شعرناب

احکام استخاره


احکام استخاره
س 1434: آيا عمل به استخاره واجب است؟
ج: الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.
س 1435: بنا بر آنچه گفته مى‏شود که در کارهاى خير نيازى به استخاره نيست. آيا در مورد کيفيت انجام آنها و يا در مورد مشکلات پيش بينى نشده‏اى که در خلال انجام آنها ممکن است پيش بيايد، استخاره جايز است؟ و آيا استخاره راهى براى شناخت غيب محسوب مى‏شود يا اينکه فقط خدا از آن آگاه است؟
ج: استخاره براى رفع حيرت و ترديد در انجام کارهاى مباح است، اعم از اينکه ترديد در اصل عمل باشد يا در چگونگى انجام آن. بنا بر اين در کارهاى خير که در آنها حيرت وجود ندارد، استخاره لازم نيست و همچنين استخاره براى آگاهى از آينده شخص يا عمل نمى‏باشد.
س 1436: آيا در مواردى مثل تقاضاى طلاق يا عدم آن استخاره با قرآن صحيح است؟ و در صورتى که شخصى استخاره کند ولى طبق آن عمل نکند، حکم چيست؟
ج: جواز استخاره با قرآن يا تسبيح اختصاص به مورد خاصى ندارد، بلکه در هر امر مباحى که شخص راجع به آن ترديد و حيرت داشته باشد به‌طورى که قادر بر اتخاذ تصميم نباشد، مى‏توان استخاره گرفت و از نظر شرعى عمل به استخاره واجب نيست هرچند بهتر است انسان با آن مخالفت نکند.
س 1437: آيا استخاره با تسبيح يا قرآن در مسائل سرنوشت ساز مانند ازدواج جايز است؟
ج: شايسته است انسان در امورى که مى‏خواهد راجع به آنها تصميم بگيرد، ابتدا تأمل و دقت کند و يا با افراد با تجربه و مورد اطمينان مشورت نمايد و در صورتى که با اين کارها تحيّر او برطرف نشد، مى‏تواند استخاره کند.
س 1438: آيا چند بار استخاره براى يک کار صحيح است؟
ج: چون استخاره براى رفع حيرت است، بنا بر اين بعد از برطرف شدن حيرت با استخاره اول، تکرار آن معنى ندارد مگر آنکه موضوع تغيير کند.
منبع: leader.ir
بسياري از مؤمنان در طول زندگي خويش، به هنگام ترديد و گرفتاري به استخاره با قرآن كريم پناه برده و از آن كتاب مقدّس راه حل خواسته‌اند. راستي اين عمل تا چه اندازه كاري درست و با موازين عقلي و شرعي مطابق مي‌باشد؟ چه زماني بايد به استخاره پناه برد؟ آيا عمل بر طبق آنچه استخاره مي‌گويد لازم است و انسان نمي‌تواند مخالفت كند؟
براي شنيدن پاسخ به پرسش‌هاي فوق، خدمت دانشمند و استاد معظم حوزه علميه قم حضرت آيت‌اللّه گرامي رسيديم و سؤالات خود را با ايشان در ميان نهاديم. ايشان در انجام استخاره چهره‌اي شناخته شده و مورد اطمينان و رجوع بسياري از مردم دور و نزديك است. استاد به گرمي ما را پذيرفت و با حوصله و گشاده رويي به تمامي سؤالات ما پاسخ گفت. با تشكّر از ايشان، آنچه مي‌خوانيد بخشي از مصاحبه انجام شده با معظم‌له است.
بعنوان اولين سؤال: سبك و روش آقايان در فهم قرآن براي جواب استخاره‌هايي كه مي‌كنند چگونه است؟ آيا يك استنباط علمي است يا يك حالت روحي خاصي است كه براي شخص پيش مي‌آيد؟
من در ابتدا داستاني را (با واسطه) از قول مرحوم كشميري نقل مي‌كنم، شايد جواب سؤال شما هم داده شود. در نجف اشرف افراد زيادي خدمت ايشان مي‌رسيدند و استخاره مي‌كردند. به ذهن ايشان آمده بود كه من خيلي مهم شده‌ام، چون مردم تمام امور زندگي خود را با استخاره‌هاي من تنظيم مي‌كنند. يك روز كه مشرف مي‌شوند به زيارت حضرت علي(ع) مي‌بيند كه يك طرف صحن شلوغ است و عده زيادي اطراف يك زن معمولي و بي سواد جمع شده‌اند و از او استخاره مي‌خواهند. به زن پيغام مي‌دهد بيا من سؤالي دارم. از آن زن مي‌پرسد: داستان چيست؟ او مي‌گويد: زندگي بسيار سختي داشتم، تا اينكه متوسل به حضرت امير(ع) يا حضرت ابوالفضل(ع) مي‌شود. ترديد از من است در آن حالت توسل آقا به من فرمود: «استخاره كن و پول بگير». گفتم: استخاره بلد نيستم و اصلاً سواد ندارم. حضرت مي‌فرمايند: «برو دو فلس بده و يك تسبيح بخر، بعد همين‌طور دانه‌هاي تسبيح را بشمار ما به تو همه چيز را مي‌گوييم». بعد به آقاي كشميري مي‌گويد: در گوش من مطالبي گفته مي‌شود كه منطبق بر زندگي مردم است. غرضم از ذكر اين داستان اين است كه استخاره اصلاً جنبه استدلالي و فكري ندارد.
