب ميگيرند(وفا ميکنند) و ليکن وقتي که به ايشان پيمانه ميدهند يا براي مردم وزن ميکنند کم ميگذارند. نکاتي که از اين 3 آيه ميفهميم: اول اينکه «مُطَفِّف» از طف طف ميآيد يعني کنار. علت اينکه به زمين کربلا «طف» ميگويند چون کنار رودخانه است. ابن مسعود نقل ميکند که: هرکس از نمازش هم کم بگذارد شامل اين آيه ميشود. و لذا حديث داريم: رييس دزدها کسي است که از نمازش بدزدد. هر چيزي با ميزانش: ميزان هندوانه با ترازو است، ميزان خط با خط کش است. ميزان نمره با 20 است. ميزان پارچه با متر است. ميزان هوا با هواسنج است. هر چيزي يک ميزان دارد. و در هر کاري کم فروشي وجود دارد. کم فروشي آخوند چيست؟ (از خودم شروع ميکنم) کم فروشي من اين است که بروم بالاي منبر و براي مردم حرف حسابي نزنم. اگر کم بگذارم «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» مطففين/1 واي به حال آخوند. اگر کارگر در کار کردن کم بگذارد، کارفرما در حق کارگر کم بگذارد، مرد در حق زن کم بگذارد، زن در حق مرد کم بگذارد، شريک در حق شريک کم بگذارد. . . کم فروشي دکتر چگونه است؟ وقتي مرض را تشخيص نميدهد بايد بگويد: بسمه تعالي نفهميدم بايد پول ويزيت را پس بدهد و بگويد: ديگري از من بهتر است. اگر اين کار را نکند کم فروشي کرده است. بايد مردانگي کرد. کم فروشي نشانه چند چيز است 1- کم فروشها خودشان را زرنگ ميدانند. 2- کم فروش مردم را دوست ندارد. 3- کم فروش خدا را رازق نميداند. 4- کم فروش به مردم ظلم اقتصادي ميکند. و خلاصه کم فروش تبهکار است. از اينکه قرآن ميفرمايد: «وَيْلٌ» ميفهميم که: کم فروشي گناه کبيره است. وقتي ميخواهد به مردم دختر بدهد کلي مهريه ميگيرد ولي وقتي ميخواهد از مردم دختر بگيرد ميگويد: آقاي قرائتي تو را به خدا در تلويزيون بگو که اينقدر مهريه نگيرند! يعني دست دادنش به دست گرفتنش فرق ميکند. نگفته: «إِذَا اكْتالُوا عَلَى المؤمنين يا مسلمين» بلکه گفته: «إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ» يعني: کم فروشي حرام است ولي به مسيحي و يهودي و. . . جاهايي که قرآن از مؤمن گفته ناس يعني از حقوق انساني است نه از حقوق اسلامي. «عَلَي» يعني بر ضرر مردم. «اكْتالُوا» يعني «کيل». کم فروشي بيشتر در «کيل» است. دزدي در کيل ديرتر لو ميرود. از اين پيداست که نظم اقتصادي خيلي مهم است. دقت خيلي مهم است. شيريني فروش ما فکر ميکند که اگر جعبه شيريني را از مقواي کلفت بگيرد زرنگي کرده است. گوسفند فروش ما فکر ميکند که اگر آب نمک به بزغالهها بدهد زرنگي کرده است. دزدي در 2 کيلو يعني چه؟ با خدا نميشود فيلم بازي کرد. يکي از طلاب قديمي که حالا از علماء است تعريف ميکرد: در ماه رمضان(چند سال پيش حدود سي سال) چند جا مرا دعوت کردند. وقتي حساب کردم ديدم که از همه جا بيشتر در دماوند به من پول ميدهند. گفتم: ميروم دماوند. مردم از آخوند پولي بدشان ميآيد. يکروز که نرفتم هزار تومان کم کردند. و 29 هزار تومان گرفتم. سوار ماشين از آنجا بر ميگشتم و در فکر اين بودم که اين 29 تومان را چکار کنم. از دماوند(رودهن) به طرف تهران ميآمدم و در وسط راه زدم به يک ماشين! دو تا ماشين لوله شدند. پليس آمد و ميکانيک آورد و گفت: سي هزار تومان خرجش است! بعد گفتم: چون عمامه پيغمبر(ص) سرت است هزار تومان نميگيرم! يعني 29 هزار تومان. در راه ميزدم توي سرم و ميگفتم: اين جزاي کسي است که هدفش خدا نباشد. خدا رحمت کند شهيد مطهري(ره) را. به من ميگفت: قرائتي، هر روز اين دعا را بخوان: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ»(صحيفه سجاديه، دعاى46) 5- باختند کساني که براي غير خدا کار کردند. با هر کس بازي در ميآوريد با خدا بازي در نياوريد. با خدا صاف باشيم. واي بر معلمي که کم درس ميدهد. واي بر کارگري که سر هم بندي ميکند. واي بر همه کساني که به هر نحوي کم فروشي ميکنند. «يَسْتَوْفُونَ»، «يُخْسِرُونَ» به قول ما طلبهها فعل مضارع هستند. يعني کارشان اين است. هر کسي يک بار دست گل آب ميدهد. يکبار و دوبار طوري نيست اما «يَسْتَوْفُونَ»، «يُخْسِرُونَ» يعني اينکاره هستند. شغلش اين است. نانوا وقتي براي خودش نان ميپزد نانهاي خوبي ميپزد اما براي مردم. . . همين نانوا کارش به نجار مثل خودش ميافتد. قرآن ميفرمايد: اگر ضرر بزني دودش به چشم خودت ميرود. مال حرام عامل سقوط انسانهاست. گناه کوچک را کوچک نشماريد. قصه پيغمبر(ص) را همه نشنيدهايد که در بيابان با اصحاب ميرفتند. حضرت فرمودند: هيزم جمع کنيد. گفتند: هيزم نيست. فرمود: دقت کنيد. رفتند و خار و خاشاک جمع کردند و روي هم گذاشتند و زياد شد. فرمود: شما فکر ميکنيد گناهانتان کم است ولي اگر دقت کنيد زياد است. راجع به مهندسين، خانه سازي و مدرسه سازي نکاتي است که برايتان ميگويم: اول اينکه نظافت در ساختمان يک چيز دوست داشتني است. مدرسه را طوري درست کنيم که دوست داشتني باشد. يک مقدار هم مهندسين ما بايد کاري با استاندارد نداشته باشند. من رفتم به يک ساختمان، ديدم سقفش خيلي کوتاه است! گفتم: اينجا سقفش کوتاه نيست؟ ! گفتند: هيس! گفتم: چرا؟ ! گفتند: اين زير نظر مهندسين ساخته شده است. گفتم: باشد من يک آدم هستم. آدم بايد از خودش هم فکر داشته باشد. انسان وقتي سيگار ميکشد سرفه ميکند. خود ريه ميگويد: دود براي من خوب نيست. وقتي به کسي ميگويي: سيگار نکش. ميگويد: مراجع تحريم نکردهاند. بابا خودمان هم يک آدم هستيم. من اين را بارها گفتهام که نميگذارند فکر کنيم. جوان شلواري ميپوشد که براي رانش تنگ و براي ساق پايش گشاد است. مد پرستي يعني کنار گذاشتن عقل. بله اگر کار خوبي بود روي چشممان. قرآن ميفرمايد: پيغمبر هر کس کار خوب کرد، از او ياد بگير «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» انعام/90. آثار نياکان ما: اگر هنر داشتند روي چشم ما. اما اگر غلطي کردند ما نبايد آن کار را بکنيم. امام صادق عليه السلام به خانه شخصي رفتند، خانه آن شخص خيلي تنگ بود. فرمود: چرا خانهات اينقدر تنگ است؟ ! گفت: خانه مرحوم ابوي است! فرمود: ابوي شما اشتباه کرد شما هم بايد اشتباه کنيد؟ ! آثار قديمي به چه قيمتي. ساختمان بايد زيبا باشد. در کاشان مسجدهايي ساختهاند که وقتي آدم نگاه ميکند کيف ميکند. مردم براي استراحت آنجا ميروند. الان مسجد ميسازند مثل انبار سيب زميني! ساختمان بايد طوري باشد که آدم خاطره خوشي از آن داشته باشد. گفتند: امام سجاد(ع) کجا نماز ميخواند؟ گفتند: برو فرشها را بو بکش، هرجا بوي عطر بيشتري داشت امام سجاد(ع) آنجا نماز خواندهاند. به همين خاطر زيبايي يک مسئله است. خدا محوري قديم وقتي وارد شهري ميشدي از گنبدش معلوم بود که در آنجا اسلام حاکم است. مدرسههاي قديمي دور تا دور حجره است و در جايي که نماز ميخوانند گنبد و بارگاه دارد. يعني خدا محوري است. الان وقتي شخصي وارد تهران ميشود خدا محوري نيست. اسکناس محوري است. شهر اسلامي شهري است که وقتي واردش ميشوي خدا محوري باشد. مردمش با اذان از خواب بيدار ميشوند. بلندترين ساختمانهايش مساجدش باشد. در سايه انقلاب بهتر شده است. در قبل از انقلاب خيلي از وزارتخانهها، ادارهها و. . . نمازخانه وجود نداشت. اول انقلاب هم زير راه پلهها را نمازخانه کردند. در اين چند سال يک تحولي شده است. زيبا سازي مدرسه به عهده خود بچهها باشد. متأسفانه برخي بچههاي مدارس ما مدرسه را کثيف ميکنند بعد يک فرد پيري که احترامش لازم است ميآيد و تميز ميکند! يعني بچهها عملا لوس بار ميآيند. لوسي ممنوع. يک حديث در مورد لوسي ميخوانم: امام صادق عليه السلام با افرادي ميرفتند. بند کفش امام(ع) پاره شد. امام(ع) کفشهايش را درآورد و پابرهنه به راهش ادامه داد. هرچه اصحاب گفتند که: آقا کفش ما را پا کنيد، حضرت فرمود: بند کفش من پاره شده و نبايد لوس شوم. در سفر مکه آمدند به حضرت گفتند: فلاني خيلي عبادت ميکند. فرمود: کارهايش را چه کسي انجام ميداد؟ گفتند: ما کار ميکرديم و او نماز شب ميخواند. فرمود: کار شما از نماز شب او با ارزشتر است. چون او آدم لوسي بود. بحمدالله در سايه جمهوري اسلامي همه مدارس نمازخانه ميسازند. آموزش و پرورش از همه وزارتخانهها مهمتر است. چون با نسل آينده در ارتباط است. همه بايد در اين مورد بسيج شويم. شمايي که اينقدر خرج ميهمان ميکنيد، چقدر خرج تحصيل فرزندتان کردهايد، چقدر خرج فضاي آموزشي او کردهايد؟ حالا آدمهايي داريم که: زن و بچهاش را در اتاق تاريک نگه ميدارد يک اتاق نوراني را براي ميهمان نگه ميدارد! يکروز به دامادم گفتند: چه کسي را از همه بيشتر دوست داري؟ گفته بود: خودم را. براي شيخ انصاري ميهمان آمد. گفت: من براي خدا به ديدار شما آمدهام. گفت: اگر به خاطر خدا آمدهاي به خاطر خدا هم بلند شو برو. گفت: چرا؟ ! گفت: الان که شما به خانه من آمدهاي، زنم مريض بود و رفت اتاق بغلي که خيلي گرم است. تو اگر براي خدا آمدهاي براي خدا هم برو تا زنم بيايد به اتاق سايه. من يک سؤال ميکنم از مردم ايران! حالا که براي فرزند شما نمازخانه ساختهاند، کداميک از شما با يک تلفن از مدير مدرسه در اين رابطه تشکر کردهايد؟ ! در حال حاضر حدود 60 هزار نماز جماعت در مدارس بدون اجبار برگزار ميشود. اما براي يک مسئله جزيي خودمان صد تا تلفن ميزنيم! ما نسبت به نسل نو هنوز بالغ نشدهايم. نميدانيم 18 ميليون يعي چه؟ ! مدير مدرسه ميتواند نقش خوبي داشته باشد. مدير کل يکي از استانها ميگفت: در يکي از مدارس صددرصد بچهها در نماز شرکت ميکنند. وقتي بررسي کرديم فهميديم که: مدير دبيرستان«قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» گو است. همه دبيرها: فيزيک و شيمي و قرآن و ديني و. . . صف اول نماز هستند. وقتي همه آمدند بچهها هم ميآيند. اما وقتي دبيرها خودشان در اتاق چايي ميخورند و به بچهها گفتند: برويد نماز! ! ميگويند: مرگ خوب است براي همسايه. مدرسه به بخشنامه گوش نميدهند. خدا وقتي بخشنامه ميکند، ميفرمايد: ببين من خودم عمل ميکنم. بعد ميفرمايد: شما هم عمل کن. بخشنامه خدا را گوش کنيد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» احزاب/56 خدا و فرشتهها بر پيامبر(ص) صلوات ميفرستند. بعد بخشنامه ميکنند که: شما هم يالله، صلوات بفرستيد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً». اگر مدير مدرسه يکبار خم شود و يک پوست خيار را از زمين بردارد ديگر بچهها خجالت ميکشند که پوست خيار به زمين بريزند. اگر دانش آموز استاد را ديد که برقهاي اضافي را خاموش ميکند، اين کار اثر تربيتي دارد. فرق معلم با ديگران در همين است. کار شما سازندگان مدارس عبادت است. چون شما جايي را که ميسازيد در آن رشد خواهند کرد اما بيرون اين طور نيست. تذکرات کلي براي ساخت و ساز آقاياني که ميخواهند بنايي کنند بايد نکاتي را در نظر بگيرند. البته اين حرفهاي من اصل است حالا يک وقت اضطرار است حسابش جداست. مثل اين است که بگوييم: انسان بايد روز کار کند و شب بخوابد. حالا بعضي جاها اورژانس است، کشيک است، و بايد شب بيدار بمانند اين اضطرار است. من به موارد اضطراري کاري ندارم. من اصل را ميگويم. مسکن از سکينه ميآيد. يعني جايي که انسان در آن آرامش داشته باشد. پس زميني که انسان براي مسکن انتخاب ميکند بايد جاي بي سرو صدايي باشد. 2- نزديک بودن خانه به محل کار اگر مردم اين اصل را مراعات کنند قسمت زيادي از اين ترافيک کم ميشود. نرخ ماشين کم ميشود. نظارت پدر بر خانواده زياد ميشود. معابر خلوت ميشوند. در وقت صرفه جويي ميشود. 3- الان طوري شده است که داخل خانه را تنگ ميگيرند و بيرون خانه را مرمر حديث داريم: قَالَ الصَّادِقُ ع: «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ سَعَةُ مَنْزِلِهِ»(المحاسن، ج2، ص610) علامت خوشبختي مرد اين است که حياطش بزرگ باشد. يعني يک حياط ساده بزرگ از يک خانه لوکس کوچک. اين را اسلام ميگويد. 