شعرناب

دوران بازنگری ادبی فرارسیده است


بی شک ما در پایان سده 1300 هستیم وباید برای ورود به سده 1400 نقشه را ادبی خود را ترسیم کنیم
شعر گفتار ، شعر حجم ،مانیفست های شعر حرکت ،شعر وحشت ،غزل پست مدرن و شعر فرا مدرن،فوتوشعر وکانکریتهمه وهمه باید تحت باز نگری وباز بینی قرار بگیرند
1-ما نتوانسته ایم علیرغم امکانات زبان پارسی برای توسعه ادبی وخلق نحله های متفاوت ما در مانده ترینم چرا که شعر های مان در جان و روح ملت هیچ تاثیر عمیق فرهنگی نگذاشته است
2- ملت ما شعر را می فهمند خوب هم می فهمند آنها از تولد با شعر آشنایی دارند تا گور
حتی روی سنگ قبر مان و در تولد مان و در عزا و عروسی مان شعر رایج است وما شاعران همه در انجمن های ادبی بی بازده فقط بعنوان نئو روشنفکر با لباس های ملیله دوزی شده و جلیقه های سنتی می خواهم شاملو یا حافظ ویا فروغ باشیم
3-شاعرن ما همه عقده گشایی خود را بر سر یکدیگر فرود می آورند و گاه نقادهایی حرفه ای تر از عبدالعلی دستغیب ویا عنایت سمیعی می شوند در صورتی که درگیر نظر شخص و غیر علمی اند
4- باید شعر ایران را به گذشته نیز حرکت داد چرا که مانیفست های مدرن پوست از سر محتوای شعر کنده اند و شاعران ما فقر مفهوم وفقر موضوعی دارند
5- باید ب غروز خود را خط زد و به ادبیات فکر کرد نه به خود
6- اشعار امروز همه حدیث نفس اند و کمتر به جامعه و جهان فکر می کنند
7- شاعران امروز پایگاه فکری مستقل ندارند و از دیدگاههای فلسفی غربی و دیگران بهره می برند
8-کنگره های امروزی برنامه های ضعیفی هستند که خروجی ادبی شان صفراست وباید برای شعر و خروجی علمی آن فکری کرد
9- باید به دوران بازنگری ادبی فکر کرد وآن را خلق نمود
10 -شاعران امروز سرگردانند و جاده را گم کرده اند


2