شعرناب

مورچه عاشق


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که
مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی
به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او
می خواهم این کوه را جابجا کنم
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی
نمی توانی این کار را انجام بدهی
مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه
خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم
که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در میآ ورد...


1