شعرناب

تشبیه در اشعار عربی سعدی


چکیده
سعدی ‌شیرازی از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌زبان است که بر زبان عربی هم مسلّط بوده است. با وجود تسلّط سعدی بر زبان عربی، اشعار عربی، بخش کوچکی از اشعار او را به خود اختصاص داده است. ولی همین‌ اشعار کم‌، نشان‌دهندۀ جایگاه رفیع سعدی در میان شاعران ایرانی عربی‌سرا است. در این مقاله تشبیه که از موضوع­های محوری حوزۀ علوم بلاغی محسوب می‌شود در اشعار عربی سعدی بررسی و تحلیل می‌شود و نشان داده می‌شود که شیوه کاربرد تشبیه چه از جهت شکل و چه از نظر محتوا، نشان دهندۀ زبان خاصّ این شاعر می‌باشد. تشبیه در اشعار سعدی، علاوه بر کیفیت خاصّ، فراوان یافت می‌شود. نویسنده انواع تشبیهات به‌کار رفته در ابیات عربی را بررسی کرده تا بخشی از زیبایی‍‍‍های شعر این شاعر بیش از پیش آشکار شود. سعدی در اشعار عربی خود انواع تشبیه؛ مفصل، مجمل، مؤکد، مجمل بلیغ و... را به‌کار برده است. نوع و میزان تشبیهاتی که وی به‌کار برده نشان‌دهنده آن است که وی بیش از آن‌که به‌دنبال نشان دادن توانایی خود در به‌کارگیری صنایع ادبی باشد در پی ابلاغ معنا بوده است.
کلیدواژگان
؛ ؛ ؛ ؛
اصل مقاله
«تشبیه» که مصدر باب تفعیل و در لغت به‌معنای همانندی و هم‌‌گون بودن دو چیز است (مسعود، 1387: 224) از نظر بسیاری از بلاغیون از مباحث مهمّ علم بیان است. «علم بیان مربوط به معناست و از این‌رو جهانی است و اختصاص به زبان و ملّت خاصی ندارد. همان‌طور که در شعر شاعر عرب یا ایرانی، تشبیه و استعاره هست، همان‌طور در شعر شاعر قبیلۀ آمازون یا آمریکا هم تشبیه و استعاره وجود دارد. می‌توان گفت که یک متن ادبی از یک‌ دستور زبان جهانی ادبی و یک شاعر از یک فطرت زبانی جهانی متابعت می‌کند» (شمیسا، 1381: 33).
به ‌همین علت است که معمولاً شاعرانی که در میان اهل زبانی خاصّ، شهرت پیدا می‌کنند، شهرت جهانی هم می‌یابند و با وجود اینکه در ترجمۀ آثار به دیگر زبان‌ها حق‌ مطلب به تمامی ادا نمی‌شود، باز هم این شاعران در میان اهل زبان‌های دیگر جایگاه‌ خاصّی می‌یابند.
سعدی از شاعرانی است که شهرت جهانی دارد و شعرش هم ارزش جهانی دارد و در میان اهالی دیگر زبان‌ها به‌خصوص زبان عربی شناخته‌ شده است. هنرنمایی سعدی در این است که نثر او آهنگین و نزدیک به شعر و شعر او نزدیک به نثر و روان است.
توسعه و اعتلای تمام فنون ادب عربی از لغت و صرف و نحو و تفسیر قرآن و معانی و بیان و بدیع و نقد شعر مرهون ظهور اسلام و قرآن مجید است. به این سبب آن را جزء علوم قرآنی شمرده‌اند. فنّ معانی و بیان و هم‌چنین فنّ بدیع که از علوم بلاغت محسوب می‌شوند مثل سایر فنون ادبی در عهد امویان [41-132] یا در صدسال‌ اوّل بعد از عهد خلفای راشدین یعنی سنوات مابین 40-141 هجری به‌وجود آمده و در دولت عباسی نضج و کمال یافت.
قسمت‌هایی که اکنون از هم جدا شده، به سه فن معانی و بیان و بدیع موسوم است، در ابتدای امر به یکدیگر مخلوط و ممزوج بوده و تدریجاً که مباحث آنها وسعت یافته هرکدام فنّی جداگانه گردیده است. مؤسس و تدوین کننده فنّ ‌بیان شیخ‌ عبدالقاهر جرجانی از مشاهیر علمای ایرانی ادب قرن پنجم ‌هجری است (همایی: 1373: 11- 12).
شیوه‌ها و روش‌های تخیّل، در دانش بیان بحث می‌شود و علم بیان چگونگی آوردن یک معنی واحد به سبک‌های گوناگون را بیان می‌کند (تفتازانی، 1407 ه.ق، 300).
پیشینۀ تحقیق
دربارۀ آثار فارسی سعدی به‌نسبت کتاب‌های زیادی نوشته‌ شده و بعضی از این آثار، اشعار فارسی سعدی را با موازین علم ‌بیان و معانی بررسی کرده‌اند و تا جایی که نویسنده بررسی کرده، در مورد ابیات عربی سعدی کتاب‌ها و پایان‌نامه‌های زیر کار شده است.
مؤید شیرازی به ترجمة «شعرهای عربی سعدی» همت گماشتند که انتشارات دانشگاه شیراز به نشر این کتاب در سال 1372 اقدام کرد.
موسی اسوار نیز به ترجمة «اشعار عربی سعدی» اقدام کرد که این کتاب به سال1390 به‌همت مرکز سعدی‌شناسی با همکاری دانشنامة فارس منتشر شد.
