شعرناب

باز هوای وطنم آرزوست .........


( پاینده ایران .... وطن هرایرانی سرفراز )
باز هوای وطنم آرزوست
شهررویائی من تبریز
اینجا تبریزاست شهرمن ....و رویای دیرینهمن
دلم برای نفسی تازه کشیدن دردامان سرزمین مادری ام " تبریز " ازکودکی تا لحظه لحظه عمرم بی تابی میکند وتشنه بوسیدن وبوئیدنوجب به وجب این دیار ......
میدان ساعت
وکمی آنطرفترمسجد کبود
وکنارش دبستانی قدیمی که یاد آور تلمذ کودکانه ام است
چهارراه منصور
وخیابان منصور
وکوچه قره باغیها
ومسجد مرحوم حاج احتشام وخانه
قدیمی مان .. که بوی یتیمی وازدست دادن
مادررا میدهد
باز کمی آنطرفتر محله ششگلان ..... محله مردانی نام آور که یکی از آنها استاد شهریار است هنوز صدای پای استاد را در پیاده روهای خیابان میشنوی ....... دارد از پاتوقش قنادی شفق برمیگردد ازحرکت ملیح لب ودهنش پیداستگوئی "خان ننه" را زیرلبزمزمه میکند ... شاید نیما میهمانش بود .. شاید
دست در دست وپا به پای رویایم به ( شاهگلی (
که دیگر ائل گلی نام گرفته است میروم رویای تبریز لحظه ای ازمن غافل نمیشود شاید میترسد ازاینکه گم بشم ..... آخر میداند درطبقه های پرازگل ونسرین اینجا دربچه گیهایم بارها وبارها گم شده وپس ازکلی جستجو بساط خانواده وآبگوشت و لوبیا پلو خودمان را پیدا کرده ام ...آری میترسد که گم شوم میداند که من پس ازسالها دوری به اینجا آمده ام واو میزبان من است
رویای من درجای جای این سرزمین زیبا جاری است
رویای من در عطر گلهای نسرین این دیار مکان دارد
رویای من از هوای محله های همین شهر نفس میکشد
رویای من نسیم تب ریز تبریزمن است که تب جدائی ها را به آنی از ذهن تب آلوده ام دور میریزد
تونیز اگر تب دوری از زادگاهت داری ...... اگرمثل من عاشق عاشق هستی میتوانی با استمداد ازخیال جانبخش رویا بربلندای ایل گلی بایستی تا نسیم روح افزای تبریز تب فراق خاک زادگاهت را ازتنت سخاوتمندانه بریزد وتازه میفهمی عاشق عاشق سرزمینت بودن یعنی ......... چی ........


3