همه جا اينطور است يا موارد با هم فرق مي‌كند؟
نه، ما دو نوع استخار داريم: يك استخاره همان استخاره‌اي است كه در كتابهاي فقهي پيرامون آن بحث شده و روايت هم دارد و انواع مختلفي هم برشمرده‌اند شده است، اين نوع استخاره ممكن است مطابق با زندگي شما باشد و يا نباشد، در اين جا نوعي استنباط و فهم از قرآن وجود دارد.
نوع دوم: در اين استخاره به بعضي از افراد نوعي اجازه باطني داده مي‌شود كه ديگر استدلال ندارد و به فهم و استنباط مربوط نمي‌شود و در اكثر اوقات جواب‌ها كاملاً مطابق با واقع در مي‌آيد. لذا مي‌شود كه از يك آيه دو جور مطلب به ذهن استخاره كننده بيايد كه هر دو مطلب نيز مطابق با واقع باشد.
آيا به خود شما اين اجازه نوع دوم داده شده است؟
بلي؛ يك قضيه‌اي اتفاق افتاد كه خيلي قابل توضيح نيست. حتي با يك حالت تندي بعد از مدتي از آن واقعه به من گفته شد: پس دنبال فلان مقام هستي؟ كه استخاره نمي‌كني؟ معنايش اين بود كه فكر مي‌كني استخاره كردن برايت عيب است. به هر حال برقي زده شد و چون تطابق زياد بود و تجربه‌هاي شيرين فراوان، تا كنون ادامه داده‌ام.
پس در استخاره برهان نيست، هم در اصل آن و هم در فهم از آيه؟
بلي همينطور است. در روايات آمده است: آن مطلبي كه در قلبت واقع مي‌شود، به همان عمل كن. پس مهم هماني است كه در ابتدا در قلب واقع مي‌شود چه بسا با تأمل و دقت مطلبي به ذهن خطور كند كه با آنچه در ابتدا به ذهن آمده مخالف باشد. مهم همان است كه ابتدا در قلب واقع مي‌شود.
پس گويا يك مقداري هم اين امر را تجربي مي‌دانيد؟
كاملاً درست است. يادم هست يك وقت يكي از آقايان در اين نوع استخاره‌ها شُبهه مي‌كرد حضرت آيت الله بهجت خدا حفظش كند به من فرمودند: اين‌قدر تجربه در استخاره بالاست كه حتي اهل سنّت نيز به آن رو آورده‌اند، ولي ما خودمان در آن شك مي‌كنيم. به هر حال تجربه در استخاره و مطابقت آن با واقع، به قدري زياد است كه انسان به اطمينان مي‌رسد.ما كه با استخاره سروكار داريم اگر بخواهيم درباره آن سخن بگوئيم به يك جلسه و دو جلسه تمام نمي‌شود.
اينكه استخاره راه‌گشاست ترديدي در آن نيست، ولي آيا به نظر شما به صلاح است كه فرهنگ حاكم و رايج جامعه اين باشد كه افراد در همان ابتدا براي هر كاري استخاره كنند؟
خير؛ اين كار درست نيست. مورد استخاره تحير و سرگرداني است. تحيري كه نه با عقل و نه با شرع و نه با مشورت و رايزني حل شود. مثل قرعه، ما در مواردي به قرعه پناه مي‌بريم. ولي كجا و در چه مواردي بايد از آنها استفاده كرد؟ براي بعضي از مشكلات حل نشدني قرعه جايز است. استخاره هم همين‌طور، وقتي مشكل حل نشد بايد به آن پناه برد.
