شعرناب

**فيلم كوتاه**


نگاه ها همه بر روي پرده سينما بود، فيلم شروع شد، دقيقه اول
فیلم، دوربین فقط سقف یک اتاق را نمایش میداد،
دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق، دقیقه سوم، دقیقه چهارم، دقیقه پنجم، هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!
صداي همه درآمد، اغلب حاضران، سينما را ترك كردند،ناگهان دوربين پايين آمد و یک نفر را که روی تخت خوابیده بود نشان داد و این جمله را زیرنویس کرد:
این تنها هشت دقيقه از زندگي اين جانباز قطع نخاعي بود و شما طاقت نداشتيد ..


1