سكوت سردمـنــ یــ دخــترمـ مـیـبینــمــ .. مـیـفهـممــ .. امـآ ســکوتــــ مـیکـنمـ تـآ تـو نـآراحـَـتــ نشـی حـوآسـمــ بــ تـمـآمـ جـزئیـآتــ ایـنــ 2نـیــآ هـ3ــتــ مـنــ یـــ دخــترم شیطنتــ های خآص خودمُ دارمـ 2نیای شکلاتی خودمُ دارمـ طرز فکرای خودمُ دارمـ غصه همه آدمای اطرافـمُ میخورمـ وقتی دستـ یــ پیرمردُ میگیرمـ تا از خیابون ردش کنمـ بهمـ تهمتـ دختر خــرابــ نزنید.. وقتی وآ3 یــ گدا خوراکی و دفتـر و کتابـِ ِ داستان میخرم... کادو میکنم میدمـ راجبم زود قضاوت نکنید.. وآ3 دختر کوچیکــش میبرمـ با توامــ وقتی بوق میزنی آدرس بپرسی ..آدرس ُ گرفتی بعدش پیشنهاد دوستی نده.. وقتی میبینی دارمـ تو پــارکــ قدم میزنم تو 2نیای خودمــ غرقم ..مزاحممـ نشو.. دلـمــ کــ بـشــکنـهـ دیـگــ بـند نـمیــخـــوره ...! بعد6مـ بـ رویـتـــ نـمیـآرمــ کـ زخـمشــ نـآعـلـآجــ من همیشهـ مـیـــونــ ایـنــ هـمِـ اِنـ3ـآن تنهایی رو اِح3آ3 کردمـ هیچـکـّـ3ــ درکـمـ نکـرد.. کـمـ مــیـآرمـ از مـآندن خـستـهـ مـیـشمـ ...مـیبــرمـ مـنـ یــ دخــترمـ صـآفـمـ سـآدمـ این دخـتر بـودنـمـ رُ دو3ـدارمـ
|