همای معترف، در پایان‌نامة کارشناسی خود در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال 1336 به «ترجمه و شرح لغات (دویست بیت) قصاید عربی شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی» پرداخته است.
روح‌الله زارع دمیرچی، در پایان‌نامة کارشناسی ارشد خود در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات در سال 1385 به «بررسی ویژگی‌های موضوعات و مضامین اشعار عربی سعدی» پرداخته است. وی به دسته‌بندی موضوعی اشعار عربی سعدی پرداخته و ترجمه اشعار را نیز آورده است.
احمد دوستی، در پایان‌نامة کارشناسی ارشد خود در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات در سال 1386 به «آرایه‌های ادبی در قصاید عربی سعدی» پرداخته است.
محمد اکبری، در سال 1390 در پایان‌نامة کارشناسی ارشد خود در پژوهشکده ادبیات به «مقایسه و تحلیل نمونه‌هایی از غزلیات عربی و فارسی سعدی از دیدگاه علم بیان» پرداخته است وی به بررسی اشعار عربی و تأثیر پذیری سعدی از قرآن و حدیث در این اشعار و بررسی مجاز و استعاره در غزلیات انتخاب شده عربی و فارسی پرداخته است (رضایی/ اسماعیلی، 1390: 59- 77).
درآمدی بر تشبیه
تشبیه‌ و تمثیل هم موجب روشنی و فصاحت‌ است و هم مایۀ زیبایی سخن‌. به‌همین ‌دلیل از قدیم تاکنون آوردن ضرب‌المثل‌ها و حکایات و کلمات قصار تشبیهی یکی از وسایل روشنگری و فهماندن مطلب بوده است. گاهی تشبیه‌ و تمثیل به‌صورت حکایتی است که موجب روشنی موضوع می‌شود و در این ‌صورت کلام با نقل توأم می‌شود (فرشیدورد، 1382: 562-561).
«تشبیه‌ مشارکت‌ دادن دو طرف است در یک امر یا در وصفی از اوصاف با الفاظ حاصل و معین‌» (صفا، 1373: 38).
تشبیه،‌ ادّعای همانندی دو چیز است که در بعضی ویژگی‌ها دارای وجوه مشترکی باشند و بالطّبع‌ این عناصر اختلافاتی هم خواهند داشت. بسیاری از ادبا بر این‌ عقیده‌اند که هرچه وجوه اختلاف بین دوچیز بیش‌تر باشد تشبیه‌‌کردن آنها به ‌همدیگر ارزش‌ هنری بیش‌تر‌ی دارد، زیرا این کار نشان می‌دهد که هنرمند نسبت به ارتباط موجود میان عناصر طبیعت و اشیا حساس‌تر است و حقایق نهفته را دقیق‌تر درک می‌کند (شفیعی کدکنی، 1370: 37).
تعربف فوق از تشبیه این موضوع را تأیید می‌کند چون واژۀ ادّعا در این‌ تعریف یعنی این‌که می‌تواند وجه‌ شباهت بسیار کم باشد یا خیلی روشن نباشد و وجه‌ شباهت آنها فقط در ذهن و خیال کسی به‌تصویر درآید و دیگری آن را بپذیرد یا نپذیرد چون تصویر حاصل امری ادّعایی است‌ (محمّد‌زاده‌داغمه‌چی، 1390: 40).
لذّتی که مردم از انواع تشبیه می‌برند بی‌گمان لذّتی مساوی نیست، بسیاری از تشبیهات که برای یک‌تن ممکن است شیرین و لذّت‌بخش باشد، برای دیگری ممکن است سطحی‌ و بی‌ارزش و غیرهنری جلوه کند (اردلان‌جوان، 1374: 22). لذتی که مردم از تشبیه می‌برند، متفاوت است و بسیاری از تشبیه‌ها در گذر زمان و بر اثر تکرار رنگ می‌بازند و تازگی خود را از دست می‌دهند. نوع تشبیه‌ها، هم در گذشته و حال، دچار گوناگونی شده و مخاطبان را گاه جذب کرده و گاه آنان را رانده است. پیشینیان تشبیه ساده و حسّی را بیش‌تر می‌پسندیدند و پسینیان تشبیه‌های لطیف و نازک را و شاید طرز عقاید مذهبی و دینی رایج در محیط، از مسائلی باشد که نوع تشبیه را در ادب یک قوم تعیین می‌کند (طالبیان، 1384: 81).
در آثار پرشماری که در عرصۀ پهناور ادب فارسی، به رشتۀ تحریر درآمده است، همواره تشبیه یکی از عناصر اساسی صور خیال، در این آثار بوده است. به‌همین ‌دلیل است که از طریق عنصر تشبیه‌، می‌توان به مهارت‌ نویسندگان پی‌ برد و علاوه ‌برآن‌ به لایه‌های اندیشۀ پنهان‌ شده در بطن این تشبیهات، راه وصول یافت (رحمتی، 1389: 45).
اشعار عربی سعدی
احسان ‌عباس عقیده دارد که روزگار بر شعرهایی که سعدی به عربی سروده است، ستم‌ کرده، جای‌جای از آن کاسته و با تصحیف‌ و تحریف برآن گزند رسانده است. به‌گفتۀ وی این اشعار آن عنایتی را که شعر فارسی سعدی از آن برخوردار بوده نیافته و از همین‌رو بسیاری از آن، پیش از این‌که کسی آنها را از دست نابودی نجات بخشد، از میان رفته است و شاید ابیات پراکنده‌ای که در آخر دیوان آمده است، گویای همین‌ حقیقت باشد، زیرا دلیل وجودی این ابیات از دوصورت خارج‌ نیست: یا بیت‌هایی که سعدی سروده است تا در قصیده‌هایی بگنجاند- فرض‌ ضعیف‌‌تر- و یا سطرهای بازمانده از شعرهایی است، که اصل آنها از میان رفته است و فرض اخیر از نظر وی مرجّح است (مؤید شیرازی، 1363: 54).
