چند رباعی در سینه پاک عاشقان فریاد است تا در قفسی پرنده ای ناشاد است پرواز در آسمان ندارد ذوقی جایی که زمین مامن هر صیّاد است ****************** از شدّت غم چگونه فریاد کنیم تا بلبل پر شکسته را شاد کنیم حالا که بهار آمده با عطر امید آنرا ز قفس چگونه آزاد کنیم؟ *************** با ناز و کرشمه خودنمایی کرده با جوشش چشمه دلربایی کرده باران به گلستان زد و بانوی بهار با عطر تن اش مرا هوایی کرده ********************* تا چشم من افتاد به گیسوی سیاه پر شد دل پرونده ام از جرم و گناه یارب به مناجات سحرهای علی نادیده بگیر تا نیفتم ته چاه
|