شعرناب

غلط ننویسیم


غلط مشهور در
توصیف دو دسته به کار برده می شود:
دسته ی نخست کسانی هستند که از رهگذر سالوسی و ریاکاری در
زمره ی نیک مردان جای می گیرند. در باره ی این \" گندم نماهای جو فروش \" می گویند: فلانی غلط مشهور است، یعنی نان
پرهیزکاری می خورد ولی \" چون به خلوت می رود آن کار دیگر می کند \".
دسته ی دوم آن
واژه ها و عباراتی است که بر خلاف حقایق تاریخی و یا آیین دستور زبان و صرف
و نحو آن، بر زبان ها جاری است.
اینک برخی از این غلط های مشهور:
طوفان/ توفان: اصل این کلمه یونانی اسـت و شکل های دیگر این واژه ی
یونانی در بسـیاری از زبان های ارو پایی هم به کار می رود، چون آن که در
زبان انگلیسی Typhoon و در زبان فرانسوی Typhon به همین معنای طوفان به
کار می رود. در فرهـنگ معین واژه ی طوفان را که اسم و معرب از کلمه یونانی اسـت به معنای باران
بسـیار سـخت و شـدید و آب بسـیار که همه را بپـوشد وغرق کند و باد شـدید
وناگهانی که موجب خسـارت و خرابی بناها و سـاختمانها شـود و سـبب تشـکیل
امواج سـهمگین و مخرب گردد، و همچنان به معنای هر چیز بسـیار است که فراگیر
باشـد مانند طوفان آتش یا طوفان باد. اما در همان فرهنگ، یک« توفان»
هم درفارسی هست که صفت فاعلی و از مصدر توفـیدن اسـت و به معنی شور و غوغا
کننده، فریاد کننده و غُران می باشد. پس برای تفکیک طوفان از توفان باید
معنا های لغوی این واژه ها را مد نظر قرار داد.
طوطی/ توتی: توتی
واژه ای فارسی است و از این رو می توان آن را با «ت» نوشـت. اما قـدمای
زبان و ادب فارسی این واژه را با« ط» نوشـته اند و به این دلیل امروزه
نیز اگرچه این واژه فارسی می باشد نوشتن آن با «ط» نامانوس و نامتداول
است.
غلتیدن/ غلطیدن: غلتیدن واژه ای فارسی اسـت و باید با« ت»
نوشـته شـود . تر کیبات این فعل را نیز باید با ت نوشـت، مانند: غَلت،
غلتیدن، غلتنده، غلتیده، غلتان، غلتک و...
غوته / غوطه :« در آب
فرو رفتن» به فارسی «غوتیدن» است که امروز در زبان تاجیک نیز به همین
شکل و به همین معنی به کار می رود. از این رو غوطه خوردن، غوطه زدن و غوطه
ور نیز همگی نادرست است و باید با تای دو نقطه نوشته شود. از این گروهند:
تپش، تپیدن، غلتیدن؛ غلت زدن، ؛ غلت خوردن؛ غلتک، غلتان.
مقتدا / مقتدی : این واژه را که به معنی پیشوا است در عربی مقتدی نوشته
اما مقتدا تلفظ می کنند. از این رو در زبان فارسی برای پرهـیـز از اشـتباه
خواندن باید آن را مقتدا نوشـت.
منتها / منتهی: این دو واژه را در
فارسی بهتر اسـت برحسـب تلفظ شـان بنویسـیم مانند: سـاختمان های این ناحیه
هـمه بلند اسـت، منتها محکم نیسـت یا« این خیال باطل به جنون منتهی خواهد
شـد» .
نیاگان / نیاکان : در فارسی نیاگ یا نیا به معنی جد است و جمع درست آن نیاگان است نه نیاکان.
آذان /
اذان: این دو واژه را باید از هم جدا
نمود. زیرا که معـنای آذان( گوش ها ) و معـنای اذان اعلام کردن، آگاه کردن،