تشبیه به لحاظ حضور یا عدم ‌حضور ارکان
تشبیه در اشعار عربی سعدی با توجّه به حضور یا عدم ‌حضور ارکان به پنج‌ دسته تقسیم می‌شود که عبارتند از: تشبیه‌ مجمل، تشبیه ‌مفصّل، تشبیه‌ مؤکّد یا بالکنایه‌، تشبیه‌ مرسل صریح و تشبیه‌ بلیغ. از میان این پنج ‌دسته، تنها تشبیه مؤکّد یا بالکنایه در اشعار عربی سعدی وجود ندارد.
1. تشبیه‌ مجمل: تشبیهی که وجه‌شبه‌ یا ملزومش در آن ذکر نشده باشد (عرفان، 1381، ج2: 45). مانند:
علی‌ ظاهری صبرٌ کنسج‌ العناکب و فـی بـاطنی هَمٌّ کَلَدغِ العَقاربِ
(سعدی، 1374: 831)
ترجمه: بر ظاهرم صبری همانند تار عنکبوت و در درونم اندوهی چون نیش کژدم است.
که در آن «صبر» به «نسج العناکب» تشبیه شده و «هم» به «لدغ العقارب» و ادات تشبیه در آن «کـ» است. این نوع تشبیه در بین اشعار عربی سعدی در 5 بیت وجود دارد.
2. تشبیه مفصل: تشبیهی که وجه‌شبه یا ملزومش در آن ذکر شده باشد (عرفان، 1381: 44).
إنّـمـا مـثـل الدّنـیـا و زینـتهـا ریــحٌ تـمـرُّ بــآکـــام و أطـــواد
(مویدشیرازی، 1372: 44)
ترجمه: دنیا و زیبایی‌هایش چون بادی است که بر تپه‌ها و کوه‌ها گذر می‌کند.
سعدی در این بیت دنیا و زینت‌های آن را به باد تشبیه کرده و وجه‌شبه آن دو گذرندگی است.
وقفت‌ُ بـعبـادان أرقَـب دجـلـةً کمثل دمٍ قـانٍ یسیـلُ‌ إلـی‌ البحـر
(سعدی، 1374: 822)
ترجمه: در آبادان ایستادم و به دجله نگریستم که چون خونی سرخ به‌سمت دریا جاری است.
وجه شبه در این بیت سرخی و جاری بودن است که از بیت دریافت می‌شود.
لعمـرُکَ لو عـاینتَ لیلة‌ُ نَفرِهِم کأن‌ًّ العذاری فی الدُجی شُهُبٌ‌ تَسری
(همان: 831)
ترجمه: به‌جان تو سوگند اگر شب جدایی آنان را می‌دیدی، دوشیزگان چون شهاب‌هایی در تاریکی حرکت می‌کردند.
وجه‌شبه سیرکردن است که در بیت وجود دارد. این نوع تشبیه 12بار در میان اشعار عربی سعدی ذکر شده است.
3. تشبیه‌ مرسل یا صریح: تشبیهی که ابزار تشبیه در آن ذکر شده است (عرفان، 1381: 61).
و إن سجَـعَ‌ القمـریُّ صُبحـاً أَهَـمَّنی لفَقـدِ أحبّائـی کـصَرخـةِ نـاعـب
(موید‌شیرازی، 1372: 28)
ترجمه: بامدادان که قمری نغمه‌سرایی می‌کند آواز او چون بانگ زاغ مرا در فراق یاران غمگین می‌کند.
ادات تشبیه «کـ » به‌معنی مانند در بیت وجود دارد.
بقلبـی هوًی کالنَّملِ یا صاحِ‌ لم یزل تُقَرِّضُ أحشـائی و یَخـفـی دَبیبُهـا
(همان: 32)
ترجمه: ای دوست! من در دلم عشقی دارم که مثل موریانه درونم را می‌خورد و حرکتش پیدا نیست.
«هوی» با ادات تشبیه «کـ» به نمل، تشبیه‌ شده است. این نوع تشبیه‌ 22بار در میان اشعار عربی سعدی ذکر شده است.
4. تشبیه بلیغ: تشبیهی است که نیکویی‌اش به درجۀ قبول رسیده باشد یا تشبیهی است که دل‌پذیر و زیبا باشد. پس هر وجه‌شبهی که ظهورش اندک باشد و در درک آن نیاز به اندیشیدن پیدا شود این تشبیه‌ در جان کارآمدتر است و بازتاب روانی و هیجان‌ بیش‌تر‌ی را می‌طلبد. چون انسان این‌گونه است که اگر چیزی را پس از جستجوی بسیار به‌دست آورد و برای رسیدن به آن متحمّل شور و شوق شده باشد دست‌یابی به آن شیرین‌تر و جای‌گیری آن در جانش ارجمندتر و لطیف‌تر است و نفس نسبت به آن بخیل‌تر و دل بسته‌تر است و چقدر شبیه است‌ این معانی [که پس از رنج‌ به‌دست می‌آید به گوهری که در صدف است، جلوه‌ نمی‌کند مگر این‌که آن را بشکافی و شبیه است به یاری که در پرده‌ رفته‌، روی به‌ تو نمی‌نمایاند مگر این‌که اجازه بخواهی و اذن بگیری] (عرفان، 1381، ج2: 63- 64).
