چگونه قاتل اعتراف میکند درسالهای اول انقلاب دریکی از روستا یکنفر از اهالی روستا مفقود میشود پس از گذشت سه یا چهار سال بعد یک روز برادر مفقود کنار جاده میایستد تا به وسیله ماشینهای عبوری خودرا به شهر برساند از قضا راننده یک تانکر توقف میکند واورا سوار میکند پس از طی چند کیلو متر راننده، تانکر خودرا داخل پارکینک متوقف میکند واز آن پیاده میشود وسپس میرود خارج از جاده ودریک محل مینشیند وپس از چند لحظه بر میگردد وماشین خودرا روشن میکند وراه میافتد مسافر او (برادر مفقود) علت پیاده شدن او واینکه خارج از جاده رفته جویا میشود راننده هم میگوید چند سال قبل درحین رانندگی شخصی را زیر میگرید وپس از توقف متوجه میشود او دراثر ضربه بلا فاصله فوت شده است وچون جاده خلوت بوده، او جسد فردیکه زیر ماشین او رفته بر میدارد ومیبرد در همان محل زیر خاک پنهان میکند و از آن روز به بعد هر وقت از آن محل رد میشود برای سبک شدن گناه وعذاب وجدان یک فاتحه میخواند برادر مفقود هم باتوجه به تاریخیکه راننده میگوید واینکه نزدیک همان روستای خودشان بوده فکر میکند که شخص زیر ماشینن رفته برادر خودش باشد وقتی که به پلیس راه میرسد جریان را به پلیس راه اطلاع میدهد و پلیس را ه هم شخص راننده را به پاسگاه نیروی انتظامی تحویل میدهد وپس از تحقیقات مشخص مییشود که شخص تصادفی همان برادر مسافر بوده که خداوند برای روشن شدن قتل برنامه مرتبی تنظیم وجریان مفقود شدن یکی از بند گانش را روشن میسازد.
|