نام های لكی ، فارسی و لاتین بااجازه از بانو فروزان شهبازی جهت اطلاعات دوستان نام های لكی زبان ، لباس ، تاریخ ، آثار باستانی ، نوشته ها ، اسطوره ها ، افسانه ها و . . همگی از عناصر سازنده ی فرهنگ یك ملت هستند در این میان زبان مولفه ای بارز ، لباس شاخصه ای برجسته و ادبیات روح یك ملت می باشد،یكی از مباحث پویای فرهنگی برگزیدن نام شایسته برای فرزندان می باشد كه از جمله وظایفی می باشد كه اسلام آن را بر ما می توانیم برای دلبندانمان نام های محلی برگزینیم اما آنها را پیامبر و امام گونه تریت نماییم چون نوع تربیت است كه مهم می باشد تا نام ، از این بین در پیكره ی گویش لكی نام های وجود دارد كه هم دارای معنی های زیبا و هم دارای آهنگ دلنشینی می باشد نام هایی كه در زیر آورده می شود هم برای فرزندان (دختر و پسر ) هم تخلص و هم اسم شركت ها وموسسه ها (عمومی) كاربرد دارند كه امید است مورد توجه هم زبانان گرامی قرار بگیرد. شیوه ی نگارش این نام ها به سه خط لكی ، فارسی و لاتین می باشد انوو / انو[enoo]: کاهگل (عمومی) آساره / اساره [asara] : ستاره ( دختر ، عمومی) آسوو / آسو [asoo]: افق (پسر ، دختر ، عمومی) آگرین / آگرین [agerin] : آتشین ، كنایه از آدم بسیار كوشاست (دختر ، تخلص ، عمومی) آواخت / آواخت [avakht]: آرزو ( پسر ، دختر ، عمومی) اسر / اسر [aser]: اشك ( دختر ، تخلص ، عمومی) به رزان / برزان [barzan]: بلند قامت ( پسر ، عمومی) وه ناز / وناز [vanaz]: نازنین ( دختر ، عمومی) به یان / بیان [ bayan]: بامداد ، سپیده دم ( پسر ، دختر ، تخلص ، عمومی) پارین / پارین [ parin]: سیل بند ، جدول هایی كه در اطراف سیاه چادر برای عبور آب باران حفر می كنند ( تخلص ، شركت) په ژاره / پژاره [pazara]: دل آشوبه ، نگرانی ( تخلص) پرچ /پرچ [perc]: گیسو (عمومی) په لاره / پلار[palara]: خوشه ( دختر، عمومی) په ل /پل [pal]: شاخه درخت (دختر، عمومی) په لا مال/ پلامال [palamal]: جای امن برای زندگی (عمومی) په ل/ پل [pal]: دامنه کوه ، سنگ بزرگ ( عمومی) پل /پل [pel]: غلطیدن (عمومی) پله /پل [pela]: اولین باران پاییزی( عمومی) چیه مه ل / چیمل [ceamal]: چشم ها ( دختر ، عمومی) چریکه / چریکه (cerika): صدای رسا (عمومی) چیا /چیا (cya) : کوه (پسر ، عمومی) چغا / چغا (cegha): کوه ،تپه (پسر ، عمومی) خاسروو/خاسرو(xasru): خوب رو (دختر) خه س / خس [xas]: غلیظ (عمومی) داقار / داوار[davar]: سیاه چادر (عمومی) دیار / دیار [ dyar]: پدیدار،آشکار (پسر ، عمومی) دیاکو / دیاکو [dyako]: نام اولین پادشاه ماد (پسر ،عمومی) رازیار/ رازیار [razyar]: رازدار(دختر ،عمومی) روژان / روژان [rozan]: دوران ، روز ها (دختر ،عمومی) ریوار/ ریوار [rebwar]: رهگذر (پسر ،عمومی) ریزان / ریزان [rezan]: راه شناس ، دانشمند (دختر ، عمومی) ریژان / ریژان [rezhan]: باریدن (دختر ،عمومی) زانا/ زانا [zana]: دانا (پسر ،عمومی) زاگروس / زاگرس [zagroos]: نام رشته كوهی كه اؤ كرىستان تركیه و عرلق تا كرمان در ایران ادامه دارد (پسر ، عمومی) ژکیاو/ژ کاو [zekaw]: پژمرده (عمومی) ژیین/ ژیین [zyen]: زندگی (دختر ، عمومی) ژییر /ژیر [zeer]: فقیر، سر بزیر(تخلص ، عمومی) سه رگول / سرگول [sargol]: نوبر ، گلچین ( عمومی) سوم / سوم [som]: سرما (عمومی) شلیره / شلیره [selera]: گل سرخ (دختر ،عمومی) شه تاو / شتاو [sataw]: رودخانه ی جاری پر آب (پسر ،عمومی) شه نیا / شنیا [shanya]: فرستاده (عمومی) شه موم / شموم [samom]: دستنبو (دختر ، عمومی) کارزان/ کارزان [karzan]: کاردان (پسر،عمومی) که وه ر/ کور [kavar]: کور کوه که به اشتباه کبیر کوه نام گرفته است (عمومی) کیه نی/ کینی [kiane]: چشمه (دختر ،عمومی) که ژه ل/ کژل [kazal]: چشم رنگی ، رنگ چشم آهو (دختر ، عمومی کوونیلک / کونیلک [konelek]: مشک آب ( عمومی) گا ووی / گاوی [gavei]: پناه گاه ، پشتیبان (پسر ، عمومی) گه رین / گرین [garin]: بز شاخ دار، سرسبز ، نام کوهی دربین بروگرد(بروجرد) نهاوند و سلسله ( پسر ،دختر،عمومی) گژک / گژک [gezek]: مهره ی آبی رنگ (دختر ، عمومی) گلاره / گلاره [gelara]: چشم ها (دختر ، عمومی) گول باخی / گل باخی [golbaxi] : گل محمدی (دختر ،عمومی) گولوم / گلوم [goelom]: تالاب (عمومی) لاف /لاف [laf] : سیلاب (پسر ، عمومی) لاره / لاره [lara]: ناز،فخر (دختر ، عمومی) لاوین / لاوین [lawen]: بن مضارع از مصدر لاوینن که به معنی آواز خواندن همرا با نوازش است(دختر ،عمومی) ماژین / ماژین [mazin]: نام منطقه ای از کورکوه (عمومی) مژ / مژ [mez]: زغال مشتعل (عمومی) نازار / نازار [nazar]: نازنین (دختر ، عمومی) نی سار/ نسار [nesar]:سایبان (دختر، عمومی) نیشتمان / نیشتمان [nisteman]: میهن ، سرزمین (دختر ،عمومی) قی / وی [ve]: درخت بید (عمومی) ویر/ ویر [wir]: یاد ،خاطره ( عمومی) وینه / وین [wina]: عکس ، تصویر (عمومی) هه سار/ هسار[hasar]: حیاط، سد (عمومی) هه نا / هنا [hana]: دادخواهی ، صدازدن ( دختر ،عمومی) هه ناسی / هناسی [hanasi]: نفس ، عزیز دل ( پسر ،دختر ،عمومی) هولیره / هلیره [holira] : نوعی گل ( دختر ، عمومی) هیرشت / هیرشت [hiresht]: هجوم (عمومی) نام های آورده شده مشتی نمونه ی خروار می باشد به امید روزی كه اهل فنی پیدا شود و آن را به صورت كتابی در آورد دوستان جان هر نامی که دوست دارند اضافه کنند ووریا آگاه وینه: مانند سیفا: در فکر واتوره: با خود حرف زدن لومه: نصیحت ژیر: آرام بی آزار دلنیا: مطمئن امیدوار چه م: رودخانه نارک گونه . گونه زیر چشم گزر: هویج موئیژ کشمش قرتیای یعنی باختن توی بازی و.. په له وه ر : پرنده تیتالی (titali) شوخی کردن وژاشارکی: قایم موشک بازی اراگیردی: دربدر-بی خانمان خاوه نین ! (بزرگ شده تو ناز و نعمت!) تمارزو آرزو به دل-در کف چیزی بودن واگیژَه . سویر شطان گردباد شاوار شب ها حومالی نوعی دشمنی یا لج بازی یا رو کم کنی قاژه تینی خشک شدن گلو کولین معنی لغویش آشپزخانه---ولی به معنی کلی یعنی عزیز---همه کس مینه خانه--عزیز--همه کس نیاته نایاب ویردار حمایت اراز یعنی چوغ سکته ناقص تره لوا حلوا شل کینه نوعی نان محلی از آرد ذرت نژی آو خوراک عدسی هلگ تلاش شامی سر کله ی بزرگ پفی صورتی گژک دکمه له خه رو روده به تورک آهسته آمدن تورنک قهرو حور آفتاب کوله بور کاو آبی کوچک سنگ قلاژیله پرستو(پرنده) موله کوتوله دآوار هم معنی کپر یا سیاه چادر میده و هم معنی روزگار دوری. در کتاب بیهقی از دوری به جای بشقاب استفاده میکنه زاوارون <zaawaroon> : باردار - زن باردار بلخزه ------------- آژاشكی: خمیازه ونه دیگ(vana dig)= آیینه ژاژ کیف دستی ره گه لج تینی گلو – تشنه چرو شاخه کوچک چوکل سویل ناودون مینه بمارکی مال نو مبارکی هره تاو <hora taow> : جای آفتابگیر نسار جایی که آفتاب نمیگیرد ساجتاوه ساجی که زیر آن آتش جهت پخت نان باشد ورتاوه محل پخت نان- مطبخ مینگه(mi ing ah) : محل خانه- جای خانه مئزه م مثل اینكه وه بونه به خاطر شوئرش نوعی بارش باران كه اسم دختر هم هست بییزه ویار تامارزوو مشتاق و تشنه ی دیدار چیزی داوویچه مورمور شدن بدن
|