و إن غمدوا سیف‌ اللواحظ فی الکری أ لیس لهم فـی القلب ضـربة لازب
(سعدی‌، 1374: 831)
ترجمه: اگر شمشیر نگاه را در غلاف کنند آیا زخمی کاری بر دلشان وجود ندارد؟
سعدی نگاه را به شمشیر تشبیه کرده است.
أُقِّرُّ بــأنّ الـصـبـر ألــزمُ مـؤنـسٍ بلی فـی مَضیقِ الحُـبِّ‌ أغـدرُ صاحبِ
(همان: 831)
ترجمه: اقرار می‌کنم که شکیبایی دائمی‌ترین هم‌دم است، اما در سختی عشق بی‌وفاترین همراه است.
سعدی عشق و محبت را به تنگنا تشبیه کرده است. او در میان اشعار عربیش «71» بار از تشبیه بلیغ استفاده کرده است.
و جلـبـابُ عهـدی لایَـرثُّ جدیـدُهُ و روضـةُ حُبّـی لایُـجَـفَّـفُ رطیبُهـا
(همان : 831)
ترجمه: و نو بودن لباس پیمان من کهنه و شادابی و تازگی باغ عشق من پژمرده نمی‌شود.
انواع تشبیه به ‌لحاظ شکل
تشبیه از نظر شکل به هشت قسم تقسیم می‌شود که عبارتند از: تشبیه‌ ملفوف، تشبیه مفروق، تشبیه تسویه، تشبیه‌ جمع‌، تشبیه مقلوب، تشبیه‌ مضمر، تشبیه مشروط و تشبیه تفضیل. از میان این تشبیهات، تنها تشبیه مفروق، تسویه و تفضیل در میان اشعار عربی سعدی یافت می‌شود.
1. تشبیه‌ مفروق: در این تشبیه چند مشبّه و مشبّه‌به وجود دارد امّا هر مشبّه با مشبّه‌به خود همراه است (شمیسا، 1381: 126).
علی‌ ظـاهـری صبـرٌ کنسج‌ العناکب و فـی بـاطنـی هَـمٌّ کَلَدغِ العَقاربِ
(سعدی، 1374: 831)
ترجمه: بر ظاهرم صبری همانند تار عنکبوت و در درونم اندوهی چون نیش کژدم است.
أُشَـبِّـهُ مَـا ألـقَـی بِـیـومِ قیـامـةٍ و سیـلُ دُمـوعِـی بـانتِثارِ الکَـواکـبِ
(همان : 834)
ترجمه: آنچه را که با آن مواجه می‌شوم چون روز قیامت و سیل اشک‌هایم را چون ستارگان پراکنده می‌بینم.
لـیـالـی بـعـدَهُـنَّ مـسـاءُ مـوت و یــوم وصــالـهـنَّ صــبـاحُ عیــد
(همان: 837)
ترجمه: شب‌های پس از آنان چون شامگاه مرگ و روز وصلشان چون بامداد عید است.
تشبیه‌ مفروق در سه بیت از ابیات عربی سعدی مشاهده شد که در همۀ موارد، دو مشبّه و مشبّه‌به پشت سر هم آمدند.
2. تشبیه تسویه: هنگامی است که برای چند مشبّه یک مشبّه‌به بیاورند (شمیسا، 1381: 127).
انّـمـا مـثــل الـدّنـیــا و زینتهـا ریــحٌ تـمـرُّ بـآکــام و أطــواد
(سعدی‌‌، 1374: 825)
ترجمه: دنیا و زیبایی‌هایش چون بادی است که بر تپه‌ها و کوه‌ها گذر می‌کند.
تنها یک مورد تشبیه تسویه‌ در میان اشعار عربی سعدی یافت شده و در آن برای دو مشبّه «دنیا» و «زینت‌های دنیا» مشبّه‌به «باد» آورده شده است.
3. تفضیل: در این نوع تشبیه مشبّه را به چیزی تشبیه می‌کنند و سپس از گفتۀ خود عدول کرده مشبّه را بر مشبّه‌به ترجیح می‌نهند (شمیسا، 1381: 131).
لَحـا اللهُ‌ بعضَ الناسِ یأتـی جهالةً إلی ساق مَحبـوبٍ یُشَبَّهُ بالبَـردِ
و ساقُ حبیبـی حیـن شَمَّـرَ ذَیلَه کـرَدنِ حریـرٍ مُمتلٍ ورقَ الـورد
(سعدی‌، 1374: 837)
ترجمه: لعنت خدا بر برخی مردم باد که از روی نادانی ساق محبوب را به تگرگ تشبیه می‌کنند. ساق محبوب من وقتی که دامن بالا بزند چون آستین ابریشمی پر از گلبرگ است.
شاعر ساق محبوب را بر پاپیروس ترجیح می‌دهد و به‌‌ حریر تشبیه می‌کند.
مَحـابـرَ تَبکِـی بَعدَهم بِسوادِهـا و بعضُ قلوب الناس أحلَکُ مِن حِبرِ
(همان: 821)
ترجمه: بعد از آنها دوات‌ها بر سیاهی مرکّب خود می‌گریند و دل برخی از مردم سیاه‌تر از مرکّب است.
با وجود این‌که مرکّب نماد سیاهی است، سعدی قلب بعضی از مردم را از مرکّب هم سیاه‌تر می‌داند.
