عید غدیر مبارک چشمه ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر فصل باران بود و رویش فصل سبز زیستن خنده ، گل می کرد بر لب های صحرا در غدیر بود پیدا در زلال جاری تکبیر ها نقطه پایان عمر تشنگیها در غدیر جبرئیل آمد که بلغ یا محمد زانکه نیست این تجلی را مجال جلوه الا در غدیر رفت بالا از جهاز اشتران و، خطبه خواند خطبه یی شور افرین و شور افزا در غدیر تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ کرد بیرون ز آستین دست خدا را در غدیر (گفت هر کس را منم مولا علی مولای اوست) کرد گل، گلنغمه ی احمد چه زیبا در غدیر نخل زیبای نبوت شد گل آرا تا که شد از فروع دین تولا وتبرا در غدیر دست رد بر سینه ی اغیار می زد آشکار (عاد من عاداه) او افکند غوغا در غدیر گاه بیعت بود و بدعت پا به پای فتنه ها خیمه می زد در کنار آرزوها در غدیر خشم های شعله ور پژواک کین جاهلی خط سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر یاد دارید ای زلالی فطرتان می پرست پیر میخواران صفا می کرد با ما در غدیر یاد دارید ای قیامت قامتان، مولا علی از قیام خود قیامت کرد بر پا در غدیر کهکشان در کهکشان اشراق بود و روشنی از طلوع آفتاب عالم آرا در غدیر طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود شد بهشت آرزو ها آشکارا در غدیر لن ترانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد با تماشائی ترین تصویر مولا در غدیر خم به جوش آمد که ساقی ساقی کوثر شده است می ز چشم مست ساقی ، باده پیما در غدیر هرچه پیمودید یاران، باده بادا نوش تان با حریفان گفت ساقی نوش بادا در غدیر گلسرود شوق را ، هستی به لب دارد که من آنچه را گم کرده بودم گشت پیدا در غدیر --------------- محمد علی مجاهدی(پروانه) غدیریه های فارسی/580 http://shereyar.mihanblog.com/
|