نقدی بر نقد: استادستان ! استاد علیرضا آیت اللهی با درود و عرض ادب جناب استاد آیت الهی ما در فرهنگ عامیانه خود دو نوع استاد بیشتر نداریم . یکی استادان و فرهیختگان دانشگاهی هستند که انسان های آینده این مرز و بوم را در عرصه های علم و صعنت تربیت و تحویل جامعه میدهند که احترام شان بر همگان لازم است و حریم آن ها در اجتماع محفوظ می باشد و هیچ کس هم حق اسائه ادب به حریم این عزیزان را ندارد . یکی هم واژه اوستا ! که به اوستا بنا ، اوستا نقاش ، اوستا کفاش ، واوستا..... معروفند که این اوستا در مشاغل مختلف جامعه فعال هستند . این جا در ادبیات و شعر اگر کسی به شاعر و نویسنده استاد خطاب می کند به علت دید فرهنگی و ارزش ادبیات داستانی و شعری این مرز و بوم است . بنده صراحتأ به جنابعالی عرض می نمایم که هر آدمی اگر چه امی ، دلنوشته ای زیبا بگوید باید بر او درود فرستاد ، زیرا احساسات درونی خود را در قالب دلنوشته و شعر ارائه می نماید که ستودنی ست ، می خواهد مدارج عالی علمی را طی کرده باشد و یا نه ! در ادبیات داستانی و شعر لازم نیست کسی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا گرفته باشد یانه و یا ده ها مدرک از دانشگاه های ایرانی و خارجی کسب کند ! تا وارد حریم ادبیات شود ! شعر و داستان از احساس آدم ها سر چشمه می گیرد و از محیط اطراف شان و مهم تر درد مشترک شان با افراد جامعه ای که با آن ها زندگی می کند . این است که غزل یک شاعر 24 ساله در این روزگار فعلی ممکن است نسبت به تمام دیوان مثلأ قاآنی با ارزش تر باشد . استاد بزرگوار در این روزگار دیگر سرودن شعری مانند " به علی گفت مادرش روزی ، که به ترس و کنار حوض مرو " کار برد ندارد و تاریخ مصرف اش گذشته است ! این شعر در زمان خودش کاربرد داشت و مفید بود !حال هر که میخواهد این شعر را گفته باشد! درد این اجتماع امروزی درد نان است که از هر طرف بخوانی درد است ! پس طبعأ شعری مانند " برده دل و جان من ، دلبر جانان من " هم امروزه و در بین نسل جوان امروز کاربرد ندارد! حتی اگر این سروده متعلق به غزلسرای بزرگی مانند حافظ باشد که مایه افتخار ادبیات شعری ایران زمین است . حال اگر شاعر جوان امروزی می خواهد عروض را خوانده باشد و یانه و چه تعهدی دارد که کامل مانند یک استاد ادبیات خوانده باشد و یا بزرگانی مانند حافظ و سعدی و فردوسی را کم بشناسد و یا نشناسد ! هر کس حق دارد احساسات و ذوق خود را در قالب کلمات زیبا روی صفحه کاغذ سپید سیاه کند وچه زیانی به بنده و جنابعالی می رسد و از رتبه و مقام علمی چه فردی کاسته می شود ، که مثلأ به او گفته شود استاد؟ هر کس می تواند هر نویسنده و شاعری را بر اساس عقیده شخصی خود استاد بخواند و یا نه و باز هم از مقام وشخصیت علمی و اجتماعی چه فردی کاسته می گردد ونبایستی هجو گونه با او برخورد شود ! استادان علمی دانشگاه حق شان در جامعه محفوظ است و ارج خودشان را دارند زیرا اینان جزو فرهیختگان جامعه هستند . بنده دختر معلولی را می شناسم که از بدو تولد فقط انگشتان و مغز او فعال است و غزل هایی می گوید که بر قلم اش باید بوسه زد .به عقیده بنده این ها هم جزو استادان شعرامروز ما ، هستند گرچه تحصیلات عالیه دانشگاهی و حتی دبیرستانی ندارند . آخر کلام این که بنده به نوبه خود از عنوان استاد توسط دوستان به خودم ناراحت می شوم و چندین بار هم به عزیزان اعتراض کرده ام که افاقه نکرده ، حالا این عزیزان هرچه دوست دارند بگویند ، بااین سنی که دارم از بنده دیگر گذشته به قول معروف جّو گیر این گونه القاب گردم . پس ... همین و دیگر هیچ . پایدار باشید و سبز .
|