قـد غَلبتُم روائحَ المِسـکِ طیبـاً و قَـهَـرتُـم مَحـاسِنَ الـوردِ نَـشـرا
(سعدی‌، 1374: 835)
ترجمه: شما در خوش‌بویی از شمیم مشک و در پراکندن عطر از گل‌های زیبا پیشی گرفته‌اید .
تشبیه به اعتبار حسّی و عقلی‌بودن طرفین
تشبیهات به اعتبار عقلی و حسّی‌ بودن طرفین تشبیه‌ به چهار گروه تقسیم می‌شوند که عبارتند از: تشبیه‌ حسّی به حسّی، تشبیه محسوس بر معقول، تشبیه معقول بر محسوس و تشبیه‌ معقول بر معقول که از این‌ میان مورد آخر در میان اشعار عربی سعدی یافت نشده است. بقیۀ انواع عبارتند از:
1. هردو طرف حسّی: یعنی یک‌چیز محسوس را به محسوس دیگری مانند کنیم. (تجلیل، 1385: 44)
و إن غمدوا سیف‌ اللواحـظ فـی الکری أ لیس لهـم فـی القلـب ضـربة لازب
(سعدی‌، 1374: 831)
ترجمه: اگر شمشیر نگاه را در غلاف کنند آیا زخمی کاری بر دلشان وجود ندارد؟
سعدی نگاه را که یک امر حسّی است به شمشیر که بک امر حسّی است تشبیه کرده است.
و مِـن هَـوَسِـی بُعـدُ الـمَسـافةِ بیننَـا یُخـایلُِنـی مـا بیـنَ جَفنی و حَـاجبی
(مویدشیرازی، 1372: 24)
ترجمه: آرزو دارم که بین ما فاصلة زیادی به اندازة فاصلة میان پلک و ابرویم بیفتد.
سعدی فاصلۀ بین خود و محبوب را که حسّی و قابل‌ درک است به فاصلۀ بین مژه‌ها و ابروانش که حسّی است، تشبیه می‌کند.
و جـاریـةُ الـدنـیــا نـعـومـةُ کـفـهـا محـبّـبـةٌ لـکّنـهــا کـلـب الـظـُفــر
(سعدی‌، 1374: 831)
ترجمه: کنیز دنیا لطافت دستانش دوست داشتنی است ولی ناخنش چون چنگال سگ است.
سعدی غیر از این 3‌بیت در 23‌بیت‌ دیگر از تشبیه حسّی به حسّی استفاده کرده است و در کل 60% تشبیهات سعدی، تشبیهاتی هستند که هر دو طرف حسّی‌اند.
2. مشبّه عقلی و مشبّه‌به حسّی‌: که در آن امری انتزاعی به امری حسّی مانند می‌شود (مازندرانی، 1376: 86).
علی‌ ظـاهـری صبـرٌ کنسـج‌ العناکـب و فـی بـاطنـی هَـمٌّ کَلَـدغِ العَقـاربِ
(سعدی، 1374: 831)
ترجمه: بر ظاهرم صبری همانند تار عنکبوت و در درونم اندوهی چون نیش کژدم است.
سعدی در این تشبیه‌ صبر را که یک امر عقلی است به «تارهای عنکبوت» که یک چیز حسّی است و «اندوه» را که یک امر عقلی است به «نیش کژدم» که یک شیء حسّی است‌‌ تشبیه می‌کند.
بقلبـی هـوًی کـالنَّملِ یا صاحِ‌ لم یزل تُقَـرِّضُ أحشـائی و یَـخفـی دَبیبُـهـا
(مویدشیرازی، 1372: 32)
ترجمه: ای دوست! من در دلم عشقی دارم که مثل موریانه درونم را می‌خورد و حرکتش پیدا نیست.
سعدی عشق را که یک امر عقلی است به مورچه که حسّی است‌ تشبیه می‌کند.
و حُـرقـةُ قَـلبـی هَیَّجَتنـی لِنَشـرِهَـا کمـا فَعَـلَـت نـارُ المَـجـامـرِ بِـالعِطـرِ
(همان: 86)
ترجمه: سوز دل من مرا به انتشار این شعر تشویق کرد هم‌‌چنان که آتش درون آتش‌دان عطر (عود) را منتشر می‌کند.
این نوع تشبیهات 32درصد تشبیهات عربی سعدی را تشکیل می‌دهند.
3. مشبّه حسّی و مشبّه‌به عقلی
در این نوع تشبیه موردی حسّی به موردی عقلی مانند می‌شود. به‌گفتۀ شمیسا این نوع تشبیه از نظر تئوری نباید وجود داشته باشد چون غرض از تشبیه‌ این است که به کمک مشبّه‌به که در صفتی اعرف و اقوی از مشبّه است حال و وضع مشبّه را در ذهن توصیف کنیم و بدیهی است‌که عقلی همیشه‌ نسبت به حسّی اخفی است. از این‌رو در این‌گونه تشبیهات، شاعر خود وجه‌شبهی را که مورد نظر اوست ذکر می‌کند. بدین ‌ترتیب این‌گونه تشبیه همواره مفصل است و اگر مجمل باشد یا فهمیده نمی‌شود و یا فهم آن دقیق و متفق‌ٌ‌علیه نیست (شمیسا، 1381: 72).
تَشَـابَـهَ‌ بـالـقـیـامـةِ سـوءُ حَـالِـی و إلّا لـم تـکُـن‌ شَـهـدَت جُـلـودی
(سعدی‌، 1374: 827)
ترجمه: بدی حال من شبیه قیامت است وگرنه پوستم به آن گواهی نمی‌داد.
