گفتگوی دو زن ...... چه زیباست شنیدن گفتگوی زنی با زنی دیگر: -- : شوهرم وخانواده اش " پسر دوست دارند " خانم دکتر دستم به دامنت...... -- :نگران نباش عزیزم .... بچه اوُلته : -- آره خانم دکتر ..... اما میترسم..... وناگهان زن سر همکارش فریاد میکشد 10 واحد اوکسی توسین..... بجنب...... و ..... همه به هم نگاه میکنند!!!!!! و دوباره فریاد میکشد ..... پرومتازین آی وی.... !!!!!!! همکارش نمی پذیرد و با اضطراب میگوید... خانم پرومتازین آی وی منع مصرف داره....... و زن دوباره فریاد میکشد ..... مسئولیتش بامن ..... فوری آی وی ..... اصلا بده خودم بزنم....... .................................................. ساعت 3 بامداد است ..... در ایستگاه پرستاری نشسته غوطه در افکارش ...... که صدائی رشته افکارش را پاره میکند --- : خانم دکتر شوهرم میگه دوست دارین اسم پسرمو چی بذارم ؟ ...نگاهش به پدر بچه می افتد که کمی آنطرفتر اشک های شوقش را با آستین پاک میکند... ---- : اگه دوست داره بگو اسمشو بذار " دلشاد" و اشک شوق خودشو با آستین روپوشش پاک میکند!!! ..... وکسی نمیداند چرا این بار شعرش را با تخلص" دلشاد" سروده است ....... تقدیم به خانم اسماعیل تبار " به تقدیس حرفه شریفشان"
|