شعرناب

جریان های نوین شعر معاصر


جریان های نوین شعر فارسی
برخی معتقدند شعر در دهه های اخیر دچار افت یا رکود شده است. این دسته افراد شعر امروز ایران را با شعر عصر پس از نیما مقایسه می کنند و معتقدند شعر پس از عصر ستاره هایی چون نیما، سهراب سپهری، اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و... دچار رکود شده است.
برخی بر عکس معتقدند ما شاهد رشد و بالش شعر فارسی در سبکی جدید هستیم. این دسته افراد معتقدند شعر در سال های اخیر در حال پوست انداختن و نو شدن بوده است.
اما اینکه شعر در یکی دو دهه اخیر به چه سمت و سویی رفته است و دچار چه تحولاتی شده است، در این نوشته کوتاه تلاش شده است تا یک تقسیم بندی ساده و مفید و یک توضیح کوتاه از تحولات رخ داده در شعر فارسی سال های اخیر ارائه شود.
تحولات شعر معاصر
روزگاری سنت شکنی های نیما بدعت بود و بی اقبال. اما زمانی طول نکشید که شعر نو در همه اقسام آن همه جا را فتح کرده بود. شعر نو فرزند زمان خویش بود. و هرکس به سمت قالب های سنتی شعر اقبال نشان می داد، کهن پرستی بازمانده از قافله ای تاریخی می نمود. شعر سنتی بی اقبال شده بود و اگر کسی هنوز شعر سنتی می سرود به همان سبک و سیاق گذشتگان بود. شعر نو همه محدودیت ها را شکسته بود. زبان فخیم گذشته ها، قالب های عروضی و اوزان دست و پا گیر را. کلمات و واژگانی، که خود آمده بودند، اما معنایشان در گذشته جا مانده بود. موضوعات محدود تاریخی را، خلاصه شعر نو همه چیز را با زمان خویش تطبیق داد. ساده و همه فهم شد. نیما شعر را آورده بود میان مردم، اما عده ای مجددا آن را به جمع هنرمندانه ی خویش بازش گرداندند. شعر هنری، شعری که مورد پسند آنان بود. شعر نو که آن را نیمایی می نامیدند، شعری که ساده بود و کوتاه و همه فهم و در اوج زیبایی، شد سپید و موج نو و شعر ناب و پلاستیک و حجم گرا و چه و چه و چه. جایی که دیگر کسی شعر را نفهمید. شاعران برای همدیگر شعر می گفتند. فقط برای همدیگر. دیگر کسی اشعار احمدرضا احمدی، بابا چاهی، محمد علی سپانلو و... را نمی فهمید. اینجا بود که عصر طلایی شاعرانِ پس از نیما تمام شد. عصر طلایی را شاعرانی چون نیما، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری، شاملو و اخوان، طلایی ساخته بودند. ویژگی شعر همه ی این بزرگان سادگی و در عین حال زیبایی و قابل فهم بودن برای همگان بود.
بازگشت سبک های سنتی
شعر نو همه ی عرصه ها را فتح کرده بود. یک عصر طلایی در شعر ایران. اما شاعران عصر طلایی محدود بودند. عصر طلایی تمام شد. کسی از جریان های حجم گرایی و موج ناب و ... هم که پیروی نکرده بود. پس شد آن که هرکس هرطور که راحت بود. بسیار عامیانه ترش اینکه هرکس هرجور حال می کرد. برخی ها رفتند سراغ قالب های سنتی، از قصیده و غزل و مثنوی گرفته تا رباعی و دوبیتی. که در این میان غزل و رباعی اقبال بیشتری داشت. و برخی نیز شعر نو را وارد عرصه جدیدی ساختند. چهره ای جدید از شعر نو به نام شعر کوتاه.
1. رباعی در نسخه ی جدید
رباعی شعر کوتاه هم تلقی می شود اما دو نکته آن را در دسته بندی شعر کوتاه این تقسیم بندی قرار نمی دهد.
1. رباعی یک سبک سنتی شعر فارسی با ویژگی های سنتی شعری آن زمان است.
2. درست است که از لحاظ تعداد کلمات، سطور و مصرع ها کوتاه است، اما شعر کوتاه سال های اخیر دارای ویژگی های خاصی است که آن را متمایز می سازد. هرچند مدعی نیستیم رباعی شعر کوتاه نیست اما با این دلایل به نظر ما رباعی اگر قرار است فقط در یک دسته بندی قرار بگیرد بهتر است دسته بندی شعر سنتیِ احیا شده باشد تا شعر کوتاه.
رباعی نام بزرگانی چون خیام و ابوسعید ابوالخیر را با خود یدک می کشد. با مضامینی خاص، محدود و مشخص. اما به یکباره پس از انقلاب و در دهه گذشته رباعی می شود قالبی برای مفاهیم جدید و متنوع. عشق، مسایل جامعه، طنز، موضوعات مذهبی، وکمی هم مسایل فلسفی. خیلی ها رباعی سرا شده اند اما اگر بخواهیم به معنای دقدیق بدانیم رباعی چگونه معاصر سازی شده باید رباعی های جلیل صفر بیگی را بخوانیم.
2. غزل، بازگشت دوباره