أُشَـبِّـهُ مَـا ألـقَـی بـِیـومِ قـیـامـةٍ و سیـلُ دُمـوعِـی بانتِثارِ الکَـواکـبِ
(همان: 834)
ترجمه: آنچه را که با آن مواجه می‌شوم چون روز قیامت و سیل اشک‌هایم را چون ستارگان پراکنده می‌بینم.
سعدی بدی حال را که یک امر حسّی است به قیامت که امری عقلی است و با حواس پنج‌گانه درک نمی‌شود تشبیه کرده است.
کَـنسیـمِ‌ الـنَّعیـمِ‌ حیـثُ‌ حَـلَلتُـم حَــلَّ بِـالـواردیــنَ روح‌ٌ و بُـشـری
(همان: 835)
ترجمه: شما چون نسیم بهشت هستید که به هر جا وارد شوید به واردشوندگان نشاط و شادی وارد می‌شود.
این نوع تشبیه‌ تنها در سه مورد از اشعار عربی سعدی یافت شده است که 6درصد این اشعار را تشکیل می‌دهند.
تشبیه به اعتبار مفرد و مقید و مرکب‌بودن
در میان حالات مختلف مفرد و مقیّد و مرکّب که می‌توان برای مشبّه و مشبّه‌به در نظر گرفت موارد زیر در میان اشعار عربی سعدی وجود دارد:
1. مفردبودن مشبّه و مشبه‌به:
و إن غمدوا سیف‌ اللواحظ فی الکری أ لیس لهم فـی القلب ضربة لازب
(همان: 831)
ترجمه: اگر شمشیر نگاه را در غلاف کنند آیا زخمی کاری بر دلشان وجود ندارد؟
سعدی در این تشبیه‌ نگاه را به شمشیر تشبیه کرده است که هرکدام آنها یک ‌چیز و مفرد هستند.
أُقِّـرُّ بـأنّ الـصبــر ألــزمُ مـؤنـسٍ بلی فـی مَضیقِ الحُـبِّ‌ أغدرُ صاحـبِ
(همان : 831)
ترجمه: اقرار می‌کنم که شکیبایی دائمی‌ترین هم‌دم است، اما در سختی عشق بی‌وفاترین همراه است.
در این بیت، عشق را به تنگنا که هر دو مفردند تشبیه کرده است.
أری سُحُبـاً فـی الجـوّ تُمطِرُ لـؤلـؤاً عـلی الـروض لـکنّـا عـلیَّ کـحـاصـب
(همان: 831)
ترجمه: ابرهایی را در آسمان می‌بینم که بر چمن مروارید (باران) می‌باراند اما برای من چون تگرگ است.
در این مثال سُحُب به حاصب مانند شده که هر دو مفردند.
این نوع تشبیه‌ 34مورد از موارد تشبیهات عربی سعدی را به‌خود اختصاص داده است و به‌ عبارتی80 درصد تشبیهات عربی وی تشبیهاتی است که در آن مشبّه و مشبّه‌به هر دو مفرد هستند.
2. مشبّه مفرد و مشبّه‌به مقید:
ألا إنّـمـا الـسـعـدیُّ مُشتـاقُ أهـلِـهِ تَـشَـوُّقَ طَـیــرٍ لــم‌ یُـطِعـهُ جَـنـاحٌ‌
(سعدی‌، 1374: 827)
ترجمه: سعدی مثل پرنده‌ای که بالش از او فرمان نمی‌برد مشتاق (دیدار) خویشان است.
غنّیتُ بِـاسمِکَ والجُدرانُ مِـن طَـرَبٍ تَکـادُ تَـرقُـصُ کـالبُـعـران لِلـحَـادی
(همان: 825)
ترجمه: وقتی به نام تو نغمه سر دادم نزدیک بود دیوارها هم‌چون شتری که با آواز ساربان به رقص درمی‌آیند، برقصند.
و سـاقُ حبیبـی حیـن شَمَّـرَ ذَیـلَـه کرَدنِ حـریـــرٍ مُمـتـلٍ ورقَ الــورد
(همان: 837)
ترجمه: لعنت خدا بر برخی مردم باد که از روی نادانی ساق محبوب را به تگرگ تشبیه می‌کنند.
در تمام تشبیهات بالا، مشبّه به‌صورت مفرد آورده شده و مشبّه‌به ‌‌همراه با قیدی که آن را مقیّد کرده است. این نوع تشبیه‌ تنها در پنج مورد از اشعار عربی سعدی یافت شده است و کمی بیش از یازده ‌درصد اشعار او را به‌خود اختصاص داده است.
3. مشبّه و مشبّه‌به هردو مرکب:
و مِـن هَـوَسِی بُعـدُ المَسـافةِ بیننَا یُخـایلُِنی مـا بینَ جَفنی و حَاجبی
(مویدشیرازی، 1372: 24)
ترجمه: آرزو دارم که بین ما فاصلة زیادی به اندازة فاصلة میان پلک و ابرویم بیفتد.
سعدی تصویر برگرفته از فاصلۀ خود و معشوق را به تصویر برگرفته از فاصلۀ مژه‌ها و ابروانش تشبیه می‌کند.
لعمـرُکَ لـو عـاینتَ لیلة‌ُ نَفـرِهِم کأن‌ًّ العذاری فی الدُجی شُهُبٌ‌ تَسری
(سعدی‌، 1374: 831)
ترجمه: به‌جان تو سوگند اگر شب جدایی آنان را می‌دیدی، دوشیزگان چون شهاب‌هایی در تاریکی حرکت می‌کردند.