خبردادن وقت نماز با خواندن کلمات مخصوص عربی در سـاعت های معینی از روز
در گلدسـته و مناره ی مسجد است.
آزوقه /
آذوقه: اصل این واژه که آن را آزوغه هم می نویسـند ترکی اسـت. پس
باید به\" ز\" نوشـته شـود.
آسـیا /
آسـیاب: این واژه را به هردوشـکل می
توان نوشـت و بزرگان ادب فارسی هردو شکل را به کار بسـته اند.
آن را /
آنرا: \" را\" واژه ی مسـتقلی است و پـیـوسته آن را جدا از کلمه ی
پیشـین می نویسـند. مانند: این را، وی را، ایشـان را، تو را، آن را .
اتاق /
اطاق: از آن جا که این واژه ترکی اسـت و در ترکی مخرج \" ط\" وجود
ندارد پس باید آن را با حرف \" ت\" نوشـت.
اتو /
اطو:چون این واژه عربی نیسـت وممکن اسـت
فارسی یا روسی باشـد، پس به تر اسـت به \" ت\" نوشـته شـود .
ارابه/
عـرابه: ارابه واژه ی فارسی اسـت و عرابه
معـرب آن. پس به تر اسـت آن را به صورت ارابه نوشـت.
ازدحام /
ازدهام: این واژه را تنها می توان با حرف \"ح\" نوشـت زیرا ازدهام
واژه ای بی معنی اسـت.
اسـب / اسـپ:
به هردوصورت می توان این واژه را نوشـت. زیرا این واژه پهلوی اسـت نه عربی.
امروزه بزرگان زبان بیش تر با \" ب\" می نویسـند. اما در گذشـته های بسـیار
دور با \" پ \" می نوشـتند وهمین واژه جزء دوم نام های کهن خراسـانیان بوده
است. مانند : ارجاسـپ، جاماسـپ، گشـتاسپ، تهماسـپ ، لهراسـپ و...
اسـتادان /
اسـاتید: چون اسـتاد واژه ای فارسی اسـت جمع آن می شـود اسـتادان. این
کلمه که به صورت اسـتاذ به عربی رفـته است، در این زبان به صورت اسـاتیذ و
اسـاتید جمع بسـته می شـود
اسـلحه/
سـلاح: بسـیاری کاربرد درسـت این دو
کلمه را نمی دانند. به طوری که گاه به جای اسـلحه، سـلاح و گاه برعکس آن را
به کار می برند. در حالی که اسـلحه
جمع اسـت و سـلاح مفرد و نباید جمع
اسـلحه را اسـلحه ها نوشت، زیرا که اسـلحه خود کلمه جمع اسـت و به جای آن
می توان واژهء سـلاح ها را به کار برد.
اقلاً /
اکثراً: این دو کلمه در عربی به هیچ روی تنوین نمی گیرد و کاربرد آن
هابدین صورت از اغلاط مشهور به شمار می آید. به تر اسـت به جای اقلاً \"
حد اقل \" و یا به تر از آن \" دسـت کم\" و یا \" کم از کم \" نوشـت و به جای
اکثراً \" غالبن\" و یا به تر از آن \" بیش تر \" را به کار برد. .همچنین نمی
توان واژه هایی مانند دوم وسـوم و چهارم راکه فارسی اند، دوماً و سـوماً و
چارماً نوشـت. یا واژه فارسی \" زبان \" را زباناً .باغ ها / باغات: واژه ي باغ فارسي اسـت و جمع بسـتن آن به« ات» عربي نا درسـت اسـت.
هیئت / هیأت: واژه ی هیئت عربی و به معنی شـکل و صورت چیزی و نیز به معنی
عـده ودسـته ای از مردم است. جمع هیئت نیز هیأت اسـت و نباید یکی را به جای
دیگری به کار برد.
در این جا لازم به گفتن است که دیرزمانی است که نوشتن تنوین به
صورت« ا» در خط فارسی به کناری نهاده شده و آن را به صورت ن می نویسند.
مثلن : اتفاقن، تصادفن یا اجبارن [که لاجرم هر دو وجه را باید صحیح شمرد]


3