شعرناب

قرآن و لزوم عصمت امام (2)- باتشکر از استاد قربانی


قرآن و لزوم عصمت امام (2)
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لایَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».[1]
هنگامی كه پروردگار ابراهیم، او را به اموری آزمود، و او آنها را تمام كرد، پروردگار به او فرمود تو را پیشوای مردم ساختم، ابراهیم گفت: از ذریه من نیز كسی امام خواهد شد؟ پروردگار فرمود عهد من (امامت) نصیب ظالمان نمی‎شود.
از این آیه شریفه استفاده می‎شود كه ابراهیم ـ علیه السلام ـ در آغاز فقط منصب نبوت را داشت، ‌یعنی مأمور تبلیغ و ارشاد، و تبشیر و انذار مردم بود، سپس منصب امامت نیز به او اعطا گردید،‌یعنی مأموریت یافت كه حكومتی دینی تشكیل داده، و رهبری سیاسی و اجرایی جامعه را نیز عهده‎دار شود. در این هنگام، در مورد ذریه خود از منصب امامت پرسید، و خداوند به او پاسخ داد كه ستمگران از آن محروم خواهند بود، یعنی منصب امامت مخصوص آن دسته از ذریه ابراهیم ـ علیه السلام ـ است كه ستمگر نباشند.
از طرفی می‎دانیم كه به نص قرآن كریم، شرك، ظلم بزرگ است:
«إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ».[2]
نیز هرگونه تعدی از دستورات الهی (گناه)، ظلم به نفس است:
«وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ».[3]
بنابراین، هر كس در برهه‎ای از زندگی خود به خدا شرك ورزد، یا مرتكب گناهی شود، مصداق ظالم بوده و شایستگی منصب امامت را نخواهد داشت. یعنی امام نه تنها پس از آن كه عهده‎دار منصب امامت می‎شود باید معصوم باشد، بلكه قبل از آن نیز باید معصوم باشد، زیرا كلمه «الظالمین» در آیه 124 سوره بقره، همان‌گونه كه از نظر افراد عمومیت دارد، از نظر زمان نیز مطلق است، یعنی به محض این كه فردی در زمانی مصداق «ظالم» باشد (به خدا شرك ورزیده، یا گناهی مرتكب شده باشد) شایستگی احراز مقام امامت از او سلب می‎شود.
به عبارت دیگر، بدون شك حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ امامت را برای آن دسته از ذریه خود كه در تمام عمر گناه‎كار بوده، و یا در آغاز نیكوكار بوده و سپس بدكار شده‎اند در خواست نكرده است، بنابراین، ‌دو دسته باقی می‎ماند:
1. آنان كه در آغاز گناه‎كار بوده و سپس توبه كرده و نیكوكار شده‎اند.
2. آنان كه هیچگاه مرتكب گناه نشده‎اند.
و خداوند دسته نخست را استثنا كرده است. نتیجه می‎گیریم كه پس امامت به دسته دوم اختصاص دارد. [4]
منابع :
[1] . بقره/ 124.
[2] . لقمان/ 13.
[3] . طلاق/ 1.
[4] . عقاید استدلالی ـ علی ربانی گلپایگانی


2