شعرناب

توالی


من در توالی این روزها اسیر می شوم
و تو به عشقی فکر می کنی که خواهد آمد
نفسهایت گرم است
دستانت سرد
من در زمستانی به تو فکر می کنم
که معجزه باران دارد


1