زماني كه عقل خود من يا ديگران مشكل را حل مي‌كند، جاي استخاره نيست.
پس شما مي‌خواهيد بفرماييد: زماني مي‌توان به استخاره توسل جست كه راه‌هاي ديگر طي شده باشد و در واقع استخاره مشروط به زماني است كه فكر و مشورت بشود، ولي نتيجه حاصل نشود، امّا اين نكته را نيز دارند كه مي‌توان در همان وهله اول استخاره كرد؟
موضوع استخاره همان تحير است. در بعضي از روايات آمده است كه در چيزي كه نمي‌داني و متحير هستي استخاره كن. يك وقت است كه راه حلّي نيست، خوب، تحير پيدا مي‌شود و مي‌توان به استخاره پناه برد.
يكي از مواردي كه در آن استخاره خيلي شايع است مورد ازدواج است، اين كار از نظر شما تا چه مقدار صحيح است؟
بلي؛ اين سؤال را معمولاً مي‌پرسند كه در مورد انتخاب همسر ابتدا استخاره كنيم و بعد اقدام يا بعد از آشنايي و ديدن استخاره كنيم. براي مراحل بعد استخاره كنيم؟ به نظر من اشكال ندارد كه فرد اول براي اين استخاره كند كه اگر بروم و ببينم و بعد بخواهم استخار كنم و استخاره خوب نباشد ممكن است كدورتي پيش آيد. به هر حال در هر وقت از زمان خواستگاري استخاره اشكالي ندارد. منتهي همه اين موارد مربوط به زمان تحير است.
حال اگر همين فرد برود و تحقيقات لازم و دقيقي انجام دهد و بگويند خوب و مناسب است، امّا باز بگويد: من بايد در اين مسأله استخاره كنم آيا اين درست است؟
بلي؛ چون باز يك تحيري دارد كه با اين كارها از بين نرفته است؛ مثلاً نمي‌داند فردا چه خواهد شد. گاهي اوقات يك چيزهايي هست كه با تحقيق حل نمي‌شود، لذا اگر مقداري سردرگمي و ترديد مانده باشد، جاي استخاره هست.
گاهي وقتها كه با قرآن استخاره مي‌كنيم، نمي‌توانيم به يك نتيجه قابل اطميناني دست بيابيم دليل آن چيست؟
معلوم مي‌شود كه اين فرد نه اجازه استخاره به‌صورت خاص را دارد قبلاً توضيح دادم و نه ادله عمومي استخاره بدرد وي مي‌خورد. اين فرد بايد به ديگران مراجعه كند. من بزرگاني را مي‌شناختم كه براي خودشان استخاره نمي‌كردند. مرحوم علّامه طباطبايي براي خود ما استخاره مي‌كردند؛ ولي براي خودش استخاره نمي‌كرد و به مرحوم آقاي قاضي عمو زاده‌شان مي‌گفتند تا برايشان استخاره كند.
مرحوم آقاي «فكور» در بين ما از همه بهتر استخاره مي‌گرفت؛ امّا اگر خودش استخاره نياز داشت به آقاي غروي مي‌گفت تا براي او استخاره بگيرد. مي‌خواهم اين را بگويم كه حتّي افرادي كه خودشان اهل فن بودند، استخاره خويش را به ديگران مي‌دادند.
گاهي اوقات به هنگام استخاره با قرآن در وهله اول مطلبي به ذهن مي‌آيد، ولي ب كمي دقت و تأمل مطالب ديگري به ذهن مي‌آيد در اين باره توضيح دهيد.
كساني كه براي استخاره اجازه خاص دارند تا آنجايي كه من مطّلع هستم معمولاً به شك نمي‌افتند؛ يعني همان چيزي كه اول به ذهنشان القا مي‌شود، همان است. در بعضي از روايات هم هست: «ما وَقَعَ في قَلبك يعني آنچه در قلبت واقع شود». اينها جنبه استدلال ندارد، بلكه اشراقي است. حال اگر كسي هم اجازه نداشته باشد، باز بايد به همان مطلب اولي كه به ذهنش مي‌آيد، عمل كند و استخاره وي مشكلي ندارد.