سعدی حالت پراکنده ‌شدن دوشیزگان در شب را به ‌حالت حرکت شهاب‌ها در تاریکی تشبیه می‌کند.
و حُـرقةُ قَلبـی هَیَّجَتنی لِنَشرِهَـا کـمـا فَعَلَـت نـارُ المَجـامرِ بِـالعِطـر ِ
(مویدشیرازی، 1372: 86)
ترجمه: سوز دل من مرا به انتشار این شعر تشویق کرد همچنان که آتش درون آتش‌دان عطر (عود) را منتشر می‌کند.
سعدی می‌گوید همان‌طور که آتش مجمر، بوی عود را منتشر می‌سازد، سوز دل مرا به نشر این قصیده برانگیخت. وی دو هیأت را به ‌هم تشبیه می‌کند. این نوع تشبیه تنها در سه مورد از اشعار عربی سعدی یافت شده است و کمی بیش از هفت‌درصد اشعار او را به‌خود اختصاص داد.
انواع وجه‌شبه‌ از نظر مفرد، متعدد و مرکب‌بودن
وجه‌شبه به سه شکل می‌آید: مفرد، متعدّد و مرکّب.
1. وجه‌شبه مفرد: هنگامی‌که یکی بیش‌تر نباشد (شمیسا، 1381: 107).
علی‌ ظـاهـری صبـرٌ کنسـج‌ العنـاکب و فـی بـاطنـی هَـمٌّ کَلَدغِ العَقـاربِ
(سعدی، 1374: 831)
ترجمه: بر ظاهرم صبری همانند تار عنکبوت و در درونم اندوهی چون نیش کژدم است.
وجه‌‌شبه‌ در مصراع اولی «سستی» و در مصراع دوم «سوزناکی» است که در هر دو مورد، مفرد است. 68 درصد وجه‌شبه‌ها در میان اشعار عربی سعدی از این‌ نوع هستند.
2. وجه‌شبه متعدد: هنگامی است که از یکی بیش‌تر باشد (شمیسا، 1381: 107).
مسـافرُ وادی الحُـبِّ لم یَـرجُ مَخلِصـاً سـلامٌ علـی سُکّـان‌ِ أرضـی و خلّتـی
(مویدشیرازی، 1372: 36)
ترجمه: مسافر وادی عشق امید نجات ندارد. درود من بر ساکنان سرزمین و دیار من.
در این تشبیه‌، عشق به وادی تشبیه شده و وجه‌شبه‌ را می‌توان چند چیز متعدد از جمله‌: وسعت، خطرناکی و گرفتاری گرفت. این نوع وجه‌شبه‌ ده ‌بار در میان اشعار عربی سعدی تکرار شده است و 22درصد اشعار عربی او را شامل می‌شود.
3. وجه‌شبه مرکب: هیأت‌ حاصله از امور متعدد است و هنری‌ترین وجه‌شبه‌ است و به اصطلاح‌ منتزع از چند چیز است؛ یعنی تابلو و تصویری است که از مجموع جزییات گوناگون حاصل می‌شود و فقط اذهان ورزیده و مأنوس به شعر قادر به لذّت‌بردن از آنند و بدین ‌لحاظ ممکن است ذهنی نسبت به ذهن دیگر جزییات بیش‌تر‌ی از تصویر را دریابد (شمیسا، 1381: 107).
بقلبـی هوًی کالنَّملِ یا صاحِ‌ لـم یزل تُـقَـرِّضُ أحشـائـی و یَـخفـی دَبیبُهـا
(سعدی‌، 1374: 830)
ترجمه: ای دوست! من در دلم عشقی دارم که مثل موریانه درونم را می‌خورد و حرکتش پیدا نیست.
سعدی عشق را به موریانه‌ای تشبیه کرده که اندرونش را می‌خورد و وجه‌شبه‌، هیأت‌ حاصل از چند چیز است یعنی از درون و پنهانی چیزی را خوردن و خالی کردن.
این نوع تشبیه‌ تنها 9درصد اشعار عربی سعدی را به خود اختصاص داده است.
انواع وجه‌شبه‌ از نظر تحقیقی و تخییلی‌بودن
وجه‌شبه‌ به اعتبار وجودش از جنبۀ خیالی ‌بودن یا واقعی ‌بودن به دو گروه تحقیقی و تخییلی تقسیم می‌شود (الدیباجی، 1376: 50).
1. وجه‌شبه‌ تحقیقی: مراد از وجه‌شبه‌ تحقیقی آن است‌که شباهت مورد نظر حقیقتاً‌ در دو طرف تشبیه وجود داشته باشد:
کـأنَّ دم‌َ الأخَـوَیـنِ أصـبَـحَ‌ نـابِتـاً بِمَذبَـحِ قَتلَـی فـی جوانبِهـا الحُمـرِ
(سعدی‌‌، 1374: 822)
ترجمه: گویی خون برادران در قربان‌گاه کشتگان در کناره‌های سرخ آن روییده است.
وجه‌شبه سرخی است که در هر دوطرف موجود است.
و ساقُ حبیبـی حیـن شَمَّـرَ ذَیلَـه کـرَدنِ حـریـرٍ مُـمـتـلٍ ورقَ الـورد
(همان: 837)
ترجمه: ساق محبوب من وقتی که دامن بالا بزند چون آستین ابریشمی پر از گلبرگ است.
این کشف شاعر در وجه‌شبه‌ جنبه‌ای اقناعی دارد و شنونده آن را می‌پذیرد.
