شعرناب

شعر نابی که به مقصد نرسید


چند سال قبل شعری برای عموی عزیزم سرودم به همراه نامه به مقصد تگزاس آمریکا فرستادم چندی بعد از جانب ایشان پیغام رسید که نامه ای از تو به دستم رسیده وبا توجه به متنش ادامه داراست ولی شعرت در آن نیست بسیار متعجب شدم وجویای احوال تا بلاخره با مراجعه ایشان به اداره پست مطلع شد که گوشهای از پاکت پاره شده وشعر مفقود گشته است وبدین منوال خسارتی نیز از جانب پست به عمو جان داده شد ولی عمو تلفنی بسیار اضهار تعجب وناراحتی داشت وحتی وقتی خواستم شعرم را در تلفن برایشان بخوانم گفتند عزیز دل من تلفنهای ما شنود می شه با احوالی که من از سیستم امنیتی وپستی این کشور می شناسم هنوز تو شکم که قضیه چیه شعرتو بده یکی برام بیاره . شعرو پایین می آرم شما قضاوت کنید.
شعر ناب
عمو ای آدم پر کار وعاقل عمو ای سرور و سالار کامل
عمو ای سایه ی گلهای پر پر عمو ای یار فرزند برادر
برایت دفترم را می گشایمبه نامت شعر نابی می سرایم
به نامت ای که احمد نام هستی اگر فارغ شوم از شور ومستی
بگویم نام تو زیبا ترین استز هر نام ونشان والا ترین است
الف اولاد آدم را نشان است ح اش حلم وشهامت را نشان است
م اش منهی خاتم را نشان استد اش دیاری نطق زبان است
عمو جان نام تو زیباست زیبا به زیبایی به حق یکتاست یکتا
عمو جان ای که نامت بهترین است در این دنیا که شیطان در کمین است
بباید همچو نام خود نکو بود به دشتستان فقط با لاله خو بود
که این گل رنگ وبو از عشق دارد به رنگ وبوی خود بر خود نبالد
سیه کرده درون سینه ی خویش به دل خورده غم دیرینه ی خویش
به هر سازی نرقصیدست این گل به اشک او نخندیدست بلبل
کسی اورا درون سینه جا داد که دل را زینهار از هر ریا داد
ریا جایش دل عاشق نباشد بدینسان بنده ای مشفق نباشد
انیس ویار این گل باش ای دل به عشق او چو بلبل باش ای دل
عزیزا یار دیرینجوانمدرخت سبز وپویای جهانم
به زیر سایه ات سبز است این گلبه پای عشق خوشرنگ است این گل
پدر گر رفت وسایش بر سرم نیست اگر دیگر انیس مادرم نیست
اگر رفت از سرم آن سایه ی ناب از اوخواهم بدین سایه دهد تاب.
اگر آن سایه رفت این سایه چون اوست چون این هم همچو او می داردم دوست


0