دل ام هوای جبهه دارد ... آخ که دل ام هوای جبهه دارد این دل هوای 30 سال قبل را کرده ! هوای عشق محبت دوستی یکرنگی بی ریایی جوانمردی ایثار و یک پیاله چای وطنی توی سنگر ! این جا همه چیزش مجازی ست حتی هویت ها 30 سال قبل چی بودیم و حالا چی شده ایم؟ دانش مایه ها ، دلجویی ها ، میر سلیمانی ها و خیلی های دیگر که مردانگی را کنار هم آموختند و آموختیم ! حالا توی این روزگار با بعضی آدم ها که عُق اش می گیره از اون ها چگونه سر کنیم؟؟؟ به خدا دلم هوای جبهه را کرده ! سال 62 توی مریوان! زیر همان بمباران دشمن تازی ! حالا این جا نشسته ایم و داریم انگشت می زنیم روی دکمه های کیبورد لعنتی و برای هم توطئه می کنیم! خدایا... یک جبهه دیگر برای مان باز کن تا با افتخار و برای این خاک عزیز ایران زمین بمیریم ، این خاک مقدس... نه توی تختخواب با چند مرض و با نکبت و تنفر اطرافیان مان !
|