شعرناب

تنها میان آدمها


بعضی ها از شراب حرف هایشان تو را مست می کنند اما وقت عمل که میرسد چون آدم خماری یک گوشه از درد می نالند .. آدم های شعار همیشه راهی برای فرار خواهند یافت .. دلگیرم از کسانی که با سخن هایشان امید و دلگرمی را مجانی هدیه دادند ولی وقتی که آوار زندگی بر سرم خراب شد خانه شان جای دیگری بود .. در روزگاری که تعداد گرگها بیشتر از گوسفندان است هیچکس چوپانی نمیکند .. چند وقتی میشود فصل زمستان رفته ولی هیچ پارویی هنوز نتوانسته برف های زندگی مرا پاک کند .. آنان که در روزهای یخبندان مرا به شکوفه های بهاریشان وعده میدادند اکنون فقط در دسترس خودشان هستند .. در قرن پیشرفت تکنولوژی وعصر ارتباطات گم شدن کار سختی است اما بعضی ها زود خاموش میشوند و چون قطره ای آب در زمین زیر پایشان فرو میروند .. آدمها دیگر مفت تو را همراهی نمی کنند .. گاهی برای ماندن بعضی ها باید بساط شراب یا دود مهیا کرد .. یکنفر را می شناسم با پول دیگران بدمستی میکند اما هر وقت باید از جیب خودش هزینه کند ترک خوردن میکند .. عده ای هستند که در شلوغی احساس ها و داغی عاطفه ها فریاد مردانگی سر میدهند و از کیسه حاطم طایی می بخشند اما وقت فینال چون ژان والژان در پی قرص نانی خانه عابد را هم میزنند .. مانده ام میان کسانی که بجای نوشتن درد آه را رایگان می کشند ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)


1