گاهي اوقات پسنديده بودن عملي به خوبي و روشني معلوم است؛ امّا شخص براي اطمينان قلب و اينكه بداند خداوند نظرش چيست، استخاره مي‌كند و واقعاً هم اگر استخاره بد آمد عمل نمي‌كند؛ يعني فرد مي‌خواهد واقع را به‌دست آورد؛ آيا در چنين مواردي استخاره درست است؟
اين در صورتي است كه شخص احتمال مي‌دهد در مقدّمات علم خود؛ يعني چيزهايي كه باعث شده وي به آن نتيجه برسد؛ خطا كرده باشد. خوب اينجا جاي استخاره است؛ مثلاً تحقيق كرده، به نتيجه هم رسيده است؛ ولي احتمال مي‌دهد كه در مقدّمات عمل خويش مقصّر باشد و درست مقدمات را فراهم نكرده است؛ چون تحير و دو‌دلي پيش مي‌آيد، جاي استخاره است.
دانشجويي استخاره مي‌كند كه اگر من در فلان رشته كارشناسي ارشد شركت كنم، قبول مي‌شوم يا نه، يا اين درست است؟
اين استخاره نيست، بلكه فال است و با قرآن تفأل خوب نيست و در كافي هم روايت داريم كه: «لا تتفأّلوا بالقرآن؛ با قرآن تفأل نزنيد».
بالاخره من دانشجو اگر بخواهم وقت بگذارم، هزينه دارد. حال آيا اين مقرون به صرفه هست يا نه؟
بلي اين استخاره درست است. در حقيقت سؤال اين است: آيا ارزش دارد من اين كار را انجام بدهم يا خير؟ دنبال فال گرفتن نيست كار خود را ارزيابي مي‌كند؛ البته در اين استخاره موفقيت يا عدم موفقيت هم فهميده مي‌شود. در تفأل فرد نمي‌خواهد كاري انجام دهد؛ بلكه فقط يك پيش‌گويي است و انجام اين عمل با قرآن كار درستي نيست.
بعضي براي انجام كاري مثلاً مسافرت استخاره مي‌كنند و بد مي‌آيد، بعد استخاره به خلاف يعني ترك مسافرت مي‌كنند. اين شيوه چگونه است؟ لطفاً توضيح دهيد.
در استخاره با قرآن كه در آن همه چيز روشن و معلوم است و به شما گفته شده يا اين كار موفقيت دارد يا ندارد و گاهي تا حدّ الزام راه را براي شما روشن كرده است. اينجا معنا ندارد كه استخاره براي ترك گرفته شود؛ امّا در استخاره با تسبيح، چون لزومش خيلي فهميده نمي‌شود و فقط فهميده مي‌شود، فلان عمل خوب يا بد است، اشكالي ندارد كه استخاره به ترك نيز گرفته شود.
آيا به زمان خاصّي هم براي استخاره معتقد هستيد؟
من به زمان خاصّي براي استخاره معتقد نيستم و آقاي طباطبايي نيز معتقد نبودند؛ امّا در ايامي مثل عاشورا يا ماه رمضان، سعي مي‌كنم استخاره نكنم.
آيا مي توان استخاره كرد؛ ولي به آن عمل نكرد و خلاف آن را انجام داد؟
از نظر فقهي هيچ اشكالي ندارد كه انسان برخلاف استخاره عمل كند، براي اينكه استخاره نه جزو واجبات است و نه جزو وظايف. ولي به دو جهت خوب است كه انسان مخالفت نكند:
اول اينكه استخاره به نوعي مشورت با حضرت حقّ است، ما وقتي استخاره مي‌كنيم به اين معناست كه از خدا راه حلّ مي‌خواهيم آن وقت بياييم و بي‌اعتنايي كنيم! قبح و زشتي اين عمل را انسان مي‌فهمد.
دوم اينكه در روايات آمده است: اگر استخاره كرديد و خواستيد به آن عمل نكنيد، صدقه بدهيد و با توجه به اينكه موارد صدقه يا براي كمك به فقراست و يا براي دفع بلا و…؛ به نظر مي‌رسد دادن صدقه در اين جا، براي دفع بلا باشد؛ يعني در خلاف استخاره عمل كردن، توقع بلا هست، لذا با صدقه دادن آن بلا دفع مي‌شود.
آيا مي‌توان در يك مورد چند مرتبه استخاره كرد؟
خير؛ ولي اگر شرايط عوض شود و در اثر آن، موضوع مورد نظر كه برايش استخاره شده نيز تغيير كند، مي‌توان استخاره را تكرار كرد؛ وگرنه دو مرتبه استخاره در يك موضوع كار خوبي نيست. گويا اين فرد مي‌خواهد به خدا بگويد: شايد درست جواب نداده‌اي و تأمّل بيشتري كن! اينگونه برداشت، بسيار كار نادرست و تفكّر اشتباهي است.


3