شعرناب

سخن گفتن پرنده باامام حسن (ع)


سخن گفتن پرنده با امام حسن (ع)
ابر بن عبدالله انصاری نقل می کندکه روزی در خدمت امام حسن(ع)نشسته بودم ناگهان پرنده ای آمدو به طرف حضرت بانگ زد ورفت ودوباره با پرنده ای دیگر آمدوهر دو با هم بانگ زدندومن تعجب کردم واز مولای خودامام حسن(ع)علت را سئوال کردم حضرت فرمود:ای جابرآن پرنده ای که اول آمد وبانگ زد پرنده نرینه است وسه روز است که از جفت خود پنهان شده بود با این تصور که جفت وی خیانت نموده است لذا نزد من برای شکایت آمده بود.گفتم: برو جفت خود را بیاور رفت و آورد من به جفت او گفتم به ولایت ما اهل بیت قسم یاد کن که به جفت خود خیانت نکرده ای.گفت قسم یاد می کنم که خیانت نکرده ام.وقتی پرنده نر فهمید معترف شد من از او راضی شدم سپس هر دو آشتی کردندوپریدند ورفتند..
امام حسن مجتبی(ع)فرمود:با مردم طوری معاشرت کن که دوست داری مردم با تو آن طور معاشرت کنند.


2