شعرناب

شعر تالشی -دده


دده
دنیو غصه ت هارده چمه داردون ت بارده
رپی بش اگنیش اخته کوکا دگنیش
بشت پینه داستون قبون بشته ک اون راشتن قبون
همه ک اون ت سوخته مافتیلون ت بوفته
پهلوونیش ت مارو یوله آویش ت وارو
بگاردوم آز بشته سه رو ازونیش گردسه
شاهرخ شهابی "عانبژ"
پدر
تمام غصه های دنیا بدوش توبود تمام دردمندیهایمان بدوش تو بود
چقدر زود پیرواز کارافتاده گشتی آنقدر سخت کارکردی که زمینگیر شدی
قربان دستهای پینه بسته ات گردم قربان هنرنماییهای ومعماریت گردم
چه خانه ها که بدستانت ساختی همه سیمهای مفتول را تو بافتی
تو بزرگ پهلوان زندگیم هستی تو بزرگ ابر برف زندگیم هستی
دورت بگردم و فدایت گردم من توهادی ورهبر آینده روشنم


1