شعرناب

آدميزاده


ببین برادر من ، آدم یا آدمیزاد یا خلیفه الله یا حوا یا یا یاهر چی شما بگید و بخونید
. . . . . . یعنی همین و بس :
رحم ، دنیا ، شیر ، بغل ، ماما ، ددر ، پستونک ، پوشک ، جیش ، دندون ، توتو ، سوپ ، نقاشی ، مهد ، کیف ، دبستان ، الفبا ، جمع ، تفریق ، جغرافی ، انشاء ، شلوار ، توپ ، پفک ، آدامس ، پارک ، پلنگ صورتی ، خونه مادر بزرگه ، هادی و هدی ، راهنمائی ، حرفه و فن ، نمره ، بلوغ ، دین ، نماز ، روزه ، پدر ، مادر ، دبیرستان ، جبر ، ادبیات ، تک ماده ، کاراته ، فوتبال ، بدنسازی ، خواهر برادر ، ادکلن ، بو ، دختر پسر ، خانم ، خوشگل ، خوش تیپ ، واحد ، پاس ، آموزشی ، همکلاسی ، چشم ، دل ، جوانی ، درس ، نمره ، استاد ، افتادن ، مشروط ، روشنفکر ، کتاب ، فلسفه ، ساز ، خواندن ، فارغ التحصیل ، خلاص ، سربازی ، آشخوری ، تفنگ ، بنگ بنگ ، پایان خدمت ، کارت ، کار ، حمالی ، زحمت ، تلاش ، شندرغاز ، پشتکار ، خواستگاری ، دسته گل ، چای ، یک نظر حلال ، یک نظر دیگه هم حلال ، حلقه ، جشن ، تالار ، بزن و بکوب ، رقص ، شام ، زفاف ، سینما ، مهمانی ، جامعه ، حامله ، بچه ، گریه ، ونگ ونگ ، جغجغه ، پول ، اجاره ، گشنه ، شب ، دعوا ، شکستن ، قهر ، خونۀ بابات ، داماد ، عروس ، پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، نوه ، پیر ، سالمند ، یاس ، سرخورده ، بازنشسته ، آرتروز ، برونشیت ، بیمه ، یائسه ، وصیت ، ارث ، سرطان ، مرگ ، کفن ، قبرستان ، گورکن ، خاک ، شب اول قبر ، سوم ، هفتم ، چهلم ، سال ، تمام ، نابود ، نیست .
دیدی حالا چیزی نیستیم ؟ منم همینم ، تو هم همینی ، ما همه همینیم ، مگه نه ؟ منم این راه رو رفتم و بقیشو هم میرم ، تو هم رفتی و بقیشو خواهی رفت .
...........................
الاحقرباقررمزي باصر


1