شاعران چرا دوباره به دامان غزل بازگشتند؟ چون غزل زیبا بود. در حافظه ایرانیان دارای ارج و قرب بود. در تاریخ ایران همواره در اوج بوده و پیروان زیادی داشته است. خلاصه قالبی بود که می شد با مضامین و مفاهیم جدید اجتماعی آن را وفق داد. غزل دهه های اخیر با زبان و بیانی نو خود را از قالب سنتی گذشته خویش جدا ساخت. قالب و وزن عروضی همان قالب تاریخی بود. اما محتوای جدید در آن ریخته شده بود. مفاهیم و موضوعاتی جدید. و زبان به کار برده شده زبانی امروزی است. غزل جدید به هر موضوعی می پردازد. از عشق و عرفان گرفته تا مسایل سیاسی، اجتماعی، طنز و... شاید کسی باور نمی کند اما واقعیت این است که شعر امروزِ جشنواره های شعر، شب شعرها و مسابقات ادبی و... غزل است تا شعر کوتاه. کافی است به نظر سنجی جشنواره شعر فجر سالی که گذشت (91) نظری بیاندازیم. و سایت شاعران پارسی گوی که برنده ی این جشنواره بود نیز. نام دیگر این سایت را می توان باشگاه غزل سرایان نامید.
شعر کوتاه، همگام با تحولات اجتماعی
شعر کوتاه، آنچه همنوا با نامش سابقه ی کوتاهی دارد. هرچند اشعاری که از لحاظ ظاهری کوتاه بوده اند را در اشعار شاعران عصر طلایی شعر نو نیز می توان یافت، اما با توجه به ویژگی های خاص شعر کوتاه آن را باید به همین دو دهه اخیر دانست. یکی از بهترین مراجع در ارتباط با شعر کوتاه، کتاب «کوته سرایی» سیروس نوذری می باشد. شعر کوتاه تحت تاثیر شرایط اجتماعی زمان خویش شکل گرفته است و به بیانی می توان آن را فرزند زمان خویش دانست. زمانی که در آن دیگر کسی وقت و حوصله ی خواندن اشعار بلند و پیچیده و دشوار را ندارد. زمانی که همه چیز فست فودی شده شعر کوتاه و ساده ای را می طلبد که بشود در زمانی بسیار کوتاه در فاصله ی بین دو ایستگاه مترو یا ... خواند و فهمید.
1. هایکو سرایی
سیروس نوذری در کتابی تحت عنوان «هایکونویسی سیری در هایکو و هایکوی ایرانی» آنقدر بر نقش هایکو در شکل گیری شعر کوتاه در ایران تاکید کرده است که شاید برخی آن را اغراق پندارند. اما نباید از نقش گسترش هایکو در ایران بر رشد شعر کوتاه نیز بی توجه بود. شاید در گذشته ایرانی ها با هایکو از طریق ترجمه های پراکنده از برخی هایکو ها در مجلات آشنایی محدودی داشته اند اما آنچه هایکو را به ایرانی ها شناساند کتاب «هایکو» با ترجمه ع.پاشایی و شاملو در سال 61 می باشد. ع. پاشایی همو که با ترجمه های دیگری هایکو های ژاپنی و خصوصا کتاب معروف «پرنده های آواره» نقش بسیار مهمی در توجه شاعران ایرانی به شعر کوتاه داشته است. امروزه هایکو سرایی در بین شاعران جوان بسیار رواج دارد. کافیست یک جستجوی کوتاه در اینترنت و وبلاگ های متعدد هایکو سرایی و مسابقات هایکو داشته باشیم.
2. سبک ایرانی یا هایکو واره
در مورد هایکو واره مقاله ای به صورت مفصل تر در همین وبلاگ گذاشته شده است. هایکو واره آن چیزی است که ایرانی ها از هایکو ساختند. هایکو وقتی وارد ایران شد همانند بسیاری سبک های شعری دیگر دارای اصول و قوانین خاص خودش بود. سطرها یا مصرع های مشخص، هجاهای مشخص، سبک خاص، فلسفه ی خاص و کلی مسایل دیگر. ایرانی ها بر اساس سلیقه خود این اصول را کنار گذاشتند و شعرهایی سرودند که فقط تحت تاثیر هایکو بود. اما بسیاری از اصول و نکات ضروری هایکوی ژاپنی را رعایت نکرده بود. سیروس نوذری از یک طرف این اشعار را به نام هایکو مورد نقد قرار می دهد و آنها را هایکو نمی نامد. اما از سوی دیگر آنها را هایکوی ایرانی می نامد. برخی چون دکتر منصور رستگار فسایی نیز آن را هایکو واره می نامند. یعنی آن شعری که تحت تاثیر هایکوی ژاپنی سروده شده اما دقیقا همان هایکو نیست.
3. شعر کوتاه
و اما شعر کوتاه. همانطور که گفته شد تحت تاثیر شرایط اجتماعی زمان خویش رشد کرده است. سابقه آن در ایران نهایتا به اوایل دهه 70 می رسد. تا حدود زیادی تحت تاثیر هایکو و همچنین اشعار کوتاه دیگر خارجی ها چون رابیندرانات تاگور رشد یافته هرچند باید تاکید داشت که ریشه اصلی این جریان شعری در شعر نو ایران دانست.
برای نشان دادن نسبت شعر کوتاه با شعر نو اینگونه می توان گفت که شعر کوتاه در واقع سبک متحول شده شعر نو است که کوتاه شده، ساده شده، زبانش امروزی و مطابق با مسایل روز شده. یکی از مهمترین نکات در مورد شعر کوتاه «ایجاز» می باشد. اصل اساسی شعر کوتاه یعنی ایجاز. و اصل دیگری که تقریبا در بیشتر سرایندگان شعر کوتاه رعایت می شود سادگی است. به گونه ای که برخی شاعران و منتقدان مربوط به نسل قبل آن را شعر نمی دانند یا به آن انتقاد شدید دارند. تا جایی که برخی به اینگونه اشعار نثر مقطع می گویند. یعنی متن نثری که قطعه قطعه شده و به صورت شعر در سطرهای مختلف نوشته شده است.


2