شعرناب

عکس گل


سال پنجم دبستان که بودم چون پدر مادرو سواد نداشتندخواهرم یکی دوبار به مدرسهاماومده بود که درسم را بپرسه یک روزآقا معلمگفت بچه ها فردا با رضایت نامه کتبی بیان مدرسه اقا شب من با زوز و خواهش و التماس خواهرم رو مجبور کردم که رضایت نامه بنویسه آخه هیچ کس از من رضایت نداشت وقتی اومدم مدرسه اون ونشون رضا دوستم دادم تا یه کم قیافه بگیرم ولی رضا گفت این علامت ضربدر پائین رضایت نامه رو دیدی گفتم نه چطور مگه گفت بدبخت علامته یعنی که از تو رضایت ندارند
آقا من ومیگی رفتم تو فکر حالا چکار باید می کردم؟ دیدم زضا با خنده داره پائین نامه گل می کشه گفتم چکار می کنی گفت نگاه کن کارش که تموم شد علامت ضربدر اصلا معلوم نبود چون جزو گل شده بود
وقتی که رضایت نامه رو دادم آقا معلم نیش خندی زدو سری تکون داد فرداشب با مادرش اومدن خواستگاری و شد داماد ما حالا هر وقت که خواهرم ناراحته میگه خاک بر سرت کنن منم کلی فحش به رضا می دم
--------------------------------------
شب افروز 12/1/90


1