4- استحکام در برابر باد و زلزله و. . . در ميان سقفها، هيچ سقفي به گنبد نميرسد. گنبد، باران، باد و برف را رد ميکند. گنبد علمي ترين طاق هاست. خودمان را خيلي تحقير نکنيم. برجها را الان ميسازند در آنها خفه خواهند شد و به سراغ گنبد خواهند آمد. برخواهند گشت. الان کنگره شير مادر گرفتهاند. از بس شيرخشک مصرف کردند، حالا ضررهاي شيرخشک ثابت شده و کنگره گرفتهاند. در آينده هر حديثي که به آن علم نشده، کنگره خواهند گرفت. در آينده کنگره برگ خواهيم داشت. چون الان برگ کاهوي آفتاب خورده را دور ميريزيم و وسط کاهويي را که آفتاب نخورده ميخوريم. حال آنکه چيزهاي ذخيره شده در برگ آفتاب خورده بيش از چيزهاي ذخيره شده در برگهاي آفتاب نخورده است. اسلام ميگويد: انار را با هستهاش بخور: ما آب انار را ميخوريم. و حال آنکه هستهاي که جذب نميشود مثل شن به ديوار معده کشيده ميشود و حديث داريم: قَالَ الصَّادِقُ ع: «كُلُوا الرُّمَّانَ بِشَحْمِهِ فَإِنَّهُ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ وَ يَزِيدُ فِي الذِّهْنِ»(كافي، ج6، ص354) معده را دباغي ميکند. در آينده کنگرهاي خواهيم داشت به نام کنگره هسته انار. اسلام ميگويد: بنشين و ادرار کن. اخيرا که فيلم برداري کردهاند از مجراي ادرار. ديدهاند که وقتي انسان ايستاده ادرار ميکند مجراي ادرار درست باز نميشود ولي وقتي انسان مينشيند مجراي ادرار درست باز ميشود. در اروپا و امريکا کنگرهاي برپا خواهد شد به نام «بنشين و ادرار کن» بايد از اول مسلمان باشيم. چه گيري داريم که ميرويم، تو سري ميخوريم و برمي گرديم. حديث داريم: به سه چيز نگاه کنيد شاد ميشويد: 1- سبزي 2- آب 3- شکل زيبا. انسان وقتي در اين کاسههاي همداني آب ميخورد لذت ميبرد. حديث داريم: وقتي آب ميخوريد بمکيد. با تک نفس نخوريد. و به آب نگاه کننيد. يکي از دوستان ميگفت: علامه طباطبايي وقتي ميخواست سيبي را بخورد مدتي به آن نگاه ميکرد و بعد ميخورد. نگاه کردن هم ايمان انسان را زياد ميکند و هم اشتهاي انسان. ما که غذا نميخوريم. موقع غذا خوردن تمام حواسمان به تلويزيون و. . . است. حديث داريم: ساعاتي که سر سفره درحال غذا خوردن هستيد جزو عمرتان نيست. ميدانيد يعني چه؟ يعني دست پاچه نشويد. يعني گيج نشو. يک مقداري خودمان را باختيم. صاف مسلمان نيستيم. هنوز هم شک داريم. اينکه امام(ره) فرمود: اسلام ناب يعني نترسيد. آشپزخانه بايد بزرگ باشد. يک آيه در قرآن براي آشپزخانه بزرگ پيدا کردهام. چون بخشي از عمر زن در آشپزخانه ميگذرد. آيه اين است: وقتي براي حضرت ابراهيم عليه السلام ميهمان آمد قرآن ميفرمايد: وجاء بعجل سمين. يک گوساله بزرگ را براي او سرخ کرد. يک گوساله درسته را براي او سرخ کرد. حالا اين گوساله را در چه آشپزخانهاي، در چه قابلمهاي و. . . سرخ کرده بود. آشپزخانهاي که بشود يک گوساله را در آن سرخ کرد بايد چقدر بزرگ باشد. حالا شايد بگوييد: آقاي قرائتي چي ميگي؟ خوابي يا بيدار؟ من بيدارم و ميفهمم. ميخواهم بگويم: اسلام اين را ميگويد، حالا اگر شما ميخواهيد اضطراري زندگي کنيد اشکالي ندارد. آشپزخانه بايد نور داشته باشد، نبايد پشت اتاق باشد. امام صادق(ع) وقتي ديد شخصي آشپزخانهاش را بزرگ ميکند او را ستايش کرد. در ساختمان سازي همسايهها را اذيت نکنيم. ديوارها را طوري نگيريم که از آن طرف ديوار حرفها شنيده شود. «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ» نشود. چون استراق سمع گناه است. اتاق سفيد خيلي بهتر از رنگهاي ديگر است. رنگ قرمز و سياه مضر است. رنگهاي سفيد، آبي، سبز، زرد سفارش شده است. رنگ بايد دلنشين باشد «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرينَ» بقره/69. تعداد اتاقها حديث داريم دخترها و پسرهاي بالاي 7 سال در يک تخت خواب نخوابند. گناه کسي که با 11 نفر در يک اتاق زندگي ميکند به گردن کسي است که يک ويلا در تهران دارد، يک ويلا در شمال دارد و. . . اصل اين است که آدم بتواند براي هر بچهاش يک رخت خواب جدا درست کند. بسياري از گناهان به دليل کمبود مکان است و چه نامههايي که در اين زمينه به دست من رسيده است. حديث داريم که اگر پدر و مادر روبروي بچه عمل زناشويي انجام بدهند(حتي اگر او خيلي کوچک باشد) در او اثر ميکند و ممکن است او زناکار شود. پدر حق ندارد با شورت در خانه راه برود. محرم هستند اما اين طور لباس پوشيدن براي دختر مضر است. برادر بزرگ هستي، تابستان هم هست اما. . . امام حسن و امام حسين عليهما السلام با شلوار در رودخانه رفتند. يکي گفت: بابا شلوارتان خراب شد. فرمودند: شلوار ما خراب شود بهتر از اين است که حياء ما خراب شود. اينها انسان را بي حياء ميکند. اصل فطرت ما خيلي وقتها در ساختمان سازي فطرت خودمان را جا ميگذاريم. بايد به طبقه محروم توجه کرد. اين هم در مهندسي يک اصل است. آقايان مهندسين عقلتان و دينتان را در اختيار هوس پولداران قرار ندهيد. وقتي تاجري يا مغازه داري ميبيند دختر و پسر نامحرم به مغازه ميآيند بايد به آنها تذکر ندهد. ميگويد: اينها مشتري هستند. حضرت علي(ع) ميفرمايد: کساني که به خاطر مشتري امر و نهي نميکنند نميدانند که خدا رازق است. رزق کسي را قطع نميکند. توجه به قدرت مالي: اگر نداريد خرج نکنيد. حديث داريم پشت بام هم بايد ديوار داشته باشد. والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته فضیلت سوره پيامبراسلام(ص) فرمود:«هر كس سوره مطفّفين را بخواند خدا او را از شراب طهور زلال وخالص كه دست احدي به آن نرسيده در آن روز سيراب مي كند». امام صادق(ع)فرمود:«هر كس در نمازهاي فريضه خود سوره مطفّفين را بخواند خداوند امنيت از عذاب دوزخ را در قيامت به او عطا مي كند،نه آتش دوزخ او را مي بيند ونه او آتش دوزخ را». رسول گرامي اسلام مي فرمايد:«هنگامي كه بنده گناه كند،نكته سياهي در قلب او پيدا مي شود كه اگر توبه كند واز گناه دست بر دارد واستغفار نمايد قلب او صيقل مي يابد،واگر باز هم به گناه برگردد سياهي افزون مي شود تا تمام قلبش را فرا مي گيرد. اللهم العجل الولیک الفرج التماس دعا یاعلی مدد
|