2. وجه‌شبه‌ تخییلی: آن است که مورد مشابهت در طرفین‌ یا در یکی از آنها خیالی و ادعایی باشد؛ یعنی‌ اصلاً در عالم واقع چنان چیزی حقیقت نداشته باشد:
أُدیـرَت کُؤوسُ المَـوتِ حَتّی کَـأنَّهُ‌ رؤُوسُ الأسَارَی تَـرجَحَنَّ مِنَ السُّکرِ
(همان: 821)
سعدی ادعا کرده است که مرگ مانند جام است‌ و این مسأله، خیالی است‌.
تَشَـابَـهَ‌ بـالـقیـامـةِ سـوءُ حَـالِـی و إلّا لــم تـکُـن‌ شَـهـدَت جُـلـودی
(سعدی‌‌، 1374: 827)
ترجمه: بدی حال من شبیه قیامت است وگرنه پوستم به آن گواهی نمی‌داد.
سعدی از هر دو نوع وجه‌شبه‌ تحقیقی و تخییلی به تعداد زیاد استفاده کرده است. در اینجا حال بد شاعر به قیامت تشبیه شده که خیالی است.
نتیجه‌
در نظر دانشمندان بلاغت، تشبیه مجمل از مفصل بهتر و مؤکد از مرسل، بلیغ‌تر است امّا در میان اشعار عربی سعدی، تشبیه مفصل بیش‌تر از مجمل و تشبیه مرسل بیش‌تر از موکد ذکر شده است و این مسأله‌ باعث پایین‌آمدن سطح هنری تشبیهات او شده است.
استفادۀ سعدی از تشبیه بلیغ به‌نسبت خوب است و این مسأله‌ تا حدودی ایراد بالا را جبران کرده است.
استفادۀ سعدی از تشبیه ملفوف و مفروق و تسویه و جمع و... کم است و این مسأله نشان‌دهندۀ این است که او به‌دنبال هنرنمایی و به‌رخ‌کشیدن هنر شاعری­اش نبوده است و درصدد ابلاغ معنا بوده است و به‌ظاهر توجّه‌ چندانی نداشته است.
از نظر حسّی و عقلی ‌بودن طرفین تشبیه بیش‌تر‌ین درصد را تشبیه حسّی به حسّی (60 درصد) به‌خود اختصاص داده است و این‌ مسأله‌ باعث می‌شود که اگر از نظر سبک‌شناسی بخواهیم تشبیهات سعدی را در یکی از ادوار شعری فارسی قرار دهیم، سبک‌ خراسانی را انتخاب می‌کنیم که قدیمی‌ترین دوره‌ در میان ادوار شعر فارسی است. زیرا «تشبیه حسّی به حسّی در ادبیّات قدیم معروف به سبک خراسانی رایج بوده است» (شمیسا، 1381: 71). این که می‌گوییم شعر سعدی مربوط به سبک خراسانی یعنی اولین دورۀ شعر فارسی است به هیچ‌وجه‌ به این معنا نیست که شعر او سطح پایین‌ و ابتدایی است‌ بلکه‌ این‌ مسأله‌ ارزش شعر او را می‌رساند که با هنرنمایی تمام مضامین پیچیده‌ را با بیانی روان و ساده بیان داشته است. سیروس شمیسا این مسأله را به‌‌زیبایی بیان داشته است که «سعدی از نظر زبان خراسانی و از نظر فکر عراقی است» (شمیسا، 1385: 210).
تشبیه خیالی و وهمی در میان اشعار عربی سعدی وجود ندارد اما این مسأله‌ باعث پایین‌آمدن سطح تخیّل در اشعار وی نشده است.
وجه‌شبه‌ها در اشعار عربی سعدی بیش‌تر تحقیقی هستند تا تخییلی.
تازگی وجوه‌‌شبه اشعار عربی سعدی در حد تعادل است، یعنی زیاد تکراری نیست و هم‌چنین خیلی هم تازه و ساختۀ ذهن او نیست.
در اشعار عربی سعدی زاویۀ تشبیه خیلی باز نیست، خیلی هم مبتذل و بسته نیست. ضمن این که باز بودن زاویۀ تشبیه در این اشعار باعث‌ غریب‌شدن آن نشده است.
محوری‌ترین موضوع تشبیهات سعدی حول محور عشق و معشوق است و در موضوعات مربوط به مشکلات و سختی‌هایش و سپس روزگار غدّار و مرگ در مرتبۀ بعد جای دارد.
کاربرد تشبیه در اشعار عربی سعدی به‌گونه‌ای است که شعر او را از نظر کیفیّت در جایگاه مطلوبی قرار داده است. این نوع از شعر سعدی تشبیهات نیکویی را دربردارد که بر غنای شعر او می‌افزاید. اما از نظر کمیّت نیازمند به مقایسه با اشعار دیگر شعرای برجستة فارسی است که از حوصلة این مقاله بیرون است.
مراجع
اردلان‌جوان، علی، (1374)، تصویرهای زیبا در اشعار خاقانی، انتشارات پاژنگ، تهران.
الدیباجی، الدکتور سید ابراهیم، (1376)، بدایة البلاغة، سمت، تهران.
تجلیل‌، جلیل، (1385)، معانی و بیان، مرکز نشر دانشگاهی، تهران.
تفتازانی، سعدالدین، (1407)، مطول،کتابخانه آیت‌الله مرعشی، قم.
رحمتی، یاسر، (1389)، تشبیه‌ و استعاره‌ در عبهرالعاشقین(پایان‌نامه)، دانشگاه مازندران